او برای دومین بار پس از اجرای نمایش «دلسگ» به اقتباس رو آورده و نمایشنامه دیگری را بر مبنای یک رمان به رشته تحریر در آورده است. به بهانه اجرای نمایش «ماچیسمو» درباره دلایل انتخاب این رمان و شیوه اجرای نمایش با محمدیعقوبی به گفتوگو نشستهایم که در زیر میخوانید:
- یکی از برجستهترین ویژگیهای نمایشهای شما این است که همواره نمایشنامههای خود را روی صحنه بردهاید و در نگارش آن همواره، موضوعات بکر و جدیدی دستمایه نگارش نمایشنامه قرار گرفته است و بیشتر نمایشنامههای شما در زمان خودشان از تازگی و خلاقیت زیادی بهرهمند بوده است. در «زمستان 66» و «یک دقیقه سکوت» بخصوص این مولفهها نقش پررنگتری دارد، اما امسال به اقتباس روی آوردهاید و این اقتباس هیچ جذابیت و ویژگی خاصی ندارد که بتوان این نمایش را در ادامه مسیر اجراهای قبلیتان دانست.
پیش از این هم نمایشنامه «دل سگ» را براساس اقتباسی نوشته و روی صحنه برده بودم. البته این امر در آن دورهای بود که من ناگزیر نبودم کار اقتباسی انجام دهم. اقتباس همیشه جزء کارهای من خواهد بود. با این حساب خوشحالم که «ماچیسمو» را روی صحنه بردم؛ چرا که تعداد کارهای اقتباسی من به عدد 2 رسید و پس از این اجرای نمایشنامهای اقتباسی از من دیگر عجیب نخواهد بود!
- موضوعاتی که شما در نمایشنامههایتان انتخاب میکنید، دارای جذابیتهای بیشتری است، اما موضوع و تم نمایش «ماچیسمو» چندان بکر و تازه نیست.
این امر کاملاً مسلم و بدیهی است.من ترجیح میدهم که نمایشنامه اصیل خودم را اجرا کنم، اما اجرای نمایش «ماچیسمو» را باید از دو حیث بررسی کرد؛ اول اینکه ممکن بود در سال 87 نمایشنامه «ماچیسمو» را کار نکنم و نمایش « از تاریکی» را روی صحنه ببرم، اما وقتی میبینم فضا، فضای مساعدی برای اجرای نمایش نیست چرا که منتقد روزگار خود نخواهد بود آن وقت ترجیح میدهم یک نمایشنامه اقتباسی را کار کنم.
اگر الان شرایط اجرای دیگر آثارم هم فراهم باشد باز هم قطعاً ظرف چند سال آینده نمایش «ماچیسمو» را روی صحنه میبرم و به هر حال این نمایش هم جزء برنامههای من بود چون اقتباس را هم دوست دارم و وقتی از داستانی یا رمانی لذت ببرم و در آن وجوه دراماتیک ببینم علاقهمند میشوم تا با اجرای صحنههای اقتباس آن اثر را هم به دیگران معرفی کنم. به قصه «ماچیسمو» هم خیلی علاقه داشتم.
طبیعی بود که از این رمان اقتباسی انجام دهم. برای من خیلی عجیب است وقتی نمایشنامههای خودم را کار میکنم - مثل «ماه در آب»- از من میپرسند مثل کارهای قبلی شماست یا کار تازهای است؟ در این پرسش یک موضعگیری هست، انگار پرسشگر میخواهد بگوید نباید هر بار از همان شیوه همیشگیام برای نوشتن استفاده کنم. وقتی اقتباس میکنم هم عدهای میپرسند چرا از کارهایی که توسط آنها آثارت شناخته میشوند در اجرای جدیدت استفاده نکردی؟
در واقع سلیقههای مختلفی در بین مخاطبان وجود دارد. عدهای دوست دارند کارگردان همانطور که همیشه کار میکند، فعالیت کند که البته من هم طرفدار این نوع نگاه هستم ولی نگاهی هم وجود دارد که تفاوت را میپسندد؛ شاید اقتباس کمک کند تا در کارهای من این دسته از تماشاگران هم خرسند شوند.
- البته به لحاظ اجرایی، تفاوتی در این کار با کارهای قبلی شما وجود ندارد.
کاملاً موافقم. به لحاظ موضوعی تفاوتهایی وجود دارد و موضوع، موضوع دیگری است.
- به شرایط اجرای نمایشنامههای ایرانی اشاره کردید. درحال حاضر اداره کل هنرهای نمایشی مدعی است از آثار ایرانی حمایت میکند، شما بر چه اساسی میگویید شرایط برای اجرای نمایشنامه ایرانی که خودتان نوشتهاید، فراهم نیست؟
من با عینیت حرف میزنم! به این دلیل که نمایشنامه «در تاریکی» تاکنون 3 بار از سوی شورای نظارت و ارزشیابی اداره کل هنرهای نمایش رد شده است. سال 80 به این دلیل این نمایشنامه رد شد که قرار بود از این طریق تنبیه شوم که چرا مثلاً در اجرای «یک دقیقه سکوت» نافرمانی کردهام. بعد از آن هم به نظر میرسید ارادهای وجود دارد که نمیگذارد این نمایشنامه مجوز اجرا بگیرد و باید این مسئله را سیاست تنبیهی دانست که به خط قرمز تبدیل شد. درست است که مضمون نمایشنامه بسیار پرالتهاب است، اما من آدمی نیستم که موضعگیری کنم.
هنوز هم معتقدم «یک دقیقه سکوت» تندترین نمایش من در این سالها بوده است، اما معلوم نیست چرا نمایشنامه «از تاریکی» مجوز اجرا نمیگیرد، اما «یک دقیقه سکوت» اجرا میشود؟ این مسئله نشان میدهد، ایراد از نمایشنامه نیست بلکه ایراد از کسانی است که درباره نمایشنامه «از تاریکی» ایراد گرفتهاند. بعد از دوبار نمایشنامه رد شد، حتی یکبار پیش از اینکه من نمایشنامه را ارائه کنم، به من پیغام رسید که این نمایشنامه رد خواهد شد! این تفکر وضعیت را روشن میکند. آقای پارسایی درست میگوید که قرار است از نمایشنامههای ایرانی حمایت کند، من هم نمیگویم نمایشنامههای ایرانی را قلعوقمع میکنند، اما مشخصاً نمایشنامههای ایرانی که راجع به روزگار خودمان است و نگاه نقادانه دارند، در سال 86 امکان اجرا پیدا نکردند و حمایتی از آنان صورت نگرفت. البته این مسئله فقط در تئاتر حاکم نیست.
- به اجرای «ماچیسمو» بازگردیم. پرداخت شما در این نمایش پرداخت متفاوتی است. داستان نمایش کاملاً رئالیستی است اما در پرداخت این فضا وجود ندارد و تمام عناصر حاضر در صحنه رنگ و بوی انتزاعی به خود گرفته است، بخصوص دکور در این زمینه بسیار تاثیرگذار است.
گفتید بخصوص! من فکر میکنم دلیل اصلی این رویه در دکور است. دکوری که حجم دارد از رئالیستی بودن فاصله دارد. بنابراین باید بیشتر تلاش میکردم که در روایت کاملاً فضای رئالیستی حاکم باشد و دکور این مسئله را تشدید نکند. علت استفاده از این دکور، وجود مکانهای مختلف در نمایشنامه بود و ما باید صحنه را تقسیم میکردیم که به لحاظ اجرایی جالب نبود. فکر میکردیم اگر از حجم و نشانه استفاده کنیم از کل صحنه بهره گرفتهایم.
- فضا و التهاب لازم بسته به تم و موضوع نمایش، به دلیل یکسانی هر سه محل رویداد در این نمایش حاکم نمیشود و مخاطب نمیتواند تفکیکی میان این محلها قائل شود. به نظر شما این مسئله روی ناخودآگاه مخاطب تاثیرگذار نیست؟
ممکن است تاثیر بگذارد اما باز ناچارم مقایسه کنم و این امکانات تئاتر ماست. خیلی محدودیتهای ما به لحاظ محدودیت مکانی است و زمانی که وحدت مکانی نداریم باید برای آن فکری بکنیم. به همین دلیل برای اجرا به اندازه کافی برای خودمان وضعیت روشن شد که بهتر است صحنه را تفکیک نکنیم و به این نتیجه رسیدیم که مخاطب، نمایش را قراردادیتر ببیند ولی استفاده تمام از کل صحنه در خدمت این جریان و فکر باشد.