همشهری آنلاین - علی شاکر: این روزها در حالی بازار بورس ایران چشم به رسانهها دوخته و منتظر نتیجه انتخابات آمریکاست که خود این پدیده به این شکل -یعنی انتظار برای فهم اینکه بورس بریزد تا پرواز کند - سابقهای ۲۰۰ ساله دارد.
سال ۱۸۱۵ «بارون روچیلد» بانکدار معروف انگلیسی سهام کمجان و سقوط کرده را یکجا خرید. همه تعجب کردند؛ اما این تعجب به حسرت تبدیل شد، وقتی فهمیدند جنگ واترلو به پایان رسیده و سر آنان بیکلاه مانده است. این بانکدار از یک سوار، نتیجه جنگ را شنیده بود و این خبر حکم طلا را داشت؛ چون یکشبه بورس رشد کرد و او به سود کلانی رسید.
در واقع ما از طریق رسانههاست که در مییابیم آیا باید سهمی را بخریم یا نه. برای همین یکی از دلایل گسترش خبرگزاریها را نیاز به اطلاعیابی از تابلوی سهام میدانند.
بورس بستر گسترش خبرگزاریها
«چارلز آگوست هاواس» سال ۱۸۳۵ در فرانسه نخستین آژانس خبری جهان را تاسیس کرد. ۱۰ سال بعد نخستین خطوط تلگراف در اروپا گسترش یافت و ۱۸۸۰ پس از اینکه انحصار تلگراف نوری در اختیار شرکت هاواس قرار گرفت، تبدیل به یک خبرگزاری بیرقیب شد. همان خبرگزاری که «ژولیوس رویتر» و «برنارد وولف» از کارمندانش بودند و بعدها یکی در انگلستان و دیگری در آلمان امپراطوری خبری راه انداختند.
سال ۱۸۴۸ نیازهای مرتبط با بازار بورس و اطلاعیابی از وضعیت سیاسی و اقتصادی و از همه مهمتر شرایط خود بازار بورس سبب میشد تا آن سوی اقیانوس اطلس هم ۶ روزنامه نیویورکی گرد هم بیایند و آسوشیتدپرس (AP) را تاسیس کنند. آنان پیش از این با تلگراف صدای جنگ مکزیک را به گوش اروپاییان رسانده بودند.
در واقع رسانه و بورس پیوند ناگسستنی با هم دارند. گرچه رسانهها سعی میکنند به ظاهر از تعهد خود به اطلاعرسانی بگویند و البته که این وظیفه مهمی است، ولی آنان برای ادامه حیات خود به سرمایه نیاز دارند.
این سرمایه را علاوه بر آگهیدهندگان، مشترکان نیز تامین میکنند. اینجاست که نشریات اقتصادی یکی از منابع مهم خریداران سهام در دنیا هستند. چون هم مثلاً میتوانند بگویند ترامپ جلوتر است یا بایدن و هم اینکه بگویند فردای انتخابات آمریکا کدام سهمها را بخریم.
سال ۱۹۷۰ «یوجین فاما» برنده نوبل اقتصاد، نکته مهمی را در این رابطه مطرح کرد؛ اینکه شرط کارایی بازار با میزان قیمتهای سهام ممکن است منعکسکننده اطلاعات موجود باشد. در واقع شکل ارائه اطلاعات به سرمایهگذاران میتواند نتایج مالی متفاوتی به همراه داشته باشد.
در این زمینه بخوانید:
تاثیر رسانه بر بورس
اما چالش اینجاست که اخبار از فیلتر رسانهای رد میشود. پس ممکن است سویگیری داشته باشد یا تمام اطلاعات را در اختیار سرمایهگذار قرار ندهد. از طرف دیگر، تفسیرهای متفاوت سرمایهگذار از این اطلاعات میتواند شکل خرید و فروش سهم را متاثر کند.
برای نمونه، سال ۲۰۰۱ مقالهای در Journal of Finance منتشر شد که نشان میداد در نیویورکتایمز مطلبی منتشر شده درباره پیشرفتهای علمی یک شرکت بیوتکنولوژیک که میتواند به درمان سرطان کمک زیادی بکند. نکته اینجاست که این اطلاعات مربوط به پنج ماه قبل بود، ولی همین مطلب توانست قیمت سهام این شرکت را از ۱۲ دلار به ۸۵ دلار برساند.
البته کار رسانهها نظارت بر عملکرد شرکتها هم هست. رسانهها اگر سوءاستفاده یا تقلبی در این شرکتها صورت بگیرد، حتما پوشش میدهند.
با این همه، خود همین رسانه نیز میتواند به عنوان یک سرمایه دیده شود. اینجاست که سرمایهگذاران و صاحبان رسانهها از این فرصت استفاده میکنند علاوه بر اینکه از ابزار نظارتی و موثر رسانه در کار بورس کمک میگیرند، ارزش همین رسانه را نیز در قالب سهام مشخص و شفاف در بازار سرمایه عرضه کنند.
در مطلب بعدی درباره ورود رسانهها به بازار سهام و اینکه کدام رسانهها در دنیا در بازار بورس عرضه شدهاند، بیشتر صحبت میکنیم.
نظر شما