شنبه ۸ تیر ۱۳۸۷ - ۰۶:۰۱
۰ نفر

امیر وحیدیان: روانشناسان و جامعه‌شناسان شکوفایی و نوآوری را اصل بنیادین توسعه فردی و اجتماعی دانسته‌اند.

به این معنا که هر جامعه‌ای که به شکوفایی برسد، خواه‌ناخواه دست به نوآوری می‌زند و درواقع در حوزه‌های مختلف دانش و معرفت بشری به رشد و توسعه لازم می‌رسد. اما چه جامعه‌ای به شکوفایی و آنگاه نوآوری می‌رسد؟ ملزومات آن کدامند؟

باتوجه به آنکه امسال از سوی رهبر انقلاب به سال نوآوری و شکوفایی ملقب شده، شایسته است تا اندیشمندان حول این مسئله به نظریه‌پردازی روی آورند. مطلب حاضر به بحث نوآوری از دیدگاه امام خمینی می‌پردازد.

مفهوم نوآوری را به هر شکلی تعریف کنیم آن را واجد ایده‌ها و مفاهیم جدید که سابقه فرهنگی، اجتماعی، سیاسی نداشته است، می‌یابیم. این ایده‌ها و مفاهیم جدید ممکن است در سایر ساختارهای اجتماعی تحقق عینی یافته باشد و یا فقط موجودیت ذهنی و یا بهتر بگوییم موجودیت بین‌الاذهانی میان اندیشمندان داشته باشد.

درجهان اسلام در اثر انقلاب اسلامی جنبش بیداری اسلامی بیش از پیش شتاب گرفته است و بسیاری از جوانان، دانشگاهیان، روحانیون سنتی و تحصیل‌کرده‌های مسلمان برای رهایی از سردرگمی فرهنگی، حل معضل‌های اجتماعی و اقتصادی، رهایی از حکومت‌های وابسته و... به اسلام توسل جسته‌اند و روزبه‌روز دامنه گرایش به اسلام و در نتیجه بیداری اسلامی که اینک در ادبیات سیاسی غرب تحت عنوان «اسلام سیاسی» از آن یاد می‌شود، در حال گسترش و توسعه است.

انقلاب اسلامی به‌عنوان یک انقلاب اجتماعی- سیاسی مبتنی بر دیانت و سنت‌های ریشه‌دار یک جامعه در حال توسعه، جوانه‌های اندیشه‌ای و عملی، توسعه و نوسازی مستقل و بومی را که در جوامع جهان‌ سوم، جهانی که در پی یأس و دلزدگی  از الگوهای رایج و غربی توسعه و نوسازی، روییده بود آبیاری کرد و به اندیشه‌ای قوی و نیرومند تبدیل کرد و موجب گرایش بیشتر اندیشمندان و مصلحان اجتماعی جهان سوم به بازگشت به خویش شد. علاوه بر این، موج‌های بازگشت به فرهنگ خودی و بومی و از آن‌مهم‌تر به  مذهب و  معنویت در جهان را نیز تقویت کرد.

انقلاب اسلامی به رهبری امام‌خمینی‌ره موجب استقرار یک نظام سیاسی- اجتماعی مبتنی بر دیانت اسلام و بازگشت به سنن پسندیده و بومی شده بود. از این رو یکی از دغدغه‌های ذهنی و فکری علمای دینی و نخبگان سیاسی- اجتماعی مسلمان، یافتن  روش‌ها و پاسخ‌های مناسب اسلامی- علمی و عقلانی برای پدیده‌ها و حوادث جدید و نوین است. مواضع و دیدگاه‌های امام در قبال پدیده‌های اجتماعی، به‌ویژه پدیده‌های جدید مانند هر متفکر دیگری تحت تأثیر مبانی کلی‌تری قرار دارد که بدون شناخت و توجه به آنها فهم موضع ایشان دشوارتر خواهد بود. اختلاف موضع ایشان با سایر مواضع نیز ناشی از اختلاف و تمایز همین مبانی با مبانی صاحبان آن مواضع است.

مهم‌ترین مبانی نظری و عملی مواضع امام‌ره عبارتنداز:

1- شناخت و اعتقاد به اسلام به عنوان دینی جامع، جاودان و همیشگی که در هر عصری و زمانی و متناسب با هر سطح از پیشرفت، امکان تمسک به آن و اجرای آن وجود دارد .

2 - متعهد بودن به حفظ، بقا و استمرار دیانت اسلام از طریق قیام علما و دخالت روحانیت در مسائل اجتماعی و سیاسی.  

3- جدایی ‌ناپذیر دانستن دین از سیاست و تأکید بر تشکیل حکومت اسلامی به منظور تحقق بخشیدن به آیین اسلام در جامعه و ایجاد زمینه مناسب برای حفظ و استمرار آن.

4- در معرض پدیده‌های نو قرار گرفتن و اطلاع از آگاهی از محیط خود و جهان به‌واسطه موقعیت خود به‌عنوان رهبر انقلاب و هدایت جامعه اسلامی. 

5- به کار بردن اجتهاد کارساز، با ملحوظ داشتن نقش زمان و مکان و مصالح کشور و اسلام. 

6- توجه به روح احکام و فرامین دینی تا شکل و فرم و صورت اجرایی آن.

7- تفکیک و تمیز بین ثبات احکام دینی از ثبات موضوعات و مصادیق.

8- تأکید بر نقش عقل در درک و کشف معارف و احکام دینی. 

9- اهتمام داشتن بر خلوص اسلام و هم بر توانایی اسلام برای پاسخگویی به مسائل اجتماعی و سیاسی به‌صورت توأمان.

10- قبول و پذیرش اصل تغییر و تحول در جوامع در طول زمان.

از طرف دیگر  باید گفت به‌طور کلی نخبگان جامعه ایرانی اعم از نخبگان سنتی و نخبگان تحصیل‌کرده جدید 3 موضع متفاوت را نسبت به نوگرایی  از خود بروز دادند: موضع پذیرش کامل، موضع نفی کامل و موضع پذیرش نقادانه و انتخابگر.

 در اتخاذ موضع اخیر 3جریان با تفاوت‌های زیادی مشترک بودند که دسته‌بندی جداگانه‌ای را در این موضع ایجاد کرده‌اند که عبارتنداز: جریان روشنفکران وابسته به سنت مارکسیسم، جریان روشنفکران ملی‌گرای غیرمعاند با مذهب و جریان روشنفکران وابسته به سنت دینی و علمای اسلامی احیاگر و اصلاحگر؛ که حضرت امام‌خمینی در رأس این گروه اخیر قرار دارند و موضع ایشان نیز درقبال تمدن جدید و به‌تبع آن نوسازی، موضع پذیرا، اما نقاد و انتخابگر است.

 در اینجا لازم است معیارهای نقد و انتخاب ایشان نیز ذکر گردد. دانستن این معیارها برای فهم بهتر موضع ایشان اهمیت دارد، زیرا ارزیابی هرنقد و هر انتخاب، در گرو آگاهی از معیارهاست، این معیارها هستند که نوع نقد و انتخاب را مشخص می‌سازد و موضع را از سایر مواضع متمایز می‌سازد. به نظر می‌رسد عمده‌ترین معیارها از دید امام‌خمینی 3 شاخص تعالیم و احکام اسلام، مصالح جامعه، کشور و مردم و عدم وابستگی و استقلال باشد؛ که به شرح  هر کدام می‌پردازیم.

1 - تعالیم و احکام اسلام

اسلام اصیل‌ترین معیار نقد و انتخاب حضرت امام در قبال پدیده‌های تمدنی جدید و اصولاً هر موضوع دیگر است: «اسلام همه چیز است» و در جای دیگر می‌فرمایند: «نظر ما، که ملت هم با آن موافق است که.... یک جمهوری اسلامی... در ایران مستقر شود و احکام اسلام آن‌طور که هست اجرا گردد و همه مطالب ایران و نظام آن برطبق خواست‌های اسلامی جریان پیدا کند.» بدین‌سان معیار اسلام به موارد مختلف نقد و انتخاب امام درخصوص پدیده‌های تمدنی در مصادیق مختلف، نمود عینی‌تری پیدا می‌کند.

2 - مصالح جامعه، کشور و مردم

بدیهی است که از نظر امام این معیار با معیار اسلام تناقض ندارد. امام معتقد است اسلام مغایر و مخالف با مصالح و منافع جامعه نیست. در عین‌حال امام بر مصلحت جامعه و کشور تکیه بسیار کرده‌اند و اصولاً احکام ثانویه و احکام حکومتی مد نظر امام که حتی می‌تواند فراتر از چارچوب احکام اولیه اسلام باشد، مبتنی برمصلحت جامعه، کشور، مردم و توانایی اسلام برای اداره و پاسخگویی به نیازهاست.

 از همین‌رو در نامه‌ای که در پاسخ به رئیس جمهور وقت می‌نگارند صراحتاً اشاره می‌کنند که در صورت محدود بودن اختیارات حکومت در چارچوب احکام فرعیه الهیه آنگاه حکومت پدیده‌ای بی‌‌محتوا و بی‌معنی می‌شود و سپس مصادیق پدیده‌‌های جدید را که مصالح جامعه ایجاب می‌کند حکومت در مورد آنها تصمیماتی اتخاذ  کند که در احکام فرعیه الهی  حکمی برای آنها منظور نشده، برمی‌شمارند.

 3 - عدم وابستگی و استقلال

با توجه به سابقه تاریخی رابطه سلطه‌جویانه غرب با کشور ما، امام همواره به غرب با حفظ حساسیت خاص نسبت به خدشه‌دار شدن استقلال کشور نگاه کرده است. این نکته را ایشان باصراحت در مصاحبه با خانم اوریانا فالاچی که از موضع ضد غربی امام و دلیل آن سؤال می‌کند و ضمن آن می‌پرسد:  فکر نمی‌کنید که در ما (غرب) چیزهای خوبی هم باشد؟ امام جواب می‌دهند: «بله، چیزهای خوبی هم هست، ولی  وقتی ما مارگزیده هستیم از ریسمان سیاه و سفید هم می‌ترسیم و شما ما را خیلی گزیده‌اید و خیلی زیاد و برای مدت زیادی هم ما را فقط به‌صورت یک بازار مصرف دیده‌اید و بس و...  اکنون دلایل بسیاری داریم که از غرب بترسیم.»

این معیار نیز خودبه‌‌نحوی وابسته به معیارهای پیشین است زیرا اولاً اسلام تحت سلطه بودن مسلمانان را نفی کرده است و ثانیاً وابستگی برخلاف مصالح کشور و مردم است.

امام‌خمینی علی‌رغم بدبینی به غرب، تمدن جدید را به رسمیت می‌شناسند.  البته با وجود به رسمیت شناختن  آن تمدن به اثرات و تبعات اشاعه دستاوردهای تمدن جدید به سایر جوامع و تغییرات و تحولات ناشی از آن که موجب تغییر در بسیاری از موضوعات احکام و یا پدید آمدن وضعیت‌ها و پدیده‌های تازه‌ای که سابقه نداشته‌اند اشاره می‌کنند و چاره‌جویی‌های حقوقی، فقهی و کلامی برای آنها را می‌طلبند. به رسمیت شناختن تمدن جدید و پذیرش آن مانع از این نیست که امام آن را مورد نقد قرار ندهند، بلکه امام با تکیه بر معیارهایی که قبلاً آمد همواره تمدن جدید و دستاوردهای آن را مورد نقد قرار داده و مواردی را که طبق معیارهای ایشان قابل پذیرش بوده است از مواردی دیگر که با معیارها ناسازگار بوده‌اند تفکیک کرده و درواقع به انتخاب دست زده‌اند و مواردی را پذیرفته‌ و مواردی را نفی کرده‌اند.

 منابع
1 - «ریشه‌های انقلاب اسلامی»، نیکی کدی، ترجمه عبدالرحیم گواهی (تهران، قلم 1369)
2 - «اسلام و مقتضیات زمان». مرتضی مطهری. جلد اول. (تهران: انتشارات صدرا 1362)
3 - «طلیعه انقلاب اسلامی (مصاحبه‌های امام‌خمینی در نجف، پاریس و قم). مرکز نشر دانشگاهی 1362
4 -« نوسازی جامعه از دیدگاه امام‌خمینی». محمد حسن حسنی. (تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی 1378)

کد خبر 56286

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز