او که در پایان ماه جاری راه سفر به واشنگتن برای دیدار با جرج بوش رییس جمهوری آمریکا را در پیش می گیرد این روزها سنگینی مسوولیت اداره پاکستان را بیش از پیش احساس می کند چرا که مردم پاکستان به قابلیت و توانایی های وزیر نخست خود آن گونه که باید یقین ندارند و این همان چالشی است که گیلانی را در بحبوحه عمیق تعاملات داخلی و خارجی پاکستان به میدان کشانده است.
به عقیده بسیاری از منتقدان، گیلانی برای اثبات خود به عنوان شخص برتر عرصه سیاست کشور با آن همه محبوبیت و مقبولیت مردمی ناکام ماند. اعتبارنامه ضعیف او از همان روزهای نخست نیز گواهی روشن از آشفته بازار سیاست پاکستان و نابسامانی اوضاع داخلی این کشور بود.
در ماه فوریه گذشته گیلانی و همراهان او موفقیت عمده ای را در برابر مخالفان داخلی خود تجربه کردند. انتخابات پارلمانی پاکستان به خوبی این حقیقت را بازگو کرد که پرویز مشرف رییس جمهور نظامی خواهان کودتای پاکستان، بیش از پیش جایگاه مردمی خود را از دست داده است. پاکستان روزهای درخشانی را در تاریخ خود ثبت کرد، اما این روزگار طلایی چندان به طول نینجامید و به زودی اختلاف های داخلی و میان حزبی سربرآورد. این در حالی است که به زعم بسیاری از منتقدان گیلانی و سایر همراهان او، نخست وزیر پاکستان به رغم تصور همه کمتر توجهی به مسایل حساس و بغرنج کشور دارد و حتی تا جای ممکن از این که خود را وارد تنش ها و گرداب های سیاسی کشور کند امتناع می ورزد.
شواهد بسیار در پاکستان نشان از بروز جنگ های داخلی دارند که در صورت ادامه ممکن است همه توانایی دولت کنونی را در اداره و هدایت کشور سلب کند و همان آخرین نشانه های ائتلاف مردمی را نیز از میان بردارد. در این میان پرویز مشرف دوستدار آمریکا که خود را در میانه بحبوحه و آشوب پاکستان به قدرت رساند به هر قیمتی تصمیم دارد کاخ ریاست جمهوری را همچنان در اختیار داشته باشد. حتی دولت جدید گیلانی هم نتوانست او را از قدرت کنار گذارد. دولت جدید حتی نتوانست از چالش های نوین فرا روی خود درباره اصلاح قانون اساسی این کشور هم سربلند شود.
اصلاح قانون اساسی که پس از انتخابات پارلمانی پاکستان مهم ترین وظیفه و اولویت دولت پاکستان به شمار می رفت با ناکامی مواجه شد. چنین مسایلی و موارد بسیار دیگر باعث شد تا به رغم گذشت مدتی اندک از زمان تشکیل دولت نوین پاکستان همگان به قابلیت ها و توانایی آنها در اتخاذ تصمیمی جدی در اداره کشور تردید داشته باشند.
هم اکنون در حالی که تورم رو به پیشرفت پاکستان هر روز عرصه را بر مردم این کشور تنگ تر می کند دولت جدید پاکستان حتی حاضر نشده است نیم قدمی هم برای حمایت از مردمان فقیر پاکستان رو به جلو پیش رود. در واقع این مساله بیش از هر عامل دیگری باعث شده است که منتقدان بر این موضوع تاکید داشته باشند که واقعا گیلانی برای ساکنان کاخ سفید چه رهاوردی را با خود به واشنگتن می برد؟ گیلانی چه طور می خواهد خود را به عنوان نماینده کشور پاکستان در ذهن و خاطر آنها جای دهد؟
در این میان سردی روابط میان آمریکا و پاکستان در زمینه حوادث و رویدادهای اخیر پاکستان بر ابهام همواره این پرسش ها بیش از پیش دامن می زند.
آمریکا این روزها فقط به دنبال پرونده سازی برای پاکستانی هاست تا بلکه به این ترتیب دولت جدید این کشور را در صورت انجام هر گونه اقدامی خلاف خواست آنها در آچمز سیاسی خود قرار دهد. از دخالت اسلام آباد در تقویت دوباره نیروهای طالبان در مناطق مرزی و حمایت از فرماندهان اقوام و قبیله های خاص پاکستان گرفته تا اتهام آموزش شورشیان برای هدایت آنها به افغانستان از مواردی است که آمریکا همه را در پرونده سنگین اتهامات پاکستان جای داده است.
چنانچه پاکستان همه این ادعاها را مانند سابق رد کند باز هم نمی تواند راهکاری برای خروج گیلانی از وضعیت دشوار کنونی پاکستان باشد. برای نخست وزیری که سعی دارد به هر طریقی خود را در میان مردم جای دهد باید روشی نوین در دیپلماسی امروز پاکستان ارائه شود. اما به نظر می رسد با افزایش هر روزه نزاع و درگیری های درونی در پاکستان نخست وزیر و سایر همتایان او در انجام تعهدات و مسوولیت هاشان کمتر به نتیجه مطلوب برسند.
در این میان سفر یوسف رضا گیلانی به آمریکا می تواند فرصت مغتنمی برای نجات دولت او از ورطه سقوط باشد. البته آمریکا صرفا زمانی به یاری گیلانی و دولت دردمند او می آید که همه آلام و دردهای این دولت نوپا التیام یافته باشد.
پاکستان تا زمانی می تواند آمریکا را همچون سابق در کنار خود داشته باشد که پایانی مطلوب برای همه چالش ها و درگیری های درونی خود بیابد، در غیر این صورت پاکستان نیز به زودی به جرگه کشورهایی می پیوندد که روزگاری همه دارایی خود را در اختیار اربابی بزرگ قرار داده اند و در نهایت با بی مهری تمام در روزهای سخت تنها رها شده اند!
دیلی تایمز