قبل از قرنطینه کلاسها جالب نبود. نیمی از کلاس، یعنی بعد از ساعت۱۱ را در چرت ظهرگاهی به سر میبردیم، اما حالا وارد گروه که میشویم مواجه میشویم با انبوه ایموجی گل و قلب و لبخند در انواع طرحها و رنگها و هر وقت معلممان میپرسد بچهها متوجه شدید، با دستهای استیکرهای شاد و خندان مواجه میشود و در پایان به جای لشکریان خسته از درس، بچههای خوشحالی را میبیند که نهتنها درس را فهمیدهاند، بلکه با انرژی مینویسند: «خانممم... روزتون به شیرینی هندوانه!»
حالا شدیم همانی که باید باشیم. بالأخره مشارکت و کار گروهی را در مدرسه یاد گرفتیم. پشت به پشت هم جوابها را پیدا میکنیم و با هم به اشتراک میگذاریم و همکاری و مشورت را تمرین میکنیم و اگر این همکاری در ابعاد گستردهتری باشد و بتوان از قوم و خویش هم کمک گرفت که چه بهتر!
دروغ چرا؟ اول فکر میکردیم آن دسته از دبیران عزیزی که از کانالهای دیگر برای ما فیلم آموزشی تهیه میکنند، نمیخواهند خودشان درس بدهند، اما کمی بعد دریافتیم که هدف مهمتری دارند و میخواهند با تدریس دیگر همکاران در سراسر کشور آشنا شویم و برای امتحانات آمادهتر شویم. متأسف شدیم که چرا از اول متوجه نشدیم و گمان بد کردیم!
تازه کشف کردیم دستهای درس وجود دارد که خودخوان هستند. یعنی باید بنشینیم و خودمان بخوانیم. اسم کاملترش میشود: خودخوان دبیر امتحانبگیر. چون طبق قوانینی که هیچوقت ندیدهایم خودمان میخوانیم و دبیران زحمت میکشند و از ما امتحان میگیرند.
اینروزها خاموشی بیمانندی کلاسها را در برگرفته. اینقدر در این مدت رشد کردهایم که سؤالی برایمان پیش نمیآید و بحثی هم صورت نمیگیرد و مزاحم کلاس نمیشویم و امتحانات مجالی هستند که نمرههای بیستمان را تکرار کنیم. این دقیقاً همان چیزی است که همهی ما، از کادر مدرسه تا دانشآموزان و خانوادهها، دنبالش بودیم!
خیلی دوست داشتیم روزی روزگاری تاریخ از این تحول عظیم صحبت کند و داستان اینکلاسها را بنویسد. حیف که این روزها و کلاسها مجازیاند و به قول معلم تاریخمان در تاریخ فقط چیزهای واقعی را مینویسند!
زینب محمدی
۱۷ ساله از شهرقدس
دوران تحصیل من به دو دوره تقسیم میشود: قبل از کرونا و بعد از کرونا. ما همیشه از مدرسه گلایه داشتیم و در پی این بودیم که این محیط خستهکننده و کسالتبار را تبدیل کنیم به مدرسهای خوب و جذاب، اما هرگز فکر نمیکردیم که یک ویروس، اینقدر فضای آموزشی را تکان بدهد.
کد خبر 597786
نظر شما