ویروس چینی آنقدر عزا بر سرمان ریخته که دیگر فرصت عزاداری نمانده. دیگر حتی فرصت نداریم خرید واکسن خارجی را مطالبه کنیم. باید لباس سیاه قبلی را از تن خارج کنیم و لباس سیاه تازهای بپوشیم. روی سیاه قبلی کلی غصه ریخته و برای غصهای دیگر جا ندارد. باید برای روزنامه آگهی تسلیتی بنویسیم. همیشه پیش از آنکه فکر کنیم اتفاق میافتد. کی فکرش را میکرد با آن همه دعا و انرژی مثبت مجبور شویم از علی انصاریان هم خداحافظی کنیم؟ و خاک، خاک پذیرنده، اشارتی است به آرامش. میناوند و انصاریان که در زمین فوتبال آرامش و بنای نشستن نداشتند، زیر خاج به آرامش میرسند و آرامش را از ما میگیرند. مهرداد تازه دو ماه بود که داماد شده بود؛ برای ادامه زندگی بهاندازه کافی انگیزه داشت. علی تازه همین امسال برای اولینبار فیلمش به جشنواره فجر راه یافته بود. فرصت نکرد روی فرش قرمز جشنواره قدم بزند و کانون فلاش دوربینها باشد. وقت نکرد با پرویز پرستویی و عادل فردوسیپور برود روی سن و همگی ماسکشان را برای عکس یادگاری از روی صورت بردارند و ما هم در شبکههای اجتماعی از آنها انتقاد کنیم که چرا کرونا را جدی نمیگیرید.
کرونا مدتی است در زمین فوتبال در حال روپایی زدن و گرفتن قربانی است. دو تن از بهترین بازیکنان تاریخ فوتبالمان حریفش نشدند. آخر الان چه وقت خداحافظی بود؟ چه وقت زیر خاک رفتن بود؟ بیایید برای رقیب کری بخوانید، بیا با جواد کاظمیان شوخی کن و عکس او را کنار مونیکا بلوچی بگذار. بیا با شریفینیا به «کلوپ همسران» برو. در «زیر آسمان شهر» جایت خالی است. بیا آهنگ «شدید»ت را ادامه بده. شاید از خوانندگی خوشت آمد. «رمانتیسم عماد و طوبا» بدون تو نه عماد دارد نه طوبا، نه رمانتیسم سرش میشود. پا شو بابا خودت را لوس نکن! هیچکس باور نمیکند که رفتهای...
فاصله بین خداحافظی با دو ستاره فوتبال آنقدری زیاد نبود که بعد از خداحافظی اول لباس مشکی را از تن درآوریم.
کد خبر 582990
نظر شما