قبل از اینکه ماجرایش را بخوانید، بد نیست بدانید که او حالا سالهاست با نشریات کودک و نوجوان همکاری کرده و چندین کتاب هم برای این گروه سنی تصویرگری کرده است. البته خیلیها او را نه با اسم، که با شخصیتهای خرسیاش در تصویرگریهایش میشناسند. بهطوریکه هرجا خرسی خندان دیدید، میتوانید حدس بزنید این تصویر را شاید سمیه علیپور کشیده باشد! ماجرای این را هم خودش برایتان تعریف میکند. پس این گفتوگو را از دست ندهید.
چرا تصویرگر شدید؟
از کودکی برای موضوع نقاشیهایم داستانکی درذهن داشتم و تصاویر کتابها برایم خیلی جذاب بود. در ۲۰سالگی و زمان دانشجویی در جشنوارهای شرکت کردم و چند نفر به من گفتند که نقاشیهایت به تصویرگری بسیار نزدیکاند. من کنجکاو شدم که بیشتر بر تصویرگری تمرکز کنم. شروع به مطالعه در زمینهی تصویرگری کردم و انجام پروژههای کوچک شخصی انجام دادم. تابستان سال بعدش، یک دورهی انیمیشن را گذراندم و استاد دوره، شخصیتهایی را که طراحی کرده بودم به ماهنامهی «پیلبان انیمیشن» داد تا چاپ کنند و مرا به تصویرگری بیشتر تشویق کرد. او راهنماییام کرد که کارهایم را به ناشران کتاب کودک و نوجوان نشان بدهم. براساس کارهایم سفارشهایی گرفتم وکمکم وارد حیطهی تصویرگری حرفهای شدم.
مهمترین ویژگی یک تصویرگر موفق چیست؟
تصویرگری هنری است بین رشتهای؛ یک تصویرگر خوب باید تواناییهای متنوعی داشته باشد تا بتواند پروژهی تصویرسازی را به سرانجام برساند. تواناییهایی که بخشی با آموزش و پژوهش و برخی با تجربههای زیستی هر هنرمند به دست میآید. ولی بهنظر من مهمترین بخش در تصویرگری، توانایی خیالپردازی است.
ماجرای خرسهای خندان در تصویرگریهایتان چیست؟
خرسها از کودکی از حیوانات مورد علاقهی من بوده و هستند. بیشتر اسباببازیهایم خرس بودند و خوشبختانه خانواده و اطرافیانم هم به این علاقه توجه داشتتد و کلکسیون خرسی مرا گسترش میدادند. هنوز هم دوستان بسیاری دارم که هرجا خرس یا وسیلهای با طرح خرس میبینند برایم میفرستند. روزانه دهها تصویر از خرسها در شبکههای اجتماعی دریافت میکنم که این توجه و مهر، مرا بسیار خوشحال میکند. هرفردی معمولاً دنیای شخصی خود را وارد آثارش میکند. من هم هرجا فرصتی باشد و به مضمون کار آسیبی نرسد خرسها را وارد آثارم کردهام. دوستان هم همکاری میکنند و داستانهای خرسی را برایم کنار میگذارند تا تصویرگری کنم که از این توجهشان بسیار خرسند میشوم.
تصویرگری برای نوجوانان چه تفاوتی با تصویرگری برای کودکان دارد؟
بهنظر من تصویرگری برای همهی گروههای سنی جذابیت دارد، اما جذابیتهای تصویری برای گروههای سنی متفاوتاند. معمولاً برای کودکان در سن پایین بهدلیل نبود یا کمتربودن توانایی خواندن و روحیه و علاقههای فانتزی، تصویر جذابیت بیشتری دارد. هرچه سن مخاطب بیشتر میشود، میتوان جذابیتهای متفاوتی به تصویرگریها افزود.
نوجوانی سن حساس و خاصی است. نوجوانان معمولاً دلشان نمیخواهند درگروه کودکان دستهبندی شوند و دوست دارند بهعنوان فردی بزرگسال جدی گرفته شوند. این نکته باعث میشود جذابیتهای تصویری مناسب کودکان، برای نوجوانان جالب نباشد.به همین دلیل فضاسازی و رنگپردازی متفاوت و مفاهیم پیچیدهتردر تصاویر کتابهای این دورهی سنی بیشتر دیده میشود. همینطور که نوع داستانهای موردتوجه این دوره نیز با داستانهای کودکان بسیارمتفاوت است.
چند سال قبل برای رمان «هستی» نوشتهی «فرهاد حسنزاده»، کارگاه تصویرگری برگزار کردید. چهطور این ایده به ذهنتان رسید؟
برگزاری کارگاههای تخصصی تصویرگری را از سال ۱۳۹۰ شروع کردم و تلاشم این بوده که موضوعهایی را مورد توجه قرار بدهم که کمتر به آنها پرداخته شده است. در این مجموعهکارگاهها، سراغ موضوعات گوناگونی رفتم که یکیشان رمان نوجوان بود.
رمانهای نوجوانان در کشورما معمولاً بدون تصویرسازی چاپ میشوند و من دوست داشتم روایت تصویرگران گوناگون از متنی یکسان را تجربه کنم. همانطور که گفتید یکی از این کارگاهها هم براساس رمان هستی شکل گرفت که از نظر من رمان جذابی است و خوشبختانه آقای حسنزاده هم از این ایده استقبال و در روند برگزاری کارگاه همراهی کردند.
خوب است بدانید کتاب تصویرگریهای این کارگاه هم به چاپ رسیده است.
نظر شما