در یکی از تعاریف ساده این رشته به این نکته اشاره میشود که به طور معمول درمان بیماری به عهده پزشک معالج است در صورتی که درمان ناتوانیهای حاصل از بیماری به عهده گروه فیزیوتراپی و توانبخشی است.
از آنجاییکه حذف مفاهیم غلط از ذهن بیمار بسیار حائز اهمیت است، گفتوگویی با دکتر رضا قلمقاش- فیزیوتراپیست- انجام دادهایم که از نظرتان میگذرد:
- آیا بیماران در تمام مدت درمان باید در مراکز درمانی حضور داشته باشند؟
خیر! در الگوهای جدید توانبخشی که در دنیا مطرح است، صرفاً بیماران برای بهبود و حصول نتایج اولیه به مراکز درمانی مراجعه میکنند و سپس بیماران شخصاً تمرینات و دستورات را ادامه میدهند و با گروه درمان در تماس هستند تا نتیجه کامل به دست آید، شاید در این بین نیاز به چند بار مراجعه به مرکز را هم داشته باشند.
برای مثال مراجعین غیر ایرانی که از سایر کشورها مراجعه مینمایند فقط چند جلسه اول را به منظور ارزیابی و اجرای قسمتهای اصلی درمان، در مراکز درمانی حضور خواهند داشت و پس از انجام تمرینات و مراقبتها به کشور خود بازمیگردند و از طریق اینترنت، با گروه درمانی خود در ارتباط هستند و دستورات و پروتکلهای جدید درمانی را دریافت میکنند.
- خود بیمار در روند درمان چقدر نقش دارد؟
یکی از رویکردهای نوین فیزیوتراپی نقش فعال بیماران در درمان است. به طور کلی دیگر درمانهای فعال جای خود را به درمانهای غیرفعال میدهند. در طی یک درمان غیر فعال، بیمار روی تخت خوابیده است و پس از اتمام هر جلسه فیزیوتراپی، مرکز را به امید بهتر شدن ترک میکند و بعد از 48 ساعت مجدداً مراجعه کرده، تا پایان 10 جلسه که به امید جواب مثبت پزشک معالج به او مراجعه میکند، اما در اینگونه درمانها، روند بهبود، بسیار ضعیف خواهد بود.
اما در یک روند درمان فعال بیمار خود جزء فعالی از برنامه درمانی است. در ابتدای درمان، ارزیابیهای لازمه به دقت انجام گرفته و درمانگر از جزئیات مشکلات بیمار در وجوه مختلف جسمی، روحی و اجتماعی مطلع شده است، آموزشها و مشاورات لازمه انجام شده است و پیشبرد نتایج حاصله در هر جلسه، اجرای ورزش درمانی به طور روزانه چند نوبت (که البته این تمرینات هم با پیشرفت بیمار تغییر خواهند کرد و از یک سطح ساده تا مراحل عملکردی و پیشرفته توسعه مییابند)، مراقبت و حفظ نتایج به دست آمده کاملاً مطلع است.
- آیا روشهای نوین فیزیوتراپی نتیجهبخشتر است؟
استفاده از کاربردهایی نظیر Surface EMG و EMG Biofeedback در تشخیص میزان تأثیر بیماری بر افت توان عضلانی بیماران، خصوصاً ایجاد اشکال در حرکات دقیق بیمار از جمله در ضایعات دست و یا فلج عصب صورتی، باعث بهبود و کسب نتایج معجزهآسا خواهد شد.
و یا در برنامه تجویز ورزش، فیزیوتراپیست با کمک دستگاه آنالیز گازهای تنفسی، توانایی عملکردی افراد و بیماران را اندازهگیری کرده و سپس برنامه ورزشی مناسب را تجویز میکند.
- این مورد اخیر تنها در رابطه با بیماران است؟
نه لزوماً! مثلاً در ورزشکاران حرفهای تمامی رشتهها، خصوصاً رشتههایی مانند فوتبال، والیبال، کشتی و رشتههای رزمی که نیاز مربی به دانستن آستانه خستگی بازیکنان و میزان توانایی عملکردی بدن بازیکنان از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است، این نوع اندازهگیری به مربی آگاهی میدهد که هر بازیکن را تا چه زمان میتواند در زمین نگه دارد و از چه زمانی بازیکن وارد آستانه خستگی میشود.
احتمال وقوع صدمات شدید در بازیکنان، انجام خطاهای خطرناک و یا حمله و درگیریهای عصبی همانند بازیکنان مطرح در جام جهانی گذشته، بعد از گذشت از آستانه خستگی چندین برابر میشود.
- شما در مقدمه به نقش پیشگیرانه فیزیوتراپی اشاره کردید، منظور از پیشگیری چیست؟
در حقیقت پیشگیری دو سطح دارد؛ اولیه و ثانویه. در زمینه پیشگیری اولیه (در افراد سالم) فیزیوتراپیست سعی دارد تا با آموزش افراد جامعه در استفاده صحیح، نگهداری و مراقبت از ستون فقرات، این افراد را از ابتلا به مشکلات جدی ستون فقرات حفظ کند، که باعث ارتقای سطح سلامت عمومی جامعه و کاهش هزینههای سنگین درمان این بیماری میشود.
در مورد پیشگیری ثانویه (بعد از بروز بیماری) سعی ما بر آن است تا از بروز مجدد بیماری، پیشرفت و توسعه بیماری، نیاز به بستری شدن و جراحیهای مجدد و ناتوانیهای معلول کننده پیشگیری نماییم. مثلاً در مورد بیماران اسکولیوز با آموزش صحیح و جامع ورزش درمانی، از پیشرفت بیماری و نیاز فرد به جراحی جلوگیری خواهد شد.
- در رابطه با بیماران بستری در بیمارستان چطور؟
در مورد درمان زخمهای بستر و دیابتیک نقش درمانی روشهای فیزیوتراپی در بیمارستانها بلا رقیب است. استفاده به موقع از لیزر و یا اشعه ماوراء بنفش و تحریک الکتریکی باعث درمان قطعی زخم خواهد شد.
- فیزیوتراپی در مورد توانبخشی بیماران چه نقشی را ایفا میکنند؟
در بحث توانبخشی، فیزیوتراپی دارای سابقه مؤثر و دیرینهای است ولی به ندرت به ظرافتهای آن توجه میشود. برای مثال در برخی مواقع تصور میشد که اگر یک بیمار سکته مغزی که دچار فلج اندامها شده است درمان دقیق نشود و یا توسط همکاران سایر رشتهها درمان شود تفاوتی نمیکند.
شاید تنها در برخی موارد بیمار خودش هم قادر باشد با تلاش بسیار، روزی راه برود، ولی هنر فیزیوتراپی در برگرداندن سریع، کم هزینه و جامع به زندگی روزمره است. متأسفانه تعداد زیادی از این بیماران به علت نقص در برنامه توانبخشی دچار زمین خوردگی و شکستن سر استخوان ران میشوند که به ندرت دیگر یک زندگی عادی را تجربه خواهند کرد.
اما به اعتقاد من، تعداد زیادی از بیماران سکته مغزی، در صورت استفاده صحیح و به موقع از اثرات یک برنامه جامع فیزیوتراپی، تواناییهای عملکردی اندامهای خود را به راحتی به دست خواهند آورد.
- منظور از رویکرد جسمی، روحی و اجتماعی چیست؟
در سالهای اخیر رویکرد جامع جسمی، روحی و اجتماعی در کلیه رشته های علم پزشکی مطرح و در حال اجراست. بیماری فرد در این رویکرد به عنوان تعامل مشکلات جسمی و روحی و شغلی و اجتماعی او بررسی میشود. همه اجزا و حتی موقعیت معنوی افراد در پیشرفت بیماری و یا بهبودی معجزهآسای او نقش دارند.
- منظور از زندگی باکیفیت چیست؟
نتیجه کلی از دنبال کردن جلسات متعدد فیزیوتراپی و درمانهای توانبخشی، رسیدن به یک زندگی با کیفیت برای بیماران است. این کیفیت به معنی امکان انجام زندگی روزمره با حداقل محدودیت در تواناییهای روحی و فیزیکی است.
هر چند معنای این کیفیت زندگی، بسته به فرهنگ، محیط و اجتماعی که فرد در آن زندگی میکند تغییرپذیر است، ولی به طور عمده عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی بیماران شامل مواردی چون: سطح سلامت عمومی بیمار، وضعیت جسمانی و ظرفیت توانایی عملکردی افراد، تواناییهای فردی در انجام امور روزمره، رضایتمندی شغلی، منظور قابلیتهای شغلی و رضایتمندی بیمار از حضور و انجام کار است، وضعیت اجتماعی بیمار مانند تأهل، ارتباط با اقوام و نحوه صرف اوقات فراغت، وضعیتهای ذهنی، عاطفی و اقتصادی بیمار، میزان رضایتمندی از زندگی، شادابی و نشاط، میزان تسلط بر امور روزمره، تکرار بیماری و نیاز به بستری شدن مجدد، درد، مشکلات تنفسی و خستگی مزمن، نیاز به تکرار درمانهای جدی و مجدد و عوارض جانبی بیماری میشود.
- تمهیدات لازم برای اجرایی شدن چنین برنامهای را چه میدانید؟
صحبت از نوعی عرضه و تقاضا است. از یک طرف، ایجاد آگاهی در بیماران و بالا رفتن دانش تخصصی در همکاران پزشک جهت چنین طرح درمانی لازم است.
چون فیزیوتراپی یک درمان ارجاعی است و بایستی بیماران از طرف اطبا ارجاع داده شوند، ایجاد کنگرههای چند جانبه و بین گروهی کمک به تبادل دانش روز بین گروهها کرده و پزشکان از یک برنامه جامع با خبر شده و آنها را از نحوه صحیح عملکرد یک فیزیوتراپی استاندارد مطلع میکند.