این فرایند جدید شهرنشینی نیمی از جمعیت جهان را بهطور مستقیم به درون مراکز شهری سوق داد و منجر به گسترش بینظمی اجتماعات و سازمانیافتگی مجدد اشکال اجتماعی و ارزشهای فرهنگی و به وجود آمدن خصوصیات فرهنگی جدید شد. در واقع این نوع شهرنشینی که شکل مدرنی از شهرنشینی بود، برحسب اصول کاملاً متفاوتی سازمان یافته و با اصولی که در دوران پیشین، شهرهای ما قبل مدرن را از روستاها جدا میکرد، تفاوت داشت.
تغییر و تحول به وجود آمده در شهرها و افزایش و رشد سریع جمعیتهای شهری در شهرهای مدرن و پیامدهای آن و ظهور خصوصیات فرهنگی جدید و خردهفرهنگها و همچنین تنوع قومی و بحث همجواریشان، انسانشناسان را برآن داشت تا از حوزه کلاسیک که مربوط به قلمرو جغرافیایی اقوام ابتدایی و بومی بود، به جوامع پیچیده یعنی جامعه شهری توجه کنند.
اگر زمان تقریبی شکلگیری انسانشناسی شهری را سال 1940 در نظر بگیریم، با سه دوره دو دههای در این زمینه مواجه میشویم، که مهمترین موضوعات در این سالها شکلگیری انسانشناسی شهری و روششناسی کلاسیک انسانشناسی و چگونگی انطباق آن با محیط شهری است.
در حقیقت با آغاز جنگ جهانی دوم و تغییرات سریع در سراسر جوامع بشری، انسانشناسان روند مطالعاتی خود را که ابتدا موسوم به جوامع ابتدایی بود، تغییر داده و به واقعیتهای زندگی اجتماعی مدرن توجه کردند. این مطالعات از دهههای چهلوپنجاه میلادی آغاز شد و انسانشناسان به نقش شهرها که در جهان امروز باعث تغییرات عمدهای در شیوه زندگی و شکلگیری تعاریف فرهنگی جدید شدهاند، توجه کردند.
در این دوره نگرش ضداستعماری در کشورهای تازه به استقلال رسیده، بهدلیل مهاجرت و اقامت تعداد کثیری از نخبگان بومی کشورهای غربی برای آموزش در دانشگاههای آنها، بر سایر دیدگاهها غالب بود و از آنجایی که اغلب انسانشناسان در همین محیطهای استعماری به مطالعه میپرداختند، نوعی نگاه استعماری بر شهرسازی این دوره غالب شد.
از سوی دیگر در انسانشناسی شهری، روششناسی این شاخه از انسانشناسی اهمیت پیدا کرد تا آنجا که متفکران این حوزه پس از معرفی دو روش پایهای و اساسی انسانشناسی که عبارت است از مشارکتگرایی و کلگرایی، سؤالاتی در مورد به کار بردن این روششناسی در جامعه شهری مطرح میکنند.
برای مثال بهدنبال پاسخ این پرسش هستند که با توجه به اینکه روششناسی انسانشناسی برای مطالعه بر جوامع کوچک و عناصر و اطلاعرسانهای محدودی طراحی شده است، گذر به شهر با پیچیدگی و تنوع و فراوانی عناصر آن چگونه امکانپذیر خواهد بود؟ آیا گستره و حجم بزرگ شهر سبب نخواهد شد که مطالعة انسانشناس شهری سطحی و کمعمق شود؟ و برای پاسخ به این سؤالات و بهکار بردن روششناسی دقیق که به تحریف واقعیت جامعه شهری منجر نشود، کاربرد شیوه خاصی را در روششناسی توصیه میکند.
انسانشناس با این تمهید روششناختی است که میتواند یک متن یا یک پدیده را مورد بررسی دقیق قرار دهد. تمهید روششناختی توصیه شده این افراد برای بررسی متن شهری، محدود کردن حوزه میدانی و انتخاب یک زمینه فرهنگی مشخص در جامعه کلانشهری است.