جمعه اول دی ماه ۹۹ در کوه‌های شمال تهران بورانی درگرفت و در پی آن کوهنوردان زیادی درگیر حوادث مختلف همچون بهمن، سرمازدگی وگم شدن در کوه شدند که متاسفانه به جان باختن ۱۲ نفر و یخ زدگی شدید اندامهای تعداد زیادی از کوهنوردان انجامید و جمعه سیاه کوهنوردی تهران را رقم زد.

بهمن

سهند عقدایی تورگردان باسابقه در حوزه گردشگری کوهستان که در سوابق حرفه ای خود سرپرستی صعودهای متعددی را در قلل هیمالیا و بسیاری کشورهای جهان داشته است در مقاله ای به ده باور رایج اما اشتباه در میان کوهنوردان می پردازد که تاکنون منشا حوادث تلخ بسیاری بوده اند.

مقدمه:

در زمستان، بیشتر حادثه های کوهنوردی برای کوهنوردان متوسط اتفاق می افتد. کوهنورد آماتور معمولا خود را درگیر برف و سرما نمی کند و زمان کوهنوردی را فقط در فصول گرم می داند و حرفه ای ها هم بی گدار خود را به خطر نمی اندازند و اگر هم پیش آمد بلدند چطور از پس شرایط دشوار کوهستان برآیند.

اما کوهنورد متوسط کسی است که نه احتیاط آماتور را دارد و نه تجربه و تسلط کوهنورد حرفه ای را. 

کوهنورد متوسط چند سالی است کوهنوردی می کند؛ علاقمند و با انگیزه است و چون زیاد کوه می رود آمادگی بدنی خوبیدارد؛ در تابستان کوههای بلند و معروف مثل دماوند و علم کوه و سبلان را صعود می کند؛ زمستان در کوههای اطراف شهرش مسیرهایی تکراری را می رود؛ تجهیزات خوبی خریده است؛ با جمع رفقا کوه می رود اما در باشگاه های کوهنوردی یا تورهایحرفه ای شرکت های گردشگری نرفته است و کمتر در کنار مربیان باتجربه صعود کرده است و نهایتا اینکه در دورهایآموزش چندانی حضور نداشته اما مطالبی را در اینترنتخوانده است.

و متاسفانه در اذهان برخی از این دسته کوهنوردان علاقمند و با انگیزه، که تعدادشان هم کم نیست، بعضا باورهای اشتباهی از کوهنوردی زمستانه شکل گرفته است که در بزنگاه های حادثه گریبان می گیرد.

در این مقال سعی داریم به طور خلاصه و موجز به ۱۰ باور اشتباه بپردازیم که سرمنشا بسیاری از حوادث و تلفات سالیان اخیر بوده اند.

۱- از مسیری که جانپناه دارد صعود می کنیم، پس امن هستیم!

در بیشتر آن دسته از شهرهای ایران که به کوهستان نزدیکهستند، معمولا یکی دو جانپناه در مسیرهای پر صعود وجود دارد. وجود جانپناه نقطه اتکای ذهنی کوهنوردانی است که تجربه و اعتماد به نفس صعودهای زمستانی در مسیرهای بکر را ندارند. اما باید توجه داشت که در زمستان به دقیقه ای ممکن است شرایط در ارتفاعات تغییر کند. حتی در یک روز آفتابی،وقتی در ارتفاعی بالاتر از ۳۰۰۰ متر داریم صعود می کنیمتنها با وزیدن یک ساعته بادی منطقه ای با سرعت بالاتر از ۴۰ کیلومتر که بسیاری اوقات هواشناسی هم پیش بینی نمیکند، دمای معادل تا -۲۰ درجه کمتر شود و شرایط را برای کوهنورد طاقت فرسا کند. در این وضعیت کوهنوردانی که تجربه و تجهیزات کافی نداشته و با اتکا به جانپناه آمده باشند ممکن است مجال رسیدن به پناهگاه را پیدا نکنند. 

از دیگرسو بارها در زمستان دیده ایم که به خاطر خرابی درب جانپناه یا بی توجهی کوهنوردان، کل جانپناهی که به امید پناه گرفتن در آن صعود کرده ایم، پر از برف می شود و قابل استفاده نیست.

حوادث زیادی که هر زمستان در کوههای شمال تهران، با وجود بیش از ده پناهگاه و جانپناه می افتد نمونه ای است از اینموضوع که جانپناه اگرچه صعود را راحت می کند اما ایمن نمیکند!

۲- جایی که کوهنوردان زیادی صعود می کنند میرویم، خیالمان راحت است!

مسیرهای شلوغ کوهنوردی، حس امنیت را به کوهنورد غیرحرفه ای می دهد. با این اطمینان که هر جا بقیه می روند ما هم می رویم و اگر مشکلی پیش بیاید تنها نیستیم!

اما در کوهستان وقتی شرایط دشوار می شود افراد با تجربه و قوی هم تا حدی قادر به کمک هستند که جان خودشان به خطر نیفتد. اینکه از دیگرانی که ما را نمی شناسند بخواهیم در شرایط سخت آب و هوایی که باید مراقب خود و همنوردان گروه خود باشند، بیایند و در نقش منجی ما ظاهر شوند انتظاریمنطقی نیست. جمله طلایی در کوهنوردی هست که تا جاییصعود کن که بتوانی خودت از همانجا برگردی نه تا آنجایی که دیگران مجبور باشند تو را برگردانند!

در حوادث زیادی دیده ایم که کوهنوردان بسیار با تجربه که از پس خود بر می آمده اند برای امداد یه افراد کم تجربه تر مانده اند و متاسفانه هم خودشان و هم فرد حادثه دیده، باهم جان باخته اند. تراژدی بام اورست در بهار ۱۹۹۶ نمونه ای از ایندست حوادث بود که کتاب و فیلم معروف "در هوای رقیق" به وقایع نگاری آن می پردازد. در آن حادثه کوهنوردان بزرگی چون راب هال و اندی کروم برای امداد به جمعی از کوهنوردان گرفتار شده در بوران، در ارتفاعات اورست در فاصله ای نه چندان دور از چادرهایشان زمینگیر شدند و نهایتا خود در کنار ۶ نفر دیگر، تنها در چند ساعت هوای خراب، جان باختند!

۳- در کوهی که در آن جاده کشیده شده کوهنوردی میکنیم، اگر هوا خراب شد از جاده برمی گردیم!

در زمستان و در کوههای پر برف، تنها مسیر امن، صعود و فرود از روی یالها است. دامنه ها و دره های پربرف، محل فروریختنبهمن هاست. جاده های کوهستانی همگی با عبوری عرضی و به شکل زیگزاگ از دامنه ها و  سینه کش های پر شیب بالا میروند و شیب های برفی را جا به جا برش عرضی می دهند و لذا در زمستان هم در مسیر بهمن و هم عامل تحریک فروریختنبهمن هستند. 

خطرناک تر اینکه جاده ها سکویی مسطح هستند که بهمن در مسیر ریزش خود این حفره های مصنوعی را  پر می کند و بارها دیده شده افراد و خودروهایی که در جاده ها اسیر بهمن شده اند زیر چندین متر برف مدفون شده اند حال آنکه در دیگرنقاط، برف فرو ریخته، عمق چندانی نداشته است.

حادثه بهمن ۸۸ در جاده شمشک به دیزین که منجر به جان باختن ۸ نفر از کوهنوردان و کارآموزان شد حادثه ای از ایندست بود.

۴- مسیر را بلدیم، تابستان یک بار این قله را صعود کرده ایم.

صعودهای تابستانه معمولا از مسیرهای پا خورده ای است که کمترین درگیری را با نوارهای سنگی و صخره ای کوهها دارد. این مسیرها گاهی از قعر دره ها می گذرد یا با عبور عرضی و زیگزاگی دامنه ها. اما زمانی که برف زیادی در کوهستان نشسته تنها مسیر ایمن صعود از راس یالها است که محل تقسیم برف می باشد. در زمستان حتی به قیمت درگیری با معابر سنگی و صخره ای باید از رفتن به دامنه ها و سینه کش های کوه اجتناب کنیم. بنابراین به صرف اینکه راه صعود تابستانه یک کوه را می شناسیم دلیل نمی شود که در زمستان هم بتوانیم از مسیری ایمن صعود کنیم.

۵- بارش برف دیشب تمام شده است؛ امروز هوا صاف است!

دیشب تا صبح می بارید اما هواشناسی برای امروز، هواییآفتابی بدون وزش باد پیش بینی کرده است! پس بزن که بریم!

و اشتباه از همین جا شروع می شود چون تا دو روز بعد از بارش برف، کوهستان فرصت می خواهد بهمن هایش را بتکاند و برف های تازه و پودری که ناپایدار روی هم انباشته شده اند به عمق دره ها فرو ریزند.

حالا اگر در فردای بارش، روزی گرم و آفتابی هم پیش رو داشته باشیم که خطر دوچندان می شود!

۶- هرچه گروهی که همراهشان کوه می رویم بزرگ تر باشد، صعودمان ایمن تر است!

اگرچه انسان به غریزه در گروه های بزرگ تر احساس امنیتبیشتری می کند اما این قاعده برای کوهنوردی زمستانه صادقنیست.

در کوهنوردی زمستانه حفظ ریتم حرکت و تناوب توقف شرط مهمی برای حفظ گرمای بدن است. گروه های پرتعداد کندترند و سرعت افراد متفاوت است و همین مسئله باعث می شود کوهنوردان با توانایی های مختلف نتوانند به ریتم مطلوب خود برسند و بارها گروه مجبور به توقف شود.

در زمستان بهترین ترکیب، گروه ۴ - ۵ نفره ای است که توان جسمانی و سرعت افراد نزدیک به هم باشد و در آن میان حداقل ۲ فرد باتجربه حضور داشته باشند.

۷- با تله کابین برمی گردیم. جای نگرانی نیست!

کوهنوردی شامل صعود و فرود است. باوری عجیب در اذهان برخی بوجود آمده که پایین آمدن به زانوها آسیب می رساند؛پس از مسیرهایی صعود می کنند که بتوانند با تجهیزاتی مثل تله کابین یا تله سیژ برگردند!

این باور جدا از مغایرتش با فیزیولوژی ورزشی، در زمستان می تواند مشکل بیافریند. عدم آمادگی جسمی و روانی کوهنورد برای فرود از همه آن ارتفاعی که صعود کرده است، نقطه ضعفیاست که در شرایط بحران قابل جبران نیست.

ساعات کار تله کابین ها محدود است و منتظر ما نمی مانند تا به ایستگاه های بالایی برسیم؛ در طوفان های شدید بنا به دستورالعمل های ایمنی کابین ها متوقف می شوند و البته همیشه احتمال خرابی دستگاه های ساخت بشر وجود دارد.

در ساعات عصرگاهی هر جمعه، سرگردانی جمعی از کوهنوردان، بعد از تعطیلی ایستگاه ۷ تله کابین توچال، صحنه ای تکراریاست که بارها دیده ایم!

۸- تجهیزات کوهنوردی خوبی داریم، مشکلی با سرما نیست!

گرچه تجهیزات خوب شرط لازم کوهنوردی زمستانی ایمن است اما شرط کافی آن، مهارت در مراقبت از بدن در برابر سرما است.

باید بدانیم در دماهای کمتر از منهای ده، خصوصا اگر وزش باد هم داشته باشیم، بهترین برندهای دستکش و کفش و جوراب هم به تنهایی برای حفاظت بدن در برابر سرمازدگی کافینیستند. در این شرایط کوهنورد باید به تناوب انگشتانش را تکان دهد، با اینکه در سرما دشوار است اما پیوسته مایعات و مواد غذایی پر انرژی مصرف کند و اینکه مراقب باشد به موقع و قبل از سرد شدن بدن،  البسه گرم و ضد بادش را بپوشد نه زمانیکه انگشتان از فرط یخ زدگی دردناک شده اند.

بارها دیده شده کوهنوردان کم تجربه در شروع وزش بادهایشدید، به جای توقف آزاردهنده و باز کردن کوله و درآوردن و پوشیدن البسه گرم، تنها بر سرعت گام هایشان می افزایند! گویی در کوهستان وسیع مجالی دارند برای فرار!

این موارد اگرچه ساده و بدیهی به نظر می آیند اما مهارت استفاده از تجهیزات کوهنوردی و حفاظت از بدن در شرایطدشوار، با تکرار و در کنار مربیان مجرب کسب می شود.

۹- این روزها آمادگی بدنی خوبی دارم، از پس شرایط بر می آیم!

اینکه هر هفته کوه برویم و حتی در طی هفته هم ورزش کنیمخیلی خوب است اما ما را روئین تن نمی کند! بد نیست به چند اطلاعات علمی ذیل توجه کنیم تا بیشتر درک کنیم سرما با بدن انسان چه می کند:

وقتی لباسهای ما به خاطر تعرق خیس می شوند اتلاف حرارت بدن بسته به میزان رطوبت ۵ تا ۲۰ برابر بیشتر می شود.

در هوایی مفرح با برودت -۱ درجه اگر بادی با سرعت ۲۵ کیلومتر بر ساعت وزیدن گیرد دمای معادل و محسوس برایبدن انسان تا -۱۸ کاهش می یابد.

در زمانی که بدن به لرزیدن می افتد، متابولیسم عضلات در حال لرزش تا ۵ برابر بیشتر از حالت عادی فعال می شود و قند خون را به سرعت می سوزاند.

بنابراین توجه داشته باشیم در سرماهای شدید، اگر مهارت محافظت نباشد، قوی ترین بدن ها هم تنها کمی دیرتر تخلیهمی شوند.

۱۰- امکان ندارد مجبور شویم شب در کوه بمانیم؛هر طوری شده حتما تا عصر برمی گردیم!

با همه مهارت ها و برنامه ریزی ها، در محیط وحشی کوهستان باز هم متغییرها و مشکلات دور از ذهن زیاد پیش می آیند و گاهی همه برنامه ما را به هم می ریزند. پس هر بار که زمستان به کوه می رویم باید این آمادگی را داشته باشیم که شایدمجبور شویم شب را بدون سرپناه در کوهستان بمانیم. در چنین شرایطی شرط زنده ماندن آشنایی با تکنیک های بقا در زمستان است. از کندن غار برفی و شب مانی در آن، تا حفظ انرژی درونی با عایق بندی بدن با وسایل موجود و جیره بندیخوراک و آب باقی مانده. مهارت هایی که جز از طریق آموزش و تمرین به دست نمی آیند.

کد خبر 576326

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha