میزان زادآوری زیستی در نزدیک به یک پنجم مساحت ایران از وضعیت چاله مرکزی لوت چندان بهتر نیست؛ جایی که جغرافیدانان به آن بیابان واقعی میگویند. بسیاری از بیابانهای بزرگ دنیا به واقع چنین شرایطی ندارند؛ یعنی با تامین آب در آنها امکان کشاورزی و دامداری و توسعه سکونتگاههای انسانی وجود دارد؛ همچنانکه درحاشیه مناطق خشک ایران. اما در یکپنجم ایران مطلقا چنین امکانی وجود ندارد. مساحت واقعی بیابانهای ایران البته از این مقدار بیشتر بوده، حدود نیمی از مساحت کشور را دربرمیگیرد.
گستره مناطق خشک از این هم بیشتر است؛ یعنی حدود دو سوم کل مساحت کشور. اما آنچه نگرانکننده است بیابان بودن نیمی ازمساحت ایران یا مطلقا فاقد زادآوری زیستی بودن دست کم یکپنجم مساحت کشور نیست بلکه این است که متأسفانه این گسترههای مرگزای بیحاصل شتابناک در حال دامنگستری بوده و تحتتأثیر آنچه پدیده بیابانزایی نامیده میشود روز به روز عرصه بیشتری از مناطق آباد حاشیه بیابان را به کام میکشد؛ آنچه ذکر شد تصویر بیابان و بیابانزایی است از دید اغلب کارشناسان.
بیابانزایی پدیدهای است که همواره از آن بهعنوان یکی از تهدیدهای بالقوه یاد میشود؛ پدیدهای که گسترش آن یکی از بزرگترین دغدغههای قرن است. دکتر فرود شریفی، رئیس سازمان جنگلها، مراتع وآبخیزداری کشور در این باره میگوید:«هر جا بیابان باشد فقرهم هست.»
وی با اعلام اینکه بیش از 32 میلیون هکتار اراضی کشور را بیابان تشکیل میدهد، میافزاید: 20 میلیون هکتار از این میزان براثر فرسایش بادی تبدیل به بیابان شده، اما آنچه مایه نگرانی است اینکه حدود 100 میلیون هکتار اراضی کشور در معرض پدیده بیابانزایی قرار دارد.
اثرات ناگوار بیابانزایی
به گفته رئیس سازمان جنگلها ومراتع کشور، اگر بخواهیم فهرست وار تبعات ناگوار بیابانزایی در کشور را بیان کنیم، عبارتنداز: کاهش حاصلخیزی و توان تولید اراضی زراعی و عرصههای منابع طبیعی، تشدید شوری زایی و زهدار شدن اراضی، کاهش کمی و کیفی آبهای زیر زمینی، افزایش سیلخیزی، تشدید آلودگیهای زیست محیطی و کاهش تنوع زیستی…
فقر یا ثروت
البته بیابانزایی پدیده شومی است که باید با در نظر گرفتن جایگاه ویژه در سیاستهای کلان، برای مقابله با آن چاره اندیشی شود اما بیابان فقط فقر نیست. این سکه روی دیگری هم دارد.
« اتحادیه اروپا با اختصاص پنجاه میلیارد یورو تصمیم دارد تا سال 2050 میلادی تمامی انرژی (الکتریسیته) مورد نیاز خود را ازصحرای آفریقا تامین کند». این خبری است که دوم مرداد ماه جاری در روزنامه پرتیراژ دیلی تلگراف در لندن منتشر شد. و اینکه دانشمندان اروپایی معتقدند که جمعآوری فقط 3/0 انرژی خورشیدی که صحرای بزرگ آفریقا را گرم میکند میتواند برق اروپا را تامین کند. می بینید که بیابان تنها فقر نیست بلکه میتواند منبع عظیم تولید انرژی هم باشد؛ منبعی تمام نشدنی و البته پاک.
مسئولان و انرژی خورشیدی
مهندس ناصر مقدسی، معاون مناطق خشک و مرجع ملی کنوانسیون مقابله با بیابانزایی سازمان ملل در ایران، میگویدکه قرار است تا پایان برنامه چهارم توسعه درصدی از انرژی مورد نیاز کشور از انرژی خورشیدی تامین شود، ضمن آنکه در سند اقدام برنامه ملی جمهوری اسلامی هم در بخش مقابله با خشکسالی و بیابانزایی، استفاده از انرژیهای نو مطرح شده است.
وی با اشاره به اینکه استفاده از انرژیهای نو مانع از تخریب میراث طبیعی میشود، میافزاید: «گرچه شرکت نفت با سوخت رسانی در مناطقی باعث کاهش استفاده ساکنان بومی از پوشش گیاهی برای تامین سوخت شده اما تخریب در مناطق خشک همچنان به قوت خود باقی است. بر این اساس سازمان جنگلها با تاکید بر جایگزین کردن انرژیهای نو، از هر گونه طرح مطالعه شده و کارآمد در این زمینه استقبال میکند و آماده همکاری با سازمانهای ذیربط به ویژه سازمان انرژیهای نو است.»
مقدسی یادآور میشود:« با گذشت 3 سال از برنامه اقدام ملی، تا کنون دو طرح استفاده از انرژی خورشیدی در منطقه «شهداد» و « مرنجاب» به اجرا درآمده، این در حالی است که با توجه به قابلیتهای فراوان کشور در زمینه استفاده از انرژی خورشیدی، میتوان بخش عظیمی از انرژی مورد نیاز را از این منبع تمام نشدنی تامین کرد.» وی معتقد است: هرمقدار در زمینه توسعه فناوری انرژیهای نو سرمایهگذاری شود باز هم کم است.
واقعیتی که نادیده گرفته میشود
اما مهندس پیمان کنعان، مدیر دفتر انرژی خورشیدی سازمان انرژیهای نو، درباره توسعه نیافتن استفاده از انرژی خورشیدی میگوید:« توسعه یک فناوری با بازار آن ارتباط مستقیم دارد و بازار آن نیز با بسترهایی که مصرفکننده ایجاد میکند، اما اینکه چرا درکشور ما هنوز از انرژیهای نو استفاده نمیشود باید گفت: که کشور ما از نظر انرژی طبیعی، قابلیتهای فراوانی دارد اما از آنجا که انرژی با قیمت غیرواقعی و تقریبا مجانی به دست مصرفکننده میرسد بدیهی است که انرژی خورشیدی یا بادی مورد توجه قرار نـگـیـرد.» وی با اشاره به اینکه مصرف انرژِی یک شهروند ایرانی 10 برابر همتای اروپایی است، میافزاید:«تا زمانی که ارزش واقعی انرژی مشخص نشود این مشکل به قوت خود باقی میماند.»
کنعان تاکید میکند: «هدفمند کردن یارانهها در بخش انرژی میتواند گام مؤثری باشد؛ چرا که اگر مصرفکننده ناگزیر به پرداخت بهای واقعی انرژی باشد به فکر استفاده از انرژیهای ارزان میافتد. دراین شرایط است که انرژی خورشیدی و استفاده از آبگرمکنهای خورشیدی با اقبال عمومی مواجه میشود.»
وی خاطر نشان میسازد: «هدفمند کردن و فروش انرژی به قیمت واقعی و نیز آموزش و ارتقای فرهنگ صحیح استفاده از انرژی از مهمترین عوامل توسعه فناوری تولید انرژیهای نو به ویژه انرژی خورشیدی و به کارگیری آن است.»
مدیر دفتر انرژی خورشیدی سازمان انرژیهای نو، تصریح میکند:«اینکه میبینید اتحادیه اروپا تصمیم میگیرد برق خود را از صحرای بزرگ آفریقا تامین کند، این تصمیم ناشی از آن است که در اروپا انرژی به بهای واقعی دراختیار مصرفکننده قرار میگیرد. برهمین اساس است که روز به روز فناوری تولید انرژی نو توسعه مییابد.
اینها واقعیتهایی است که در کشور ما نادیده گرفته شده است، حال آنکه ما در ایجاد فناوری انرژی خورشیدی و بومی کردن دانش فنی و مهندسی آن از توانمندیهای بالایی برخورداریم، اما همه این توانمندیها وقتی کارساز است که انرژی با قیمت واقعی در دسترس مصرفکننده قرار بگیرد، باید برای این بخش فکری بشود.»