نمایشنامههای «نیل سایمون» به طور عموم به مشکلات زندگی اجتماعی مردم آمریکا میپردازند و سنخیت چندانی با جامعه امروز ایرانی ندارند اما نریمانی که خود یک نمایشنامهنویس موفق در عرصه تئاتر محسوب میشود نمایشنامه این نویسنده را برای اجرا انتخاب کرده است.
به بهانه اجرای این نمایش درباره دلایل کنار گذاشتن نمایشنامهنویسی با کوروش نریمانی گفتوگویی انجام دادهایم که در زیر میخوانید:
- آقای نریمانی! اغلب مخاطبان تئاتر شما را به خاطر نمایشنامههایتان میشناسند. شاید حتی بتوان گفت کارگردانی آثارتان تحتالشعاع نمایشنامههایتان قرار میگیرد و کمتر نشانی از کارگردانی شما دیده میشود و اغلب اوقات نمایشنامههای شما نمود بیشتری پیدا میکند. اما در سال 87 شما نمایشنامهای را از نیل سایمون، تحت عنوان «هتل پلازا» برای اجرا انتخاب کردهاید. این امر چه دلایلی میتواند داشته باشد؟
بارها این مسئله را توضیح دادهام. به نظر میرسد این سوال را نباید من و حتی سایر همکاران نمایشنامهنویسم جواب بدهیم. وضعیت نمایشنامهنویسی بسیار روشن است. در حال حاضر فکر میکنم زمان خوبی برای نمایشنامه نوشتن به خصوص نمایشنامه کمدی نیست. امروزه مشکل زیادی بر سر راه اجرای نمایشهای کمدی به خصوص کمدی ایرانی وجود دارد.
شرایط به گونهای است که طرحها و نمایشنامههای ایرانی یا پذیرفته نمیشوند یا حتی اگر پذیرفته هم شوند، حاصل کار، نمایشنامهای باب میل نویسنده نیست. این مسئله را بهخصوص در مورد کارهای خودم میگویم؛ اگر نمایشنامهای که مینویسم، نمایشنامهای باشد که خودم میخواهم، آن وقت اثر جدیدم در راستای نمایشنامههای سابقم نخواهد بود. این واقعیت خیلی تلخ است.
زمانی که دیدم نمایشنامه «شبهای آوینیون» را که قبلا اجرای عمومی داشته و جوایز زیادی به دست آورده و قرار است بار دیگر با همان گروه بازیگران یک اجرا در جشنواره فجر داشته باشد، برای اجرای مجدد پذیرفته نمیشود، احساس کردم جایی برای نگارش نمایشنامه جدید در حال حاضر وجود ندارد.
البته امیدوارم اشتباه کرده باشم. تا جایی که من اطلاع دارم تمام همکاران نویسندهام که در دورهای خیلی خوب مینوشتند، امروزه با چنین مشکلاتی روبهرو هستند. برای نوبت اجرا در سال 87 من فقط 4نمایشنامه از نیل سایمون به شورای نظارت و ارزشیابی اداره کل هنرهای نمایش ارائه کردم که از بین آنها فقط یک اپیزودنمایش «هتل پلازا» مورد تصویب شورا قرار گرفت.
- استنباط من از حرفهای شما این است که امروزه دست کارگردان در انتخاب نمایشنامه برای اجرا باز نیست. با این وجود من اعتقاد دارم به زودی مرگ ادبیات نمایشی فراخواهد رسید. در بین هم نسلان شما نویسندگانی چون محمد یعقوبی، نادر برهانی مرند و... هم ترجیح دادهاند به سراغ اقتباس یا نمایشنامههای خارجی بروند.
البته این حرفها را نویسندگان دیگری هم زدهاند. دوستی به ریشخند گفته که نمایشنامهنویسان خودشان علاقهای به نوشتن نمایشنامه ندارند. فرض را براین بگذارید که یکباره نمایشنامهنویسان یکباره تصمیم گرفتهاند نمایشنامه ننویسند که البته خود این مسئله هم از نظر من جای سوال دارد، چرا یکباره چنین تصمیمی از سوی جمعی گرفته میشود؟!
- حتما یک علتی وجود دارد.
مگر امکان دارد که یک نمایشنامهنویس ترجیح بدهد نمایشنامه خودش را اجرا نکند؟ اگر تنبیهی است برای یک نفر است نه برای یک جمع نمایشنامهنویس فعال. با فضایی که این روزها در تئاتر حاکم شده، احساس کردم امسال فقط باید نمایش را روی صحنه برد که روند اجرای حرفهای ما مختل نشود. ما فقط تئاتر کار میکنیم و کار دیگری بلد نیستیم اما فکر میکنم این مسئله تا حدی باعث سوءاستفاده شده است.
- البته نوع نگاه و قلم شما هم همواره باعث شده تا تفسیرها و برداشتهای متفاوتی از آثار شما صورت بگیرد. شاید همین مسئله باعث به وجود آمدن چنین دیدگاهی درباره نمایشنامههای شما شده است. به نظر من نمایشنامههای کوروش نریمانی را باید با اندیشههایش شناخت. در همین زمینه لازم به یادآوری است که چندی پیش اداره کل هنرهای نمایشی اعلام کرده بود «نبود اندیشه» مشکل نمایشنامههای امروزی است.شما این مسئله را قبول دارید؟
نمیدانم!به نظر شما من باید این مسئله را قبول کنم؟! من نه تنها این مسئله را قبول نمیکنم، بلکه متاسف میشوم برای کسانی که چنین مباحثی را مطرح میکنند. کسانی که این مباحث را مطرح میکنند فاقد اندیشه هستند و هیچ چیزی برای ارائه کردن ندارند. مشکل نمایشنامههای ما «اندیشه» نیست، اتفاقا اگر مشکلی در نمایشنامههایمان داشته باشیم در ساختارهاست. ساختار اجرا یا دادن نمایشها، مشکل آثار ما بود که البته از سالهای گذشته این مسئله کمکم در حال حل شدن است. به تدریج نسلی مشغول به نوشتن بودند که این خلأ را پر میکردند و نمایشنامههایشان به اجرا نزدیک میشد. به نظر من طرح این مباحث بیشتر بهانه است و برای ما تئاتریها و حتی مخاطبان همیشگی تئاتری هم این مسئله روشن شده است.
بهتر است از دوستانی که از «نبود اندیشه» در تئاتر صحبت میکنند، پرسیده شود که منظورشان از اندیشه چیست؟! متاسفانه این روزها حرف زدن درباره تئاتر باب روز شده است. اگر سابقه تئاتری کسانی که از ندیشه حرف میزنند را بررسی کنید میتوانید به اصل ماجرا پی ببرید. با این رویه میتوان حتی آثار شکسپیر، سوفوکل،چخوف و... را هم زیر سؤال برد! راجع به این مسائل حرف زدن راحت است اما اجرای تئاتر و راضی نگه داشتن مخاطب، منتقد و... کار دشواری است. باید نمایش را روی صحنه برد که مخاطب داشته باشد نه اینکه با خرج پول هنگفت و با اتوبوس برای آن مخاطب فراهم کرد.
- در نمایش «هتل پلازا» که چندان سنخیتی با کارهای قبلی شما ندارد، لزوم یک بازنویسی برای نزدیک شدن به سبک و سیاق کارهای خودتان را احساس نکردید؟
چرا! به این مسئله هم فکر کردهام اما مطمئن بودم اگر نمایشنامه را بازنویسی هم میکردم بازبه مشکل برخورد میکردم و اصلا این موضوع را انتخاب نمیکردم. احساس کردم که بازنویسی نمیتواند این نمایش را به کارهای قبلی ما نزدیک کند. اگر قرار است ایدهای مطرح شود باید آن ایده مورد پسند و رضایت من باشد تا بتوانم اثر جدیدتر را رقم بزنم و اگر نه بازنویسی چندان معنایی ندارد.
- نمایش«هتل پلازا» نمایشی کاملا دیالوگ محور است. به نظر میرسد شما هم بر این مسئله تاکید داشتهاید در حالی که پیش از این چندان به دیالوگ اهمیت صرف نمیدادید.
دقیقا. ویژگی این نمایشنامه همین دیالوگ محور بودنش است. به هر حال فرم و محتوای نمایش اینگونه است و در اجرا هم باید آن را مدنظر قرار داد و نمیتوان تغییری در آن ایجاد کرد. این نمایشنامه باید در جهت و بسته به ظرفیت موضوعی و مضمونی کار، اجرا شود.