با این تفاوت که در فروش اقساطی شما مالک هستید یا میتوانید ملک را تصاحب کنید اما در فروش متری شهرداری ساخت یک ساختمان را شروع میکند و شما بهعنوان شهروند میتوانید مرتبا با هر پولی که به دست میآورید، متراژ جدیدی را خریداری کنید.
بهطور کلی هرکدام از این طرحها این امکان را فراهم میکند که شهروندانی که پس انداز یا دارایی کافی برای خرید مسکن ندارند بتوانند صاحب خانه بشوند.
این ویژگی در شرایط کنونی برای خانوادههایی با سطح درآمد پایین بسیار مفید است و میتواند یک آرامش روانی را در سطح جامعه برای این قشر از جامعه ایجاد کند.
تفاوت دیگر این است که در فروش متری مسکن که شهرداری تهران مجری اجرای آن شده، میتوان یک بازار و بورس مسکن ایجاد کرد که افراد متراژ خود را از انواع املاک مختلف خرید و فروش کنند، امری که میتواند به بازار دلالهای مسکن و آشفتگی کنونی هم پایان دهد.
اما در فروش اقساطی این مسئله ممکن نیست که اقساط پرداختی را رسما خرید و فروش کرد و اگر کسی بخواهد این کار را بکند تنها راه این است که متضرر شود و جریمهای پرداخت کند. نکته دیگر این است که فروش متری کمک میکند که افراد با پساندازهای کم هم صاحب مسکن بشوند و دارایی خود را به مسکن تبدیل کنند. اما مسئله اصلی که وجود دارد این است که ما باید بتوانیم مسائل عرضه و تقاضای مسکن را بهصورت کلی اصلاح کنیم؛ طرحی که دولت باید بهدنبال اجرای آن باشد و از فرصتی که شهرداری تهران در شرایط کنونی به وجود آورده استفاده کند.برنامه آمایش سرزمین یکی از این راههاست که وظیفه دولت است، آن را انجام دهد.
وقتی تهران جذابیتش چنان است که همیشه مهاجر وارد آن میشود و متقاضی زمین و مسکن بسیار است و میزان آنها کم و حتی در برخی مناطق غیرقابل تغییر است و زمینش دیگر قابل گسترش نیست، تنها راه چاره وجود یک برنامه آمایش سرزمین است.
طرح آمایش هم باید از طریق سازمان مدیریت و برنامهریزی سابق و دولت انجام شود و وظیفه دولت است که برای پیشگیری در این حوزه چارهای بیندیشد.
در شرایطی که دولت هنوز نتوانسته این ایده را اجرایی کند، قطعا تلاش شهرداری برای ساماندهی بازار مسکن برای تهران بسیار مفید خواهد بود. البته شکی نیست در این بازار آشفته حتی ایده شهردار تهران هم نمیتواند تمام مشکلات بازار مسکن را رفع کند.
*استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی