به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ایسنا، سومین دوره برگزاری جشنواره فیلم فجر از ۱۲ تا ۲۲ بهمن ماه سال ۱۳۶۳ برگزار شد و دبیری آن را سید محمد بهشتی برعهده داشت.
هیات داوران در بخش حرفه ای: مهدی حجت، محمد خزاعی، زنده یاد سیف الله داد، زنده یاد اکبرعالمی و محمد علی نجفی بودند.
از جمله فیلم سازان به نامی که در این دوره جشنواره فیلم فجر، فیلم داشتند می توان از کیومرث پوراحمد، سیروس الوند، امیر قویدل، مهدی صباغ زاده، زاون قوکاسیان، زنده یاد علی حاتمی، رسول صدرعاملی، زنده یاد یدالله صمدی، ابوالفضل جلیلی نام برد.
و نکته جالب توجه حضور آثار ابراهیم حاتمی کیا، زنده یاد ایرج کریمی و زنده یاد عباس کیارستمی در بخش فیلم های کوتاه بود.
از نکات قابل تامل دوره سوم برگزاری جشنواره فیلم فجر، اضافه شدن بخش فیلم های اول بود که اسامی فیلم سازانی چون محمد علی سجادی، کیومرث پوراحمد، رسول صدرعاملی، امیر قویدل و... و. در این بخش مشاهده می شود که با اولین ساخته های سینمایی شان در این دوره حضور دارند.
فیلم "کمال الملک" علی حاتمی پرمخاطب ترین فیلم جشنواره بود.
و اما برگزیدگان؛ بهترین فیلم "مترسک" حسن محمدزاده، بهترین کارگردانی: یدالله صمدی برای "مردی که زیاد می دانست"، هیات داوران از فیلم نامه فیلم های "کمال الملک" به خاطر دیالوگ، "مترسک" به خاطر پرداخت عاطفی و "مردی که زیاد می دانست" به خاطره ایده تقدیر کردند.
لوح زرین بهترین بازیگر خردسال: محمدرضا مرسلی (مترسک)، لوح زرین بهترین بازیگر نقش دوم زن: جیران شریف (مترسک)، لوح زرین بازیگر نقش اول زن:پروانه معصومی برای (گل های داودی)، لوح زرین بهترین بازیگر نقش اول مرد: جمشید مشایخی برای (گل های داودی و کمال الملک)، تدوین: لوح زرین عباس گنجوی (تاتوره و گل های داودی)، موسیقی متن:لوح زرین کامبیز روشن روان (گل های داودی و دوله تو)، فیلمبرداری لوح زرین: فیروز ملک زاده برای (گل های داودی).
امااتفاق قابل تامل این دوره، اهدای جایزه بازیگری زن بود که در دو دوره قبلی اتفاق نیفتاده بود، پروانه معصومی که در سومین دوره جشنواره فیلم فجر، فیلم های چون «راه دوم»، «همه فرزندان من»، «تاتوره»، «گل های داودی» را داشت برای فیلم «گل های داودی» جایزه بازیگری زن را گرفت و سه سال بعد هم برای حضور در فیلم های «جهیزیه برای رباب» و «شکوه زندگی» این جایزه را گرفت.
پروانه معصومی در بخشی از گفتگویی که به تازگی با بولتن جشنواره فیلم فجر داشته است، خاطرات جالبی از دریافت این جوایز مطرح کرده است.
این بازیگر به دوره سوم جشنواره فیلم فجر اشاره می کند و جایزه ای که برای "گل های داودی" گرفته است و می گوید: در آن دوره تبلیغاتی هم نشده بود. فرش قرمزی نبود و بازیگران چندان برای دیده شدن از این کارهایی که امروز مد شده است، انجام نمیدادند. من هیچ چیزی نمیدانستم و به دیده شدن در کار فکر نمیکردم. وقتی آقای صدرعاملی پیشنهاد همکاری به من دادند و فیلمنامه را خواندم، چند بخش بود که به نظرم رسید درست نیست و خوشبختانه آقای صدرعاملی با انعطافی که داشتند، آن موارد را درست کردند و نقش همان شد که میخواستم. هنگامی که ماجرای جایزه گرفتن من در فجر اتفاق افتاد، سر فیلمبرداری فیلم «چمدان» با مرحوم جلال مقدم در شمال بودیم. متل ما گل سرخ بود و فرم آن مانند قطار دراز بود و تمام اتاقها تا انتها کنار هم چیده شده بود. فکر میکنم در اولین اتاق آقای مقدم و در اتاق آخر استاد انتظامی حضور داشتند. در اواسط من بودم و در اتاقهای دیگر هم خواهر خانم آقای تارخ، خود ایشان و سایر عوامل. چندان بازیگری نداشتیم. یادم هست یک روز صبح زود، حدود ساعت هفت و ۱۰ دقیقه بود که دیدم در اتاقم را میزنند. در را باز کردم، دیدم استاد عزت الله انتظامی پشت در هستند و دستشان را بالای سرشان گرفتهاند. بعد شروع به دست زدند کردند. گفتم چی شده؟ گفتند تبریک میگویم، جایزه بهترین بازیگر زن را از جشنواره گرفتید. گفتم از کجا و چه کسی گرفتم؟ گفتند در جشنواره فیلم فجر، به عنوان بهترین بازیگر زن شناخته شدی. خوشحال شدم، چون این خبر را استاد به من داده بودند. گذشت و نمیدانم جایزه را به چه کسی داده بودند. در خانه برده بودند و به پسرم دادند؟ یادم نیست.
او درباره خاطره اش از جایزه دوم هم یادآور می شود: "دومین جایزه من از جشنواره فجر برای دو فیلم «جهیزیه برای رباب» و «شکوه زندگی» بود. یادم هست رفته بودیم فیلم «شاید وقتی دیگر» آقای بیضایی را ببینیم. جمعیتی حدود ۱۳، ۱۴ نفر بودیم و آن دوره بهسختی بلیت پیدا میشد و من از سینمایی که در لالهزار بود، برای همه بلیت تهیه کردم، از جمله خانم رخشان بنیاعتماد و همسرشان، همسرم و... همزمان با نمایش فیلم اختتامیه جشنواره فیلم فجر بود. یکدفعه به همسرم گفتم دفعه پیش من در اختتامیه نبودم تا جایزه بگیرم، هزار حرف برایم درآوردند. مثلا یکی گفت چون باید چادر به سر میکرد، به اختتامیه نرفته بود و از این دست حرفها که همیشه میگویند. گفتم من یک ماشین میگیرم و به تالار وحدت میروم. شوهرم به سر تا پای من نگاه کرد که چکمه شیکی به پا و پالتویی به تن داشتم و یک روسری سفیدی هم داشتم. آن دوره وزیر ارشاد آقای خاتمی بودند. من خودم را به تالار وحدت رساندم. آن سال فیلم «پرنده کوچک خوشبختی» اثر خانم درخشنده هم در جشنواره حضور داشت. در مراسم اختتامیه خانم هما روستا هم در ردیف من نشسته بودند و کنار هم بودیم. ایشان از دیدن من بسیار ابراز خشنودی کردند، به واقع خانم بسیار محترمی بودند.
وقتی که نام من را به عنوان برنده اعلام کردند، واقعا شوکه شدم. رفتم جایزه را گرفتم و بازگشتم. یک نفر که نمیخواهم اسم او را بیاورم، اجازه نداد که خوشحالی من تمام شود و به خانم روستا گفت این جایزه حق تو بود که به این اهدا کردند. خانم روستا گفت مبارکش باشد. او از این رفتار بسیار ناراحت شد و اشک در چشمانش جمع شده بود.
من بلافاصله از سالن خارج شدم و هر چه خبرنگاران خواستند مصاحبه کنم، گفتم اجازه دهید من چیزی نگویم و بروم. به خانه که رسیدم، دیدم چه گلهایی دوستان برای من فرستاده بودند. ولی آن حرف بسیار برای من دردآور بود، چون اگر یک آدم بیاهمیت بود که این حرف را میزد، میگفتم ندانسته است، اما مثلا آدم فرهیختهای بود که بعدها گفت اشتباه کردم، اما برای من مهم نبود که اشتباه کرده یا نکرده است. در هر صورت حرف خود را زد، چون آدم باید دقت کند چه حرفی از دهانش بیرون میآید، چون وقتی بیرون آمد، دیگر نمیتواند آن را درست کند. "
نظر شما