که هریک برای یک فصل دهها میلیون تومان پول میگیرند و با هزار سلام و صلوات منت سر مدیران عامل باشگاهها و مربیان لیگ میگذارند که ما به تیم شما آمدیم و چه و چه؛ اما منظور نگارنده از نوشتن این چند سطر، کنکاش پیرامون دستمزد فوتبالیستهای کشور نبود، بلکه نگارنده قصد دارد تا با این پیش زمینه به موضوع دیگری بپردازد و آن تفاوت بسیار بین دریافتی یک فوتبالیست و دیگر مزایای اجتماعی و اقتصادی او با یک استاد دانشگاه است.
بیتردید پایین بودن میانگین حقوق استادان دانشگاهها با توجه به سطح علمى اغلب آنان در قیاس با سایر استادان دانشگاههای دیگر کشورها آثار نامطلوبى بر فعالیت علمى آنان گذاشته است.
این درحالی است که سرمایهگذاریهاى سنگینی براى اینکه یک فرد به مرحله استادى دانشگاه برسد، در اغلب کشورهاى دنیا صورت میگیرد و با توجه به دوران طولانى تحصیلات تا رسیدن به مدرک دکترى و بعد گذراندن مراحل مختلف ارتقا، دانشگاهها تلاش میکنند که استادان خود را حتى در سنین بالا تا زمانى که توانایى براى فعالیتهاى علمى وجود دارد، حفظ کنند و به این دلیل بازنشستگى استادان با مقاومت مقامات علمی و دانشگاهی روبهرو میشود.
در این میان تامین مالى استادان، احترام به آزادى علمی، محدود نکردن ساعت کار و فراهم کردن امکانات علمى براى کارهاى آموزشى و پژوهشى از ویژگیهاى فعالیتهاى دانشگاهى است.
این در شرایطی است که متأسفانه موانع ساختاری فراوانی پیشروی فرصتهاى مطالعاتى گذاشته میشود؛ بهطورى که با توجه به مشکلات افراد و نگرانی ذهنی استادان و دیگر پژوهشگران، بیبرنامگی، مشخص نبودن زمان لازم و مقررات و دستورالعملها هرگونه انگیزهاى را براى کار پژوهشی از بین برده است.