سه‌شنبه ۲۵ تیر ۱۳۸۷ - ۰۶:۵۹
۰ نفر

فریبا احمدی: آموزش و پرورش نوین تکیه بر روش‌های دانش‌آموز محوری داشته و روش‌های سنتی گذشته معلم محوری را به دست فراموشی سپرده است.

تکیه بر کار عملی توسط خود دانش‌آموز و رهبری او در امر آموزش و مشاهده آنچه در جریان کار عملی به وجود آورده و یا تولید کرده تاثیر عمیقی در یادگیری و شکوفایی استعداد جوان امروزی دارد. آموزش و پرورش امروزه در گذر از فراموش کردن محفوظات، بیشتر برتوانایی کاربرد آموخته‌ها تاکید دارد.

کار عملی شامل تهیه مواد و تولید یک محصول برحسب نیازها و با توجه به توانایی و نظر دانش‌آموز طی چند جلسه در کارگاه‌های مدارس است. در درسی مانند حرفه و فن با توجه به بررسی‌های کارشناسانه، در برابر کار انجام گرفته دانش‌آموز 12 نمره از 20 نمره درس را به خود اختصاص می‌دهد. با توجه به این نوع سنجش می‌توان گفت حرفه و فن پیشروترین و به‌روزترین درس از نظر سطح کار عملی و محوری‌ترین درس برای دانش‌آموز با توجه به شرایط امروز زندگی بشری است.

کار عملی در کارگاه تنها برگرفته از آنچه کتاب می‌خواهد نیست، زیرا دانش‌آموز از بدو ورود به کارگاه و با توجه به آگاهی قبلی، با هیجان و شور و اشتیاق زیاد سعی دارد آنچه خود در خیال دارد تجلی بخشیده یا به عبارت بهتر ذات اشیاء را بیرون بکشد و آنچه در دل و درون طبیعت مثل: چوب یا فلز یا گچ و خاک است را به مرحله ظهور برساند، که این اعمال نیز علاوه بر کار تولید محصول و فناوری، خود یک کار هنری است و دبیر آگاه باید با هدایت بتواند ابتکار عمل را به دانش‌آموز سپرده تا استعدادهای دانش‌آموز شکوفا گردد و به خلق آثار جدید بپردازد.

نقش هنر در طراحی و تولید

طراحی ابتدا یک زمینه ذهنی دارد و سپس نقش می‌پذیرد، یا به عبارتی به وجود می‌آید و می‌توان گفت پیش‌زمینه هنر طراحی است. انسان اولیه از کسی تعلیم ندیده بود اما با مشاهده در طبیعت و با توجه به نیازش شروع به طراحی و تولید ابزار کرد. نیازهای روزافزون و متغیر انسان و روح کاوشگر و زیادخواه بشر آنچنان شد که محصولات به شکل تکامل یافته‌تر و متنوع کنونی درآمده است و گاه انسان در انتخاب یک نوع محصول برای رفع نیازش دچار تشتت می‌شود. اما با همه اینها آیا می‌توان گفت تولید خارج از هنر کار خود را کرده است؟ مسلماً نه.

تولید اساسی‌ترین و مبرم‌ترین و آگاهانه‌ترین تاثیر انسان بر طبیعت است و به همین دلیل مهمترین نقش را درخلق خصوصیات انسانی به عهده دارد و علاوه بر آن که عامل اساسی موجودیت حیات انسانی به شمار می‌رود، هر نوع خصوصیت خلاقه بشری نیز از آن ناشی شده یا در زمینه آن رشد یافته است. اساسی‌ترین رکن تولید عبارت از ساختن وسیله تولید است و چون انسان آن را برای رفع احتیاج معینی می‌سازد، از این‌رو تجسم قبلی آن در ذهن الزام پیدا می‌کند. هنگام ابزارسازی مغز برای تطابق آنچه ساخته می‌شود با آنچه قبلاً برای رفع احتیاج خود درنظر آورده است تمرین می‌کند و این امر باعث رشد روزافزون دقت و تفکر می‌شود. در ضمن تولید دست‌های انسان نیز به کارهای منظم عادت می‌کند و بدین ترتیب زمینه به کار گرفتن دست‌ها برای خلق آثار هنری فراهم می‌شود. ‌

 هنر پدیده‌ای تصادفی یا مجرد یا آسمانی و به طور خلاصه مجزا از سایر پدیده‌های زندگی نبوده بلکه پدیده‌ای است که از دیگر پدیده‌های حیات اجتماعی ناشی شده و به نوبه خود بر سایر پدیده‌های زندگی اجتماعی تاثیر می‌کند و از طریق انطباق و یا پیشی گرفتن بر تکامل زندگی و مناسبات اجتماعی تکامل می‌یابد و بحث درباره تکامل آلات تولید، که تغییرات آن مبنای تغییرات مناسبات اجتماعی و در نتیجه تغییر خصوصیات هنری اجتماعات گوناگون است، الزام می‌یابد به عبارت دیگر برای بیان ریشه‌های اجتماعی هنر می‌باید ریشه‌های اقتصادی و ریشه‌های مناسبات اجتماعی را تا آنجا که با هنر ارتباط پیدا می‌کند بیان کرد.

‌هیچ اثر هنری نیز بدون دخالت تخیل نمی‌تواند خلق شود. تخیل انسانی بیش از هر چیز با زمینه‌های گوناگون روانی و خواسته‌های وی انطباق دارد، هر شکلی از تخیل نماینده یک خواسته و یک زمینه روانی انسانی است. یعنی هنر از نقطه ذهنی وسیله شکل گرفتن و مشخص شدن و حتی ارضاء خواسته‌های درک نشده و غیرقابل دسترس در شرایط معینی از زندگی بشری است.  هنر را می‌توان به منزله ابزاری برای رشد نیروی فکری انسان و رشد عواطف وادراک بشری به کار برد. هر چه هنر گسترده‌تر می‌شود و با ابعاد گوناگون خود تلفیق پیدا می‌کند نقش جدیدتری را خلق می‌نماید و خلق آثار جدید موجب بروز و ظهور استعدادهای بشری می‌شود. خلق آثار خود عاملی برای تولیدات بیشتر است و سپس بین این سه عامل یعنی: کارعملی، کار هنری و تولید، همکاری و ارتباط متقابل وجود دارد.

باید گفت ابزارسازی پدیده‌ای هنری نیست زیرا چنان که می‌دانیم در ساختن ابزار تولید، عواطف دخالت چندانی ندارند ولی آن مقدار کار اضافی را که انسان موافق تحت تاثر عواطف، احساسات و یا تخیلات خویش روی وسیله تولید یا روی کار انجام می‌دهد می‌توان دارای جنبه هنری دانست. همه آنچه در بازارهای تولیدی و اقتصادی می‌بینیم و این همه گوناگونی و تنوع، با توجه به شم هنرمندانه افراد و استعدادهای ذاتی هنر آنها به وجود آمده است و بدون نقش هنر نمی‌توان این همه گوناگونی ایجاد کرد. اساسا انسان امروزی یک انسان هنرمند است و چون هنر اشکال مختلفی دارد. در اینجا به طور کلی بیشتر به نقش هنر در تولید و جنبه اقتصادی آن اشاره شده است.انسان با توجه به استفاده از هنر و استعداد خود توانسته است ابزاری تولید کند که در سرعت بخشیدن به کارها یاور او باشد.

ضرورت کار عملی در کنار درس

زندگی کنونی و نیازهای متنوع بشر امروزی و حس استقلال‌طلبی و شکاف نسل‌ها به گونه‌ای است که افراد در سنین نوجوانی باید عملا تحت آموزش برخی کارها قرار گیرند و برای رفع نیازهای ضروری خود نیاز به کمک افراد دیگر نداشته باشند و مستقیما بتوانند احتیاجات خود را برطرف کنند. یادگیری عملی در زمینه‌های فنی، اقتصادی، کشاورزی، الکترونیکی، صنایع و... موجب کاهش هزینه‌های مالی اقتصادی- اجتماعی می‌شود. یکی از نیازهای بشر امروزی استقلال کاری، عملی و اقتصادی است. بنابراین ضرورت دارد زمینه‌هایی فراهم شود تا در نوجوانی و جوانی افراد تحت آموزش‌هایی قرار گرفته و در بزرگسالی نیز نیازهای شخصی خود را مرتفع کنند.

شناخت توانایی‌های فردی‌

این واقعیت را باید پذیرفت که کتاب‌های آموزشی در ایران تفاوت‌ها را در نظر نگرفته و در سراسر ایران یکسان به چاپ می‌رسد و در اختیار دانش‌آموزان قرار می‌گیرد در صورتی که باید به تفاوت‌ها از نظر جنسیت و توانمندی‌ها و حتی شرایط اقلیمی و فرهنگی و اقتصادی و هنری نیز توجه شود و تنها طی کردن این مسیر خود موجب شکوفایی بیشتر و سریع‌تر استعدادهاست. این مسئله مستلزم هزینه‌هایی است اما در حال حاضر تنها راه رسیدن به کمال بیشتر در زمینه‌های مختلف رشد نیز هست.

کد خبر 58091

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز