عید نوروز، سنتی به یادگار مانده از دوران قدیم است که هر ساله با تمام شدن فصل زمستان، آمدنش را جشن می‌گیریم. فرا رسیدنش دلچسب و زیباست اما دوست داشتنی‌تر از آن کارهایی است که برای استقبال از بهار انجام می‌دهیم.

سرما پيرزن

همشهری آنلاین_مژگان مهرابی :  آیینی که نسل به نسل گشته و ما هم برای فرزندان‌مان به یادگار خواهیم گذاشت. خانه‌تکانی، سبز کردن سبزه، چهارشنبه‌سوری، پختن رشته پلو در شب‌عید برای اینکه اهل خانه رشته کار به دستشان بیاید. سیزده‌به‌در برای دور کردن نحسی‌ها و... از جمله رسومی است که با ایرانی بودن ما عجین شده و بعد از هزاران سال هنوز هم انجام می‌شود. البته هر کدامشان معنا و مفهوم خاص خود را دارند و حکایتی را روایت می‌کنند. علت بعضی از آنها را می‌دانیم و اما از بعضی‌شان بی‌خبریم. «محمدعلی متبحری» یکی از قدیمی‌های محله دولاب، اطلاعات خوبی از دوران گذشته دارد و خاطرات دلنشینی را از آیین‌های قدیمی برای‌مان تعریف می‌کند.  

دولاب از قدیمی‌ترین محله‌های تهران است که شکل‌گیری آن به سال‌های دور برمی‌گردد. قریه دولاب به روایت تاریخ قدمتی چند صد ساله دارد و در برهه‌ای از زمان در همسایگی ری قرار داشته است. از این‌رو آدم‌هایی که در این محله زندگی می‌کنند، از اصالت دیرینه آن و سنت‌ها و آیین‌های مردمی اطلاعات خوبی دارند. «محمدعلی متبحری» تعریف می‌کند: «اسفند ماه آن قدیم‌ها مثل حالا نبود که خبری از بارندگی نباشد.

باریدن برف گاهی تا اواخر فروردین ادامه داشت. سوز سرما گزنده بود. سرمای شدید، چله بزرگ و چله کوچک و «سرماپیرزن» را که رد می‌کردیم مصادف با آمدن بهار می‌شد. برای همین مردم خود را مهیای استقبال از بهار می‌کردند. محله ما بافت مذهبی داشت و به دلیل حضور افراد متدین رسم نوروز در این محله با توجه به بافت مذهبی آن انجام می‌شد. بعد از خانه‌تکانی نخستین‌کاری که خانم‌ها انجام می‌دادند سبز کردن سبزه بود. ظرف‌های زیبا آماده کرده و در هر کدام‌شان یک نوع بذر می‌ریختند. عدس، ماش، گندم و بعد سبز می‌کردند. یک ظرف چینی بر می‌داشتند و با آب زعفران ۷ آیه سلام قرآنی را روی آن می‌نوشتند. این کار را برای یمنش انجام می‌دادند.» 

  •  تاقچه‌های رنگارنگ 
استقبال از بهار با بدرقه «سرما پیرزن»  
محمدعلی متبحری/ساکن قدیمی محله

آن زمان خانه‌ها بزرگ بود. دور تا دور حیاط اتاق‌های زیادی به چشم می‌خورد که هر کدام‌شان به یک خانواده اختصاص داشت. اتاق‌ها عاری از تجملات، تنها دکورشان تاقچه‌هایی بود که چراغ‌های لامپ‌ها روی آن قرار می‌گرفت. از چند روز مانده به عید گرد و غبار از سقف‌های چوبی و دیوارهای گچی گرفته می‌شد و بانوان از داخل صندوقچه پارچه‌های گلدوزی شده را بیرون می‌آوردند و روی تاقچه‌ها می‌انداختند. هر بانویی برای به رخ کشیدن سلیقه‌اش‌کاری انجام می‌داد و برای نشان دادن هنر خانه داری‌اش از دیگری سبقت می‌گرفت. متبحری می‌گوید: «پرده‌ها و دستمال‌هایی که روی تاقچه می‌انداختند گلدوزی شده بود و تنوع رنگی زیادی داشت. همین شادی خاصی را در خانه حکمفرما می‌کرد و حال آدم‌های خانه خوب می‌شد. البته سفره هفت‌سین هم به شکلی که حالا چیده می‌شود نبود. بانوان ظرف‌های سبزه و هفت سلام را روی تاقچه می‌گذاشتند با قرار دادن قرآن، سفره خود را متبرک می‌کردند.» 

  •  کت و شلوارهای گشاد 

بعد از فارغ شدن از خانه‌تکانی نوبت به تهیه لباس برای بچه‌ها می‌رسید. این کار را همه خانواده‌ها انجام می‌دادند چه آنهایی که مرفه بودند و چه خانواده‌هایی که اوضاع مالی خوبی نداشتند. متبحری تعریف می‌کند: «شغل اغلب مردم دولاب کشاورز یبود چون در زمستان درآمدی نداشتند خیلی‌شان نمی‌توانستند برای بچه‌هایشان لباس بخرند. لباس‌ها توسط مادرخانواده ترمیم می‌شد.

آنهایی هم که برایشان مقدور بود دوخت لباس را به دست خیاط محله می‌سپردند. البته خیاط‌ها در آن برهه فقط خانم بودند. بعدها در باب همایون لباس‌فروشی دایر شد که پدر و مادرها بچه‌ها را برای خرید لباس به آن جا می‌بردند. معمولاً لباس‌ها را هم کمی گشاد می‌گرفتند که برای چند سال حداقل کار کند. جالب اینکه کسی این کار را بد نمی‌دانست. مادرها خیلی عادی لبه آستین کت را کمی بالا می‌زدند تا بچه راحت‌تر بپوشد. عده‌ای خیر با لباس‌فروشی‌ها و بزازها در ارتباط بودند و پول افراد بی‌بضاعت را پرداخت می‌کردند.» 

  •  شیرینی‌های عصمت خانم 

استقبال از بهار با بدرقه «سرما پیرزن»  

همزمان با نونوار کردن بچه‌ها و تهیه لباس و کفش برای آنها، بانوان برای تهیه تنقلات و شیرینی به تکاپو می‌افتادند. متبحری می‌گوید: «آن موقع در محله دولاب شیرینی‌فروشی در کار نبود. بنابراین هرکسی می‌توانست خودش شیرینی درست می‌کرد. اگر هم برایش مقدور نبود به سراغ عصمت خانم یا محترم خانم می‌رفت. آنها در دردست کردن شیرینی تبحر خاصی داشتند. شیرینی شبیه کاک که به آن «تنک» می‌گفتیم. آنها در خانه تنور داشتند و از اوایل اسفندماه سفارش کار می‌گرفتند. بعضی اوقات همسایه‌ها به کمک‌شان می‌رفتند. سال‌ها بعد نخستین شیرینی‌فروشی این راسته راه‌اندازی شد. قنادی بهشتی نام داشت. مردم از آن خرید می‌کردند. تنوع شیرینی‌ها بیشتر بود.

خیلی‌ها همان زمان حساب و کتاب می‌کردند اما خیلی‌ها هم نه. بیشتر کسانی که کشاورز بودند چون فصل زمستان درآمدی نداشتند شیرینی را می‌خریدند و پول آن را تابستان به هنگام برداشت محصول می‌پرداختند. مردم مراعات هم را می‌کردند. تنقلات عید هم به تخمه‌های بو داده بسنده می‌شد. اینکه مثل حالا پسته و بادام و فندق باشد، خیر، هرکسی بنا به فراخور وضع مالی و آنچه در توان داشت برای عید کنار می‌گذاشت. معمولاً در ایام سال تخمه کدو یا هندوانه را جمع می‌کردند و هفته پایانی سال روی حرارت بو می‌دادند.» متبحری به سنت زیبایی که پیش‌تر در محله دولاب رایج بوده اشاره می‌کند، اینکه خانواده‌های مرفه هوای خانواده‌های کم درآمد را داشتند. او ادامه می‌دهد: «خانواده‌های مرفه به فکر خانواده‌های کم درآمد بودند. سرتاسر اتاق‌شان را ظرف تنقلات و شیرینی می‌گذاشتند که بچه‌ها بتوانند بخورند و شاد باشند. هرکسی وسعش می‌رسید غذای شب‌عید همسایه‌اش را تأمین می‌کرد. شادی فقط خاص یک خانواده نبود همه هوای هم را داشتند.»

  •  خلعتی عروس و داماد 

اما سنت زیبای دیگری که در محله دولاب قدیم باب بود، هدیه فرستادن خانواده‌های عروس و داماد برای همدیگر بود. ‌کاری که این روزها هم کم و بیش انجام می‌شود اما آن شور و شوق قدیم را ندارد. چرایی‌اش را متبحری این‌گونه بازگو می‌کند: «آن زمان رسم بود دم عید خانواده داماد برای عروس و خانواده‌اش هدایایی تهیه کرده و برای بردنش طبق کش خبر می‌کردند. یکی ۲ روز بعد نوبت به خانواده عروس می‌رسید که برای خانواده داماد خلعتی بفرستد.

در محله ما مش حسن طبق کش بود. پیرمردی که کارش این بود. روی طبق را با ساتن‌های رنگی می‌پوشاندند و هدایا را باسلیقه روی آن می‌گذاشتند. مش حسین هم روی سر می‌گرفت و به در خانه عروس یا داماد می‌رفت. با شنیدن صدای مش حسین همسایه‌ها سر از پنجره بیرون می‌آوردند که ببینند در طبق چه چیزی هست. در شادی هم شریک بودند. این‌طور نبود که خانواده عروس یا داماد بگویند همسایه سرکشی کرده است. الان با جا افتادن فرهنگ آپارتمان‌نشینی احوالپرسی را هم فضولی می‌دانند چه برسد به این رسم‌ها. محبت زیادی بین همسایه‌ها وجود داشت.» 

  •  چهارشنبه‌سوری 

استقبال از بهار با بدرقه «سرما پیرزن»  

اما چهارشنبه‌سوری، آیینی که این روزها به جای اینکه جذاب باشد بیشتر خطرساز شده است. متبحری درباره آن می‌گوید: «مردم از چند روز جلوتر برای کندن خار و بوته به بیابان‌های اطراف می‌رفتند. بعد بوته‌ها را انبار می‌کردند تا شب چهارشنبه‌سوری. ‌ترقه‌ای در کار نبود. خانم‌ها در خانه این کار را می‌کردند. جوان‌ترها صفحه آلومینیومی در آتش گردان می‌گذاشتند و هنگام چرخاندن نور زیبایی ایجاد می‌شد. بعد از آن نوبت به قاشق زنی می‌رسید. بچه‌ها از کوچک و بزرگ چادری روی سر می‌انداختند همراه با شعر به در خانه‌ها می‌رفتند و با قاشق به ظرف می‌کوبیدند تا هدیه بگیرند.» 

  •  صبح روز عید 

هنگام تحویل سال نو، انگار شوری بی‌وصف وجود مردم را می‌گرفت. خانواده‌های متدین و مذهبی دولاب خواندن قرآن و دعا کردن را یکی از واجبات سفره هفت‌سین می‌دانستند. در حق هم دعای خیر می‌کردند. بچه‌ها با لباس‌های نو یا ترمیم شده‌شان سر سفره می‌نشستند و منتظر تا از مادر عیدی بگیرند. متبحری تعریف می‌کند: «مادرها از قبل نخودچی کشمش یا تخم‌مرغ‌های رنگی به‌عنوان عیدی کنار می‌گذاشتند. روز قبل از عید چند ظرف می‌گذاشتند درون آنها رنگ ریخته و روی حرارت می‌گذاشتند هم تخم‌مرغ پخته می‌شد و هم رنگ به خوردش می‌رفت. هرکسی هر رنگی که دوست داشت بر می‌داشت. پولی در کار نبود. مثل الان که وجه بالایی را به‌عنوان عیدی بپردازی. بچه‌ها قانع بودند و با تخم‌مرغ‌های رنگی شاد می‌شدند. بعد از تحویل سال هم اهالی اول از همه به دیدار علما می‌رفتند. مردم معتقد بودند این کار به زندگی‌شان برکت می‌دهد. و بعد از آن دید و بازدید شروع می‌شد. کوچک‌ترها به دیدن بزرگ‌ترها می‌رفتند و سراسر ایام نوروز به این کار سپری می‌شد.»

  •  سیزده‌به‌در 

استقبال از بهار با بدرقه «سرما پیرزن»  

«سیزده‌به‌در» که امروزی‌ها به آن روز طبیعت می‌گویند، فرهنگی است که برای دور کردن نحسی از خانه انجام می‌شود. متبحری می‌گوید: «چون در این محله باغ و زمین زیاد بود مردم از راه‌های دور و نزدیک برای سیزده‌به‌در به اینجا می‌آمدند. ماشینی هم در کار نبود. با درشکه می‌آمدند. با ظرف غذا و زیرانداز کلی خوش می‌گذراندند. اما کشاورزها چون بذر پاشیده بودند برای اینکه مزرعه‌شان خراب نشود دورتادور زمین آتش روشن می‌کردند که کسی وارد زمین‌شان نشود.»

  •  رسم‌های فراموش شده نوروز

نوروز سراسر رسم و آیین است که بعضی‌شان با گذشت زمان کمرنگ شده و می‌توان گفت به فراموشی سپرده شده است. مصداق بارز آن درست کردن شیربرنج است که مردم برای افزایش روزی انجام می‌دادند. از آن جا که شغل اغلب مردم در زمان قدیم دامداری و کشاورزی بود، بانوان برای اینکه گوسفندها تشویق به شیردهی شوند و شیرشان افزون شود و به نوعی برکت به مالشان بیفتد، شیربرنج درست می‌کردند و در ظرف‌های گل قرمزی می‌ریختند. روی آنها را هم با گرد گل محمدی و مغز پسته تزیین می‌کردند.  

  •  رشته پلو با ماهی غذای مرسوم شب‌عید

رشته پلو با ماهی غذای مرسوم شب‌عید بود. از آن جا که یخچال و فریزری در کار نبود مردم ماهی شور می‌خریدند و برای اینکه آن را بخارپز کنند، چوب تمیز دست نخورده را روی دیگ مسی می‌گذاشتند و ماهی شور را روی آن قرار می‌دادند تا خوب پخته شود.  

  •  بخت‌گشایی

استقبال از بهار با بدرقه «سرما پیرزن»  

آن زمان رسم بود به گردن دختری که از سن ازدواجش می‌گذشت قفل «وان یکاد» می‌انداختند؛ به اسم مجری. بعد دم غروب می‌گفتند برو سر گذر بده مجری را کسی باز کند. البته نه اینکه غریبه‌ای این کار را کند. همسایه یا آشنایی قفل را باز می‌کرد. رسم دیگری هم بود به اسم فالگوش که شب چهارشنبه آخر سال انجام می‌شد. مردم خیلی اعتقاد داشتند. سر چهارراه فال گوش می‌ایستادند. هر کسی هر نیتی داشت. می‌خواست خانه بخرد، دختر شوهر دهد، عروس بیاورد یا اینکه هر حاجتی داشت سر گذر می‌ایستاد. در گوش‌های خود را می‌گرفت. وقتی جمعی رد می‌شدند در گوش خود را رها می‌کرد. هرچه می‌شنید با توجه به نیتش تعبیر می‌کرد.  

  •  کوزه شکنی

آخرین سنتی که می‌توان گفت به کلی منسوخ شده، کوزه شکنی است. کوزه‌های قدیمی در شب چهارشنبه‌سوری شکسته می‌شد چون مردم اعتقاد داشتند کوزه‌ها کثیف شده و باید نو شود. بد می‌دانستند با همان کوزه‌های قدیمی آب بخورند. خانواده‌هایی که عیانی بودند و وضع مالی خوبی داشتند به غیر از کوزه، لباس‌های کهنه‌شان را هم دور می‌انداختند. لباس نو می‌پوشیدند. البته این‌طور نبود که پدر خانواده شب‌عید بخواهد هزینه زیادی صرف کند. اول سال برای بچه‌ها قلک می‌خرید و او هرچه پول به دست می‌آورد حالا عیدی بود یا پول توجیبی در قلک می‌انداخت. چند روز مانده به پایان سال پدر قلک‌ها را می‌شکست و برای بچه‌ها لباس می‌خرید. تا شب چهارشنبه‌سوری لباس نو بپوشند.  

کد خبر 590768

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار زیر پوست شهر

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha