بیش از ۵۰ درصد از درختان، با تنههایی کاملاً برهنه و خشک خودنمایی میکردند و روند برهنگی بهصورتی شتابان در حال گسترش بود.
نخست گمان کردم که شاید بحران خشکسالی سبب بروز چنین خسارتی به یکی از ارزشمندترین بخشهای جنگلی کشور شده است، امّا با مشاهده دیگر تصاویر، دریافتم که ظاهراً پای یک آفت گیاهخوار در میان است، آفتی به نام پروانه سفید درختان با نام علمی: «Hyphantria cunea Drury»
اطلاعاتی که در پی میآید را دکتر ابراهیم عزیزخانی کارشناس بخش تحقیقات حفاظت و حمایت مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع، از این حشره سفید آمریکایی نقل کرده است.
این دشمن کوچک اما ویرانگر
پیگیریها، مرا به اینجا رساند که متأسفانه اولاً هنوز دلیل ورود و انتشار گسترده این پروانه آمریکایی آشکار نشده و گمانهزنیهای مختلفی در مورد آن وجود دارد (از جمله احتمال ورود آن همراه با الوارهای خریداری شده از روسیه یا اروپا).
دوّم اینکه منطقه گسترش این آفت خطرناک، هماکنون به استان اردبیل هم رسیده است و چنانچه هر چه زودتر برای مهار آن اقدامی عاجل صورت نگیرد، ممکن است تمامی ناحیه زاگرس را هم متأثر سازد و از همه دردناکتر آنکه، ظاهراً آنقدر در این مملکت مسائل مهمتر وجود دارد که کسی فرصت رسیدگی به این بحران را ندارد و اگر هم داشته باشد، اعتباری در این خصوص وجود ندارد!
گفتنی آنکه این پروانه، بومی آمریکای شمالی بوده و در آن مناطق دارای پراکندگی وسیعی است. این آفت بلافاصله بعد از جنگ جهانی دوم به اروپا (مجارستان، اتریش و یوگسلاوی) وارد شد و از آن تاریخ در تمام اروپا منتشر شده است.
از دیگر نکات جالب، مسئله دشمنان طبیعی این آفت است. در حقیقت هرچند نخستین برنامههای مهار زیستشناختی (کنترل بیولوژیک) این آفت از سال 1952 در اروپا آغاز شده است، امّا همچنان این آفت به خسارتهای عمده خود ادامه داده و میدهد، چرا که هیچیک از زنبورهای پارازیتوئید (دشمن طبیعی) نتوانستهاند در محیطهای جدید استقرار یابند و در نتیجه تلاشها برای کنترل بیولوژیک آفت روی استفاده از اسپری
(B.T. Bacillus thuringiensis) متمرکز و متوقف مانده است.
شایان توجه آنکه علاوه بر زنبورهای پارازیتوئید، سنها و عنکبوتها هم دشمن آفت هستند، ولی به خاطر موداربودن لارو آفت توسط پرندگان خورده نمیشود.
انتظار از وزارت جهادکشاورزی قبل از آنکه دیر شود
امید که با انتشار این مطلب زنهاردهنده، مسئولان ذیربط در وزارت جهاد کشاورزی به ژرفای خطر پیش آمده وقوف یافته و هر چه سریعتر مجموعه اقدامهایی را در حوزهمدیریت بحران و ریسک در قالب طرحهای اجرایی ضربتی و نیز پژوهشی سامان دهند.
نکته غمانگیز و در عین حال، عبرتآموز ماجرا این است که طرفداران محیط زیست، همواره از شنیدن حادثه تخریب یکی از عرصههای محیط زیست ناشی از عملیات اجرایی ساختمانی (نظیر جادهکشی، سدسازی و...) برآشفته شده و نگرانی خود را اعلام میدارند.
غافل از اینکه خسارت یک پروانه غریبه به ارزشمندترین، پارههای هیرکانی و زاگرس میتواند حتی ابعادی بهمراتب بزرگتر و خطرناکتر بیافریند! امید که روزی همه ما بر درجه آسیبپذیری و شکنندگی زیستبوم ارزشمند خود واقف شده و عملاً نشان دهیم که استحقاق زیستن در چنین طبیعت زیبا و گرانسنگی را داریم.
* کارشناس ارشد محیط زیست