نخستین جمعه دی ماه با حادثه تلخی همراه شد.

نجات از جهنم سفيد

همشهری آنلاین_شهره کیانوش راد: عده‌ای از کوهنوردان که برای گذران یک روز زمستانی راهی ارتفاعات شمال شهر شده بودند در برف و کولاک گرفتار شدند. این حادثه که منجر به فوت ۱۱ تن از کوهنوردان شد آنقدر هولناک بوده که نجات‌یافتگان چند روز بعد از حادثه با یادآوری آن دچار ترس و اضطراب می‌شوند. روایت ۲ تن از آنها را درباره روز حادثه می‌خوانیم.  

  •  مهیارربیعی/مرگ را جلو چشمانم دیدم


ساعت ۵ صبح به جمشیدیه رسیدم و به سمت بالا حرکت کردم. تنها بودم.

بار اولی نبود که به کوه می‌رفتم اما آن روز قصد کرده بودم که حتماً به قله بروم. ساعت ۱۰ به ایستگاه ۴ رسیدم. ساعت ۱۲ هنوز به قله نرسیده بودم که باد شدیدی شروع به وزیدن کرد. یکی از کوهنوردان به من گفت: «بالاتر نرو.» اما من گوش نکردم و به سمت بالا حرکت کردم. کمی بعد ناگهان طوفان شد.

با خود گفتم شاید چون در دره هستم طوفان هست. کمی بالاتر رفتم که دیدم چند نفر آنجا هستند و نمی‌توانند جلوتر بروند. باد آنقدر شدید بود که نه می‌توانستیم حرکت کنیم و نه می‌توانستیم به عقب برگردیم. ۸ نفر بودیم. کنار صخره‌ای پناه گرفتیم تا شدت برخورد باد به ما کمتر شود. هر لحظه وزش باد، بیشتر و هوا سردتر می‌شد. می‌دانستیم که اگر بمانیم امیدی به بازگشت نداریم. ۲ بار تلاش کردیم که برگردیم اما دوباره به کنار صخره برگشتیم. یکی از ما ۸ نفر پایش سر خورد و ۱۰ متری پایین‌تر رفت. هرکاری کردیم که لیز نخورد نشد. آخر هم نتوانست بلند شود و همانجا ماند.

جلو چشممان را نمی‌دیدیم. از سرنوشتش خبر نداریم. قبل از طوفان چند نفر به سمت قله رفتند. از آنها هم بی‌خبر بودیم. نمی‌دانستیم توانسته‌اند برگردند یا گرفتار شده‌اند. به آنها که فکر می‌کردم ترسم بیشتر می‌شد. ما ۷ نفر شدیم. شدت باد به حدی بود که اگر بلند می‌شدیم باد ما را می‌برد. دلم نمی‌خواست در کوه و میان یخ و برف بمیرم. دستانم یخ زده و پاهایم از کار افتاده بود.

احساس می‌کردم چشمانم یخ زده و فقط از یک گوشه می‌توانستم ببینم. خواستم تسلیم شوم اما دوست نداشتم در برف و یخ جان بدهم. هر جوری بود خودمان را به ایستگاه ۴ رساندیم. نیروهای هلال‌احمر آنجا بودند. حدود ساعت ۲ و نیم به پایین رسیدم. اصلاً فکرش را نمی‌کردم نجات پیدا کنم. کنار صخره که پناه گرفته بودیم یکی بادگیرش را به من داد. خیلی دوست دارم او را ببینم و بابت این کار از او تشکر کنم. بعد از اینکه بادگیر را به من داد به سمت فردی که لیز خورده بود رفت تا نجاتش دهد. اما نتوانست حرکتش دهد.  

  • لیلا محبی/فکرکردم روز آخر زندگی‌ام است


ساعت ۷ و نیم صبح جمعه با ۲ نفر از دوستانم به سمت کلکچال حرکت کردیم. کوهنوردی یکی از ورزش‌ها و تفریحات هر هفته ماست. کوهنورد حرفه‌ای نیستیم اما ناآشنا با فضای کوه هم نیستیم. جست‌وجوی گوگل به ما نشان داد که هوا آفتابی و نیمه ابری است. اشتباه کردیم. نباید فقط به گوگل اکتفا می‌کردیم. باید سایت‌های تخصصی را هم می‌دیدیم.

۷ و نیم صبح به سمت کلکچال حرکت کردیم. برف همه کوه را پوشانده بود. بین ایستگاه‌های ۳ و ۴ یک دفعه باد شدیدی شروع به وزیدن کرد. برف تازه روی کوه‌ها روی صورتمان می‌ریخت. بوران می‌شد و قطع می‌شد. چند بار تکرار شد. ما مردد شدیم که برگردیم یا نه. هوا آفتابی بود و ما فکر نمی‌کردیم بارشی شود. به همین دلیل به بالا رفتن ادامه دادیم. به ایستگاه ۴ که رسیدیم طوفان شدید شد. آسمان سیاه شد و برف باریدن گرفت. نمی‌توانستیم جلو خود را ببینیم. آنقدر حال بدی به ما دست داد که نمی‌دانستیم چه باید بکنیم. برف شلاقی روی صورت ما می‌ریخت. ‌گونه‌های دوستم را می‌دیدم که خونی شده.

نفسمان از استرس و طوفانی که مهلت نمی‌داد نفس بکشیم‌بند آمده بود. تنها جایی که فکر می‌کردیم امن است دستشویی بود که وقتی داخل شدیم به دلیل سرما و ارتفاع بالا به سختی نفس می‌کشیدیم. چند نفر که مانند ما گرفتار شده بودند گفتند سریع‌تر پایین بروید. خواستیم به پناهگاه برویم ولی پناهگاه بسته بود. چاره‌ای نداشتیم جز پایین آمدن. اما هیچ چیز نمی‌دیدم. در آن لحظه یاد فیلم‌هایی که دیده بودم افتادم که کوهنوردها در برف و یخ‌گیر می‌کنند و یخ می‌زنند. فکر کردم حالا چطور به پدر و مادرم خبر می‌دهند که ما اینجا زیر برف مانده‌ایم.

نمی‌توانستم تکان بخورم. دوستم مرا نشاند و سرم را روی سینه‌اش گذاشت و کاپشنش را دور سرم قرار داد و گفت: نفس بکش تا آرام شوی. باید بتوانی راه بروی. باید حرکت کنیم. اما من نمی‌توانستم. پاهایم از استرس توان حرکت نداشت. می‌دیدم که میان برف محاصره شده‌ایم. از راهی که به سمت پناهگاه بود حرکت کردیم. می‌دانستیم آن مسیر درخت دارد.

فکر کردیم شاید درخت‌ها جلو طوفان را بگیرد. چسبیده به هم و عقب عقب به سمت پایین حرکت کردیم. می‌ترسیدیم بهمن سقوط کند و همانجا مدفون شویم. یادش که می‌افتم بدنم می‌لرزد. آدم‌هایی که پایین می‌آمدند همین وضعیت را داشتند. بین ایستگاه‌های ۳ و ۴ انگار یک عمر گذشت و من یقین پیدا کردم که امروز در میان یخ و برف، روز آخر زندگی من است و مرگ من در کوه و به بدترین شکل ممکن رقم می‌خورد.

در آن لحظه همه چیز یادم آمد. فکر کردم قرار بود امروز فلان جا بروم ولی کنسل کردم و گفتم باید به کوه بروم. پس حتماً باید به کوه می‌آمدم. چون قرار است همین‌جا بمیرم و دوباره فکر می‌کردم چه کسی قرار است این خبر را به پدر و مادرم بدهد. به سختی تا ایستگاه ۳ رسیدیم. بعد از آن چون ارتفاع کمتر می‌شد شدت وزش باد هم کمتر شد. بدون توقف با دست و پای یخ زده راه می‌رفتیم تا به پایین برسیم. چند نفری در حال بالا رفتن بودند. وقتی به آنها گفتیم نروید، گوش نکردند. نمی‌دانم سالم ماندند یا نه. وقتی ساعت ۳ و نیم به پایین رسیدیم انگار دوباره به زندگی برگشته بودم.  
به نظرم باید در فصلی مانند زمستان بین ایستگاه‌ها، نیروهای هلال‌احمر و امداد و نجات مستقر شوند تا کوهنوردان با دیدن آنها دلگرم شوند و در چنین مواقعی کوهنوردان را راهنمایی کنند. کاش در روزهایی که هواشناسی برف و کولاک را پیش‌بینی می‌کند، مسیرهای توچال و کلکچال را مسدود کنند تا کوهنوردان گرفتار نشوند و جانشان به خاطر کوهنوردی به خطر نیفتد.  

  • شاهین صفوی، مسئول پایگاه جست وجو و نجات زنده‌یاد محمدرضا داودی/حادثه‌ای کم‌سابقه بود


از ساعت ۶ و نیم صبح روز بعد از حادثه تا ۱۶:۳۰ با ۳۲ نفر ازهیمالیانوردان، کوهنورداران و نجاتگران حرفه‌ای هیأت کوهنوردی استان تهران و با همکاری نیروهای هلال‌احمر به کلکچال اعزام شدیم. عملیات پیدا کردن مفقودان و جانباختگان در قالب ۳ تیم انجام شد. حادثه‌ای که رخ داد کم سابقه بود.

در کلکچال توده هوایی زمستانی فوق‌العاده سرد و پرخطر به‌صورت غیرمنتظره فعال شده بود. کوهنوردان هیچ‌کدام خطای انفرادی در صعود به کوه انجام نداده بودند.

در واقع عامل اصلی این حادثه شرایط جوی بود. سقوط از کوه و گم کردن مسیر از حوادثی است که معمولاً برای کوهنوردان غیرحرفه‌ای اتفاق می‌افتد. توصیه‌ام به علاقه‌مندان به کوه این است که حتماً از طریق باشگاه‌هایی که مجوز دارند و زیر نظر فدراسیون کار می‌کنند کوهنوردی کنند. آموزش‌های اصولی توسط این باشگاه‌ها و کوهنوردی در کنار مربیان باتجربه موجب می‌شود که با امنیت بیشتری در محیط کوهستان قدم بگذارند.  

  •  حمید مساعدیان/کوه همیشه آرام نیست


دسترسی آسان به بلندترین قله ایران در شمال شهر تهران و تماشای قله پوشیده از برف میل به کوهنوردی در فصل سرد را در بسیاری از علاقه‌مندان به کوه و طبیعت ایجاد می‌کند تا دل به کوه بزنند. اما کوه همیشه آرام و مهربان نیست. حادثه‌ای که جمعه پیش اتفاق افتاد و به از دست دادن جان ۱۱ هموطن ما منجر شد نشان داد که این ورزش مهیج چندان بی‌خطر هم نیست.

برخی از کوهنوردان گلایه‌هایی از مسئولان ورزشی داشتند که چرا در شرایط بد جوی مسیرهای کوهنوردی را مسدود نمی‌کنند یا چرا در طول مسیر نیروهای امدادرسان و راهنما دیده نمی‌شوند تا دلگرمی برای کوهنوردان باشند؟ «حمید مساعدیان» رئیس هیأت کوهنوردی و صعودهای ورزشی شمیرانات و مدیرعامل باشگاه کوهنوردی همت شمیرانات در این‌باره می‌گوید: «بستن یک مسیر نیاز به مصوبه ملی دارد و ما نمی‌توانیم مسیر کوه را ببندیم.

اما همواره در شرایط بد جوی هشدارهای لازم را به کوهنوردان داده‌ایم.» متأسفانه تعدادی کوهنورد به پیش‌بینی‌های هواشناسی کوهستان و هشدارهای هواشناسی توجه نکردند. حادثه‌ای که در نخستین هفته زمستان اتفاق افتاد بسیار تلخ بود. حادثه‌ای که طی چندین سال گذشته بی‌سابقه بوده است.  

  • یک راهنمای جمع و جور برای کوهنوردان/فوت و فن صعود در زمستان

نظر به شرایط نامساعد جوی حاکم در مناطق مرتفع و کوهستانی کشور، کاهش دما و افزایش احتمال وقوع حوادث به‌ویژه ریزش بهمن در شیب‌ها و دامنه‌های کوهستانی لازم است کوهنوردان و علاقه‌مندان به صعودهای زمستانی به این نکات توجه کنند: 
 بسیاری از شیب‌های کوهستانی کشورمان استعداد لازم برای تولید بهمن را دارند. اما به دلیل نبود بارش کافی ممکن است سال‌ها هیچ‌گونه خطری ایجاد نکنند. این شیب‌ها در شرایط فعلی می‌توانند خطرآفرین باشند و موجب ریزش بهمن شوند.  
 قبل از عزیمت به مناطق کوهنوردی از شرایط آب و هوایی منطقه اطلاعات کافی را کسب کنید.  
 تجهیزات کامل زمستانی همراه داشته باشید و در صورت همراه نداشتن لوازم کافی از صعود به ارتفاعات پرهیز کنید.  
 شماره تلفن‌های ضروری منطقه شامل هلال‌احمر ۱۱۲، آتش‌نشانی ۱۲۵، نیروی انتظامی ۱۱۰، راهنمایان کوهستان و پناهگاه‌های منطقه را همراه داشته باشید تا در صورت ضرورت استفاده کنید.  
  همراه داشتن تجهیزات نجات در بهمن برای تیم‌های کوهنوردی از ملزومات ضروری صعودهای زمستانی است.  
  اعضای تیم‌ها از اطلاعات کافی خطرات کوهستان و به‌خصوص بیماری‌های شایع در ارتفاعات و پزشکی کوهستان، مطلع و دوره‌های آموزشی مقدماتی پزشکی کوهستان را گذرانده باشند.  
 در پناهگاه‌ها و قرارگاه‌های فدراسیون کوهنوردی کلیه مشخصات تمام افراد تیم و سرپرست تیم شامل نام و نام خانوادگی، نام باشگاه یا هیأت و شهرستان، تلفن‌های خود و وابستگان (برای تماس ضروری) و مسیر صعود و برگشت خود و سایر اطلاعات ضروری را در دفتر پناهگاه ثبت کنید.  
 زمان‌بندی مناسب برای به پایان رساندن برنامه قبل از تاریکی هوا داشته باشید. (بهترین زمان بازگشت ساعت ١٣ است.)
 وسایل ضروری کوهنوردی شامل مواد غذایی کافی، تجهیزات روشنایی، سوت، قطب‌نما، GPS، نقشه منطقه‌ای کوهستان، وسایل کمک‌های اولیه، چاقو، کبریت، کارت شناسایی و تلفن همراه را فراموش نکنید.  
 بر منطقه صعود از نظر مسیرها و نقاط خطرناک (پرتگاه‌ها، مناطق بهمن‌خیز، مناطق با احتمال ریزش سنگ و...) اشراف داشته باشید.  
 از صعود انفرادی پرهیز کنید و همراه با گروه و افراد مجرب به کوهنوردی بپردازید.  
 از اجرای برنامه‌هایی که فراتر از توانایی جسمی، فنی و روحی شماست پرهیز کنید.  
 از رفتن به ارتفاعات تا ۷۲ ساعت پس از بارش برف تازه (از نظر احتمال ریزش بهمن) خودداری کنید.  
 از لباس‌هایی با رنگ‌های واضح (قرمز، زرد و فسفری) استفاده کنید.  
 به علائم هشداردهنده، تابلوهای راهنمای مسیر، هشدارهای افراد مجرب، امدادگران و افرادی که از ارتفاع برمی‌گردند توجه کنید.  
  آموزش‌های کوهنوردی و اصول اولیه کوهپیمایی، پزشکی کوهستان و... را در هیأت‌ها و باشگاه‌های کوهنوردی معتبر فراگیرید.  
 با اعضای ستاد اطلاع‌رسانی و پیشگیری از حوادث کوهستان در مسیرهای کوهنوردی همکاری کنید.  
 برای کسب اطلاعات کوهنوردی می‌توانید به نشانی انجمن پزشکی کوهستان ایران irmma@مراجعه کنید.  
 اداره کوهستان و سازمان امداد و نجات
 


 

کد خبر 576657

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار زیر پوست شهر

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha