پایایی و پویایی این تأثیرمرموز و اثر ژرف دانش واژگان زمزمه شده در گوش تاریخ در گرو درک عمیق و پهنای تلاش در فهم آن است، وگرنه بیم آن وجود دارد که آنچه بیان میشود و زمزمهای که شنیده میشود، بهخوبی فهم و درک شده و از آن بسی مهمتر، توسط فرد یا افرادی به شکلی غیرعقلایی در پرتو «نفعگرایی یا منفعتطلبی نقابدار» مصادره به مطلوب شود.
نامگذاری سالها از سوی بالاترین مقام معنوی یا سیاسی در کشورهای پیشرو جهان، پژواک چنین سناریویی که مدیریت مؤثر تبلیغاتی و تعلیماتی اثربخش و مؤثر را طلب میکند تا از آسیبهای احتمالی ناشی از عدم درک دقیق و سوءاستفادههای احتمالی قوی جلوگیری به عمل آورد و با تلاش در حفظ سلامت آنها، تاثیرات مرموز این کلمات اثربخش را عملیاتی سازد و از تبدیل آنها به مفهوم کلی بافیهای پرآب و تاب ممانعت کند.
بدیهی است که اهمیت این مهم در ایران، زمانی افزایش مییابد که بیانکننده آن، حکیم خطیبی است که در جایگاه بالاترین مقام معنوی و سیاسی – در گستره جانشینی و نه «همنشینی» معنویت و سیاست نسبت به یکدیگر در فلسفه سیاسی حاکم – به بیان آن در مهمترین پیام سالانه خویش اقدام میورزد و این رسالت نهادهای تبلیغاتی و تعلیماتی را دوصدچندان میکند.
از این رو تاکید دارم: کلمات اثربخش کلماتی هستند که دارای بار مثبتاند ولی در مضمونی که به کار رفتهاند، معمولا پرابهاماندو مرتفعکردن این ابهام رسالتی هدفمند، زمانبند و برنامهریزی بر پایه سناریوهای فعال را طلب میکند.برنامهریزی بر پایه سناریوها روشی برای بهچالشکشیدن آینده مرسوم، از طریق ایجاد آیندههای متعدد و بدیل به صورت مشروح با جزئیات کامل است.
در یک طرح برنامهریزی بر پایه سناریوها، موضوع بسیار مهم، گنجانیدن سناریوی آینده مرسوم در میان سناریوهاست تا زمانی که این سناریو با استفاده از سؤالهای بهدستآمده از تحقیقات، تحلیلهای خوب واقعیتها و شواهد مستحکم صریحا به چالش کشیده نشود، تصمیمسازان به گزینهها و حوادث ممکن دیگر توجهی نخواهند کرد.
نامگذاری سال 1387 به نام نوآوری و شکوفایی بیان یک دانش واژه اثربخش و زمزمه آن در گوش سال و به سان سالهای دیگر در حاکمیت زمان، حکومت عقل و اراده انسانی را در ارائه خطمشیها و رویههای اجرایی عملیاتی برای دستیابی به موفقیت طلب میکند و اولین گام ضروری آن، بهرهمندی از پژوهشهای انسجامیافته مدیریت مؤثر و سریع پژوهشهای مورد نیاز و ارائه سناریوهای پیشرو در این زمینه است.
در این میان، ترسیم عالمانه آینده مرسوم، گام بنیادین در استقرار بنیانهای ضروری در این ارتباط است. از همین رو، این پرسش پیش میآید که چگونه میتوانیم آینده مرسوم را در این زمینه شناسایی و تشریح کنیم. برای این کار باید فرآیند ادراکی تصمیمسازان و محیط فعالیت عملی تصمیمگیران در این زمینه را به شکلی عمیق مورد بررسی قرار دهیم.
یک رهیافت خوب برای این منظور مهندسی عالمانه پرسشها برای دستیابی به پاسخهای حکیمانه است. یک رهیافت خوب برای این منظور، انجام مصاحبههای طولانی و طرح پرسشهای مختصر و محرک به سمت پاسخهای جامع و اساسی است.
از همین رو از این فرصت بهره میجویم و از طریق رسانه مکتوب حاضر، این پرسشها را در نزد اصحاب فن و یاران اندیشههای پویا مطرح میسازم:
1 . اگر شما قادر به دیدار با یک پیشنگار تصویر آینده زمان – غیبگو – بودید، در ارتباط با آینده زمان بدون نوآوری در ایران چه پرسش یا پرسشهایی از او میپرسیدید؟
2 . بهترین سناریو برای مدیریت وضع موجود در نوآوری و تبدیل آن به وضع مطلوب چیست؟
3 . بدترین وضعیت در ارتباط با نوآوری چه پیامدهایی میتواند به دنبال داشته باشد؟
4 . اگر در آینده زمان، تصویرگر چهره ایران اسلامی باشید، دوست دارید چه چیزی را به عنوان میراث برای آینده زمان در ایران به جای گذارید؟
5 . آیا موانع مهم و بزرگی در برابر شما در ترسیم تغییرات نوآورانه وجود دارد؟ آنها چیستند؟
امید آن دارد که در سایه تلاش رسانههای جمعی و جغرافیاهای تعریف شده معرفت- دانشگاهها، مراکز علمی – پژوهشی و اندیشمندان – این فراخوان در پژوهشها و گامهای عالمانه و حکیمانه آنان مد نظر قرار گیرد.