حالا نوبت به رئال مادرید رسیده و باید دیدآیا مرد مورد اعتماد اهل ناپل میتواند تیم جدیدش را به روزهای اوج بازگرداند.
برای یک لحظه، فابیو کاناوارو، مثل آدمهایی شده که انگار تازه عاشق شدهاند. او یک شب عجیب را در کایزرسلاترن پشت سر گذاشته بود، بازی مقابل آمریکا در مرحلة گروهی جام جهانی 2006 که سه کارت قرمز حاصل تلاش دو تیم بود! کاناوارو به خوبی به یاد دارد، وقتی در آن شب قصد سوار شدن به اتوبوس تیم را داشت، خبرنگار شبکة تلویزیونی Azteca خطاب به او و یارانش گفت: «قصابها». با این وجود کاناوارو در کشور ایتالیا جزو محبوبترین بازیکنان تاریخ فوتبال این کشور به حساب میآید، حتی بعضی از طرفداران او حاضر هستند برایش جان بدهند!
فابیو روزی که قصد داشت برای مسابقات جام جهانی آلمان، به این کشور سفر کند، مشکلات فراوانی داشت: اقدام به خودکشی دوستش جیانلوکا پسوتو، مصدومیت همتیمیاش الساندرو نستا و رسوایی تیم یوونتوس و فوتبال ایتالیا که لوچیانو موجی باعث و بانی تمام این مشکلات شده بود و طی مدت پنج هفته باید سرنوشت کالچیو مشخص میشد.
اما این بازیکن توانست در طول مسابقات جام جهانی همة این مشکلات را کنار بزند، تا بهترین مدافع جهان کسی نباشد جز مرد 32 سالهای اهل ناپل، کسی که در صدمین بازی ملیاش قهرمان جهان هم میشود.
کاناوارو حالا به رئال رفته است، به شهر مادرید. شهری که باید در آنجا به دنبال جادوی فوتبال بود. مردم شهر مادرید ممکن است از خود بپرسند این مدافع که از سرزمین اسطورهای فوتبال آمده کیست؟ ما میگوییم برای اینکه این پدر موفق سه فرزند را بهتر بشناسند سری به کتابهایی که دربارة جام جهانی 2006 نوشته شده بزنند، تا ببینند چه بازیکن فوقالعادهای را به دست آوردند.
کم نبودند کسانی که میخواستند، قبل از جام جهانی، حتی بازوبند کاپیتانی را نیز از او بگیرند، حتی در اولین روز تمرین تیم ملی ایتالیا در آلمان که در شهر دویسبورگ برگزار شد، تماشاگران با سوتهای مکرر، اعتراضشان را به حضور فابیو کاناوارو نشان دادند چون او را جزو باند یوونتوسیها میدانستند.
جالب است بدانید که به نظر ایتالیاییها نمیشود خیلی به کسانی که از شهر ناپل میآیند اعتماد کرد. کاناوارو میگوید: «برخورد تماشاگران در ابتدا واقعا ناراحتم کرد، من همة زندگیام را به پای فوتبال ریختم و اینگونه برخوردها به هیچوجه درست نیست.»
اما به محض اینکه در میدان «ماکسیموس» شهر رم، کاپ قهرمانی جهان را بالا برد، نیم میلیون تیفوسی طوری او را تشویق کردند که انگار بزرگتر از او در تاریخ این کشور وجود ندارد. از اینجا میتوان فهمید که ایتالیاییها چطور آدمهایی هستند، در یک روز میخواهند نابودت کنند و در روز دیگر به یک پادشاه تبدیلت میکنند. اینکه تنها در عرض چند هفته، زندگی یک شخص تا این حد متحول میشود واقعا شگفتانگیز است. شاید مصدومیت نستا تا حدودی به نفع کاناوارو شد.
زیرا ابتدا قرار بود رهبری خط دفاع ایتالیا به مدافع سختکوش میلان واگذار شود. اما مصدومیت نستا، کارت قرمز برای ماتراتزی و نشستن او روی سکوی تماشگران و همینطور حضور ناموفق آندره بارزاگلی باعث شد تا کاناوارو بازی به بازی بهتر شود و مربیان تیم هم به او اعتماد بیشتری بکنند تا جایی که در مرحلة نیمه نهایی وقتی مقابل تیم میزبان به پیروزی رسیدند، کاپیتان آتزوریها در استخر با صدای بلند میخواند «o sole mio» (خورشید مال من است)، و وقتی رومانو پرودی نخستوزیر ایتالیا برای تبریک گفتن وارد رختکن شد، او نیز به پیروی از کاناوارو، با صدای بلند این جمله را پشتسر هم تکرار میکرد.
متأسفانه، ایتالیا فوتبال زیبایی بازی نمیکرد و اکثر کارشناسان، تاکتیکهای دفاعی تیم را به باد انتقاد میگرفتند. اما برای کاناوارو حرفهای آنها مهم نبود. او میگفت: «ما به جام جهانی نیامدهایم که دیگران خوششان بیاید، برای قهرمانی آمدهایم.»
حتی قبل از بازی فینال جام جهانی، زیدان به عنوان بهترین بازیکن جام شناخته شد و توپ نقره هم به کاناوارو رسید، شاید این نوعی اعتراض به ایتالیاییها بود، اما به هرحال کاناوارو قانع بود. او میخندد و میگوید: «اشکالی ندارد، در عوض من جام قهرمانی را دارم.» کاناوارو وقتی به دویسبورگ، محل اقامت تیم بازگشت، به پسرش قول داده بود، که موقع خوابیدن، کاپ قهرمانی جام را به او میدهد تا آن را در آغوش بگیرد و به قولش هم وفا کرد. به پسرش گفت: «امشب فقط من و تو و کاپ هستیم!»
نباید از واقعیت هم گذشت که کاناوارو هنر دفاع کردن را در این دوره از مسابقات به رخ فوتبال جهان کشید. او مردی با تنها 175 سانتیمتر قد، اما از نظر قدرت فیزیکی همانند دیوار بتنی است که گذشتن از او غیرممکن است. شاید این مسأله را تیریآنری به خوبی فهمیده باشد، زمانی که در مسابقة فینال و در همان دقایق ابتدایی با سر به سینة کاناوارو برخورد کرد، چند دقیقهای بیهوش، نقش بر زمین شد.
کاناوارو از نظر شخصیتی هم انسان جالبی است، او به هیچ وجه با تجملات میانة خوبی ندارد، معمولا هنگام سفر رفتن به جای خوابیدن در هتلهای گرانقیمت دوست دارد در چادر بخوابد! و اتومبیلاش به جای پورشه، یک فیات مدل 500 است! حتی همسرش هم نه مدل است و نه جزو هنرپیشههای معروف هالیوود. او درست در همان محلی زندگی میکرد که کاناوارو و خانوادهاش در آنجا بودند و از بچگی با فابیو بزرگ شده بود. فابیو بعد از ده سال ازدواج با دانیلا میگوید: «همسرم همة زندگی من است و ما هیچ وقت از هم جدا نمیشویم، مهم نیست که در ایتالیا باشیم یا کشور دیگری، مهم این است که همیشه کنار هم هستیم.»
کاناوارو حتی به زادگاهش هم تعصب خاصی دارد، او در پارما، میلان و تورین زندگی کرده، اما تمام عشقش ناپل است، به همین خاطر اصرار زیادی داشت که هر سه فرزندش در این شهر به دنیا بیایند. او میگوید: «دوست دارم فرزندانم بدانند که پدرشان از کجا میآید.» این تعصب ایتالیاییها واقعا جالب است، یک سیسیلی و یا سارده و یا ناپلی، خودش را هیچ جا ایتالیایی معرفی نمیکند! آنها نمیخواهند قبول کنند که ریزورگیمنتوتها در قرن نوزدهم از چندین ایالت، کشوری به نام ایتالیا را به وجود آوردند. حتی رومانو پرودی زمانی که دربارة قهرمانی تیم ملی کشورش صحبت میکرد از اتحاد دوباره میان مردم ایتالیا سخن گفت(!) که قرار است کاناوارو پادشاه کوچک این اتحاد لقب بگیرد. باشگاه فوتبال ناپل، برای طرفدارانش بسیار مقدس است.
همه چیز از اواخر دهة هشتاد و اوایل نود آغاز شد، زمانی که دیهگو مارادونا به همراه این باشگاه دو بار قهرمان اسکودتو شد تا مردم فقیر جنوب ایتالیا بتوانند برای مدتی به شمالیهای پولدار برتری پیدا کنند.
کاناوارو در کودکی نظارهگر این اتفاقات شد. در آن زمان مارادونا برای ناپلیها اسطوره بود، اما برای فابیو نه! او علاقة زیادی به چیرو فرارا (Ciro Ferrara) مدافع آهنی تیم ناپل داشت که در طول دوران فوتبالش هشت قهرمانی داشت اما هیچ وقت به عنوان یک ستاره ندرخشید.
کاناوارو میگوید: «از او خیلی چیزها یاد گرفتم.» در سال 1993، توانست تنها 20دقیقه در کنار الگویش بازی کند و در فصل 2005 زمانی که فرارا بعد از 500 بازی به فوتبالش در تیم یوونتوس پایان داد، باز هم فابیو کنارش بود. در جام جهانی فرارا دستیار لیپی بود.
کاناوارو هفت سال در پارما بازی کرد و دو سال هم در تیم اینتر، اما همیشه به نظر میرسید در بدترین زمان ممکن در این تیمها بازی کرده. با اینکه در پارما در کمتر از صد روز سه کاپ قهرمانی در جامهای سوپر کاپ، یوفا و کوپا ایتالیا به دست آورد، اما هیچوقت در این تیم احساس راحتی نداشت و به نوشتة روزنامه گازتا دلا اسپرت، کاناوارو برای اینکه به تیم یوونتوس برود، حتی حاضر شد یک میلیون یورو از دستمزد سالیانهاش کم شود، چون بازی در این تیم آرزویش بود و همینطور قهرمانی کالچیو، که دو بار هم توانست آن را تصاحب کند. اما بعد از رسوایی یوونتوس، آیا هنوز هم میتواند احساس یک قهرمان را داشته باشد؟ فابیو میگوید: «به این مسائل کاری ندارم. من فوتبالم را مدیون حضور در یوونتوس هستم.»
به هر حال او دیگر با این تیم کاری ندارد و زمانی که بحث در شهر تورین بر سر ماندن یا رفتن یوونتوس به لیگ سری B بود، فابیو وارد مادرید شده بود تا دنیای جدیدی را تجربه کند. او به دنبال مربیاش کاپلو امیدوار است رئال را به روزهای اوج خود باز گرداند. اما یک چیز نباید فراموش شود، کاناوارو باید به عنوان بهترین فوتبالیست سال انتخاب شود.
منبع: player / سپتامبر 2006