یافتن اطلاعات کامل، بهروز و قابل مقایسه از کشورهای مختلف اغلب بهراحتی امکانپذیر نیست. مقایسه اطلاعات در کشورهای مختلف با توجه به شرایط خاص فرهنگی، اقتصادی و حرفهای که مدرسان دانشگاه تابع آن هستند، کار سادهای نیست.
بررسی دستمزد اعضای هیأت علمی در سراسر جهان میتواند ارزش جوامع مختلف را برای کار دانشگاهی و افراد متکفل آن نشان دهد.
این مقاله میتواند عواملی را که بر میزان حقوق مدرسان در کشورهای مختلف تأثیر میگذارد، نشان دهد و نیز اطلاعاتی را درباره فرآیند فرار و جذب مغزها به دست دهد.
مطالعات اندکی روی مقایسه حقوق مدرسان در سطح بینالمللی صورت گرفته است، اما فقط در چند مطالعه کشورهای بیشتر و دارای سطوح متفاوت توسعه اقتصادی در نظر گرفته شده است. در سال ۲۰۰۷، مرکز آموزش عالی بینالمللی در دانشگاه بوستون طرحی را با همین هدف آغاز کرد.
در این طرح، اطلاعات مربوط به دستمزد استادان در ۱۵ کشور و یک کشور نیمهمستقل بررسی (با توجه به برابری قدرت خرید دلار) و مقایسه شد.
این کشورها عبارتند از: آرژانتین، استرالیا، کانادا، چین، کلمبیا، فرانسه، آلمان، هند، ژاپن، مالزی، نیوزیلند، عربستان سعودی، آفریقای جنوبی، انگلیس، ایالات متحده و دولت خودمختار فلسطین.
مقایسه درآمدها و توسعه ملی
این مطالعه نشان داد که میانگین کلی دستمزد ماهانه بین یک هزار و 182 دلار در چین تا 6 هزار و 38 دلار در کانادا نوسان دارد. میانگین این یافتهها در سطح بینالمللی 4هزار و 856 دلار در ماه بود. استادان کانادایی بهطور میانگین 1/5 برابر بیش از همتایان چینی خود درآمد ماهانه داشتند.
برای آنکه برخی از این اطلاعات را در شرایط خاص خود بسنجیم، باید ببینیم چگونه حقوق استادان با برخی شاخصها مقایسه میشود. در این مطالعه، برای تحلیل تطبیقی از شاخص توسعه انسانی که توسط برنامه توسعه سازمان ملل تدوین شده است، استفاده شد. تعجبآور نیست که در کشورهایی که در رده پایین توسعه انسانی قرار دارند، میانگین دستمزد از کشورهای دارای سطح بالاتر توسعه انسانی کمتر بود.
اما این قاعده چند استثنای جالب داشت. مثلاً عربستان سعودی که در شاخص توسعه انسانی در رده 61 قرار دارد، از نظر دستمزد استادان دانشگاه بالاتر از میانگین استرالیا (رده 3)، انگلیس (رده 16)، ژاپن (رده 8)، آلمان (رده 22) و فرانسه (رده 10) است.
آفریقای جنوبی هم تا حدی این قاعده را نقض میکند. شاخص توسعهانسانی این کشور 121 است، اما میانگین دستمزد استادان در بدو اشتغال بیشتر از مالزی (رده 63)،
کلمبیا (رده 75) و چین (رده 81) است.
جالبتر اینکه درمقایسه دستمزد استادان برتر، باز هم سطح حقوق در آفریقای جنوبی در 10 کشور بالاتر از 15کشور مطالعهشده – از جمله استرالیا، انگلیس، ژاپن، آلمان و فرانسه - بود.
در این حال، نظام آموزش عالی چین در تمام مقایسههای پرداخت حقوق استادان در آخر همه قرار گرفت.
درآمد بالقوه در طول زمان
از نظر افزایش درآمد در طول زمان و با بالا رفتن سابقه، اطلاعات یادشده نشان میدهد که وضعیت مالی هیأت علمی در کشورهای ثروتمندتر و توسعهیافتهتر بهتر است و بیشتر امکان رشد دارد.
اما معلوم شد که این قاعده استثناهایی نیز دارد. پس از ایالات متحده و کانادا، آفریقای جنوبی در مکان سوم بالاترین حقوق از ابتدا تا پایان خدمت در هیأت علمی قرار گرفت.
از اینرو، مدرسان اهل آفریقای جنوبی در طول دوران خدمت از افزایش دستمزد بیشتری به نسبت همکاران خود در استرالیا، نیوزیلند، ژاپن، انگلیس، آلمان یا فرانسه بهرهمند میشوند.
در بررسی افزایش حقوق در دوران خدمت معلوم میشود که شمار بیشتری از کشورهای در حال توسعه بر کشورهای ثروتمند سبقت میگیرند. در چین، مالزی، آفریقای جنوبی و کلمبیا افزایش حقوق در دوران خدمت از 100 درصد بیشتر میشود.
در حقیقت، اطلاعات دریافتی از چین حاکی از آن است که میزان بالقوه افزایش دستمزد مدرسان از ابتدای اشتغال تا ردههای برتر حدود 170درصد است، در حالی که این نسبت در آلمان و فرانسه بهترتیب 39 و 32 درصد است.
دستمزد استادان
مقایسه حقوق اعضای هیأت علمی با میانگین درآمد سرانه حاکی از آن است که حرفه دانشگاهی در بسیاری از کشورهای در حال توسعه درآمد خوبی دارد. مثلاً در هند میانگین دریافتی استادان 7/8 برابر برآورد سرانه ماهانه میانگین تولید ناخالص این کشور است که بانک جهانی اعلام کرده است.
بهطور متوسط، استادان آفریقای جنوبی و کلمبیایی نیز به همین نسبت 8/5 و 4/5برابر بیشتر دریافت میکنند. در عوض، در کشورهای توسعهیافتهتر مانند ایالات متحده، استرالیا، ژاپن، انگلیس، فرانسه، آلمان، کانادا و نیوزیلند دستمزد اعضای هیأت علمی فقط 4/1 تا 2/2 برابر سرانه ماهانه تولید ناخالص داخلی است.
تبعات این امر بر سیاستگذاری
این یافتهها نشاندهنده انواع مختلف مسائل در کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه است. یکی از نتایج مطالعه یادشده این بود که هیأت علمی در دستکم شماری از کشورهای در حال توسعه به نسبت درآمد سرانه براساس تولید ناخالص داخلی، دستمزد اندکی نمیگیرند.
اما وجود بازار جهانی برای جذب مغزها مستلزم آن است که بستههای دستمزدی بهتری برای رقابت با موقعیتهای شغلی در کشورهای دیگر ارائه شود، در غیراین صورت، فرار مغزها همچنان بسیاری از کشورهای فقیر را زیرفشار خواهد گذاشت.
در این حال، درست است که در کشورهای دارای شاخص توسعه انسانی بالا، اعضای هیأت علمی بهطور متوسط حقوق بهتری از همکاران خود در دیگر مناطق جهان میگیرند، اما مقایسه براساس تولید ناخالص داخلی نشان میدهد حقوق استادان در بسیاری از کشورهای توسعهیافته از میانگین سرانه درآمد خیلی بالاتر نیست.
در کشورهایی که رویکرد مساواتطلبانه به مقوله درآمد در سطح جامعه یک هنجار فرهنگی مهم است، شاید این امر موضوع مهمی نباشد اما در کشورهایی که استادان پس از سالها تحصیل بیشتر از میانگین شهروندان، حقوق متوسطی میگیرند یا کمتر از صاحبان دیگر حرفهها (مثلاً وکلا، پزشکان یا سایر مشاغل) در میآورند، حفظ استعدادها در بخش آموزش عالی دشوار میشود.
البته در این تحقیق، حقوق اعضای هیأت علمی دانشگاه با دیگر مشاغل مقایسه نشد و این امر نیازمند تحقیقات گستردهتری است.
تحقیقات بیشتر
تحلیل تطبیقی معنادار دستمزد هیأت علمی نیازمند اطلاعات بیشتر و بهتر درباره نظام پرداخت مالی و کاربرد روشهای چندرشتهای برای فهم متغیرهای مالی، اقتصادی و محیطی است. دستیابی به ابزار برابری قدرت خرید استادان (به تعبیری سبد خرید استادان، اگر چنین چیزی قابل تحقق باشد) میتواند راه بهتری برای تعیین ارتباط دستمزد با نیازها، هزینهها و سبک زندگی استادان باشد.
تحقیقات در این زمینه باید واقعیتهای زندگی شمار فزاینده استادان پاره وقت را در نظر بگیرد، دستمزدهای استادان را در میان رشتههای مختلف بررسی کند و آنها را با درآمد صاحبان حرفهای با مدرک مشابه در یک کشور و بین کشورهای مختلف مقایسه کند.
فصلنامه بینالمللی آموزش عالی
تابستان ۲۰۰۸