حسین علیهالسلام زیباترین روایت از انسان و انسانیت است و اگر قرار باشد نمونه و مصداقی از انسان کامل که مسجود فرشتگان است، ارائه شود، بیتردید او یکی از معدود نمونههای تاریخ بهشمار میرود.
داستان زندگی او، از ولادت تا شهادت، گنجینه بسیار کمنظیری برای تهذیب فرد و تأسیس جامعهای است که تراز قرآن و آرمان دیرینه بشریت بوده و هست.
او نشان داد که چگونه میتوان در اوج عرفان فردی، حماسه جمعی آفرید و چگونه سراینده پرشور نیایشهایی چون عرفه میتواند بر مسند خطبههای سیاسی هم بنشیند و برای اصلاح جامعه و مردم (و نه اصلاح دین؛ آنگونه که برخی به اشتباه گفتهاند و نوشتهاند) شمشیر هم بکشد و شاید همین نیز یکی از رازهای محبت مکنون او در قلبهاست.
آتشی که از عشق به او در دلها تا ابد شعله میکشد و فروکش هم نخواهد کرد، تنها یک خبر غیبی نیست که پیامبر خدا از اراده تکوینی رب داده باشد؛ چهبسا همین جامعیت اضداد هم – که البته از پدر نیز به ارث برده است – جذابیتی مضاعف به سالار شهیدان داده است.
تمایل فطری ما انسانها کششی قابل درک به سوی کسانی دارد که در اوج معنویت و عرفان، از درد همنوعان نیز غافل نباشند و نهتنها «مصباح هدایت»اند، که «سفینه نجات» نیز بهشمار میروند.
حسین علیهالسلام افزون بر همه کمالها و حسناتی که اهل عصمت و طهارت داشتهاند، دارای ویژگیهای منحصربهفردی هم هست که از گذشتههای دور تحت عناوینی نظیر «خصایص الحسینیه» محور تحقیق و تدوین بوده است و این یکی از آن خصایص است.
او نهتنها همانند مصباحی جهانافروز تا ابد روشنیبخش جویندگان حقیقت است و به آنان ارائه طریق میکند، که مانند سفینه نجات، دستگیر غرقشدگان دریای جهالت و بطالت هم هست و تا ایصال به مطلوب آنان را رها نمیکند.
درست است که بنا به تشبیه پیامبر خدا مثل اهلبیت (همه و تکتک آنان) مثل کشتی نوح است که هرکس بر آن سوار شود نجات مییابد و هرکس از آن سربپیچد هلاک میشود، اما سالار شهیدان افزون بر این، کشتی نجات است.
او به انتظار نمینشیند تا درماندگان خود به سراغ او آیند؛ بلکه همانند یک مأمور نجاتغریق بهدنبال نیازمندانی میچرخد که ممکن است حتی به نیاز خود نیز آگاه نباشند و چنین است که پیامبر میفرماید: « ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه»! و باز بر همین اساس است که شمار هدایتشدگان بهواسطه او در دنیا افزونتر و مشمولان شفاعتش در آخرت انبوهترند.
میدانم و میدانیم که امامان همه نور واحدند، اما همچنین میدانیم که هریک ممکن است در تجلی نام یا اسماء خاص الهی ظهور بیشتری داشته باشند و این با نور واحد بودن آنان منافانی ندارد.
اینک ماییم و حسین؛ هدایت و شفاعت او را در دعا و عمل طلب میکنیم و با فروتنی تمام در برابر قله نادیدنی عظمت او سرفرود میآوریم و به همه آنان که در طول تاریخ بهراه او رفتهاند درود میفرستیم؛
رجالی را میگویم که مؤمنانه بر پیمان خود ایستادند؛ چه آنان که شهد شهادت نوشیدند و چه آنان که منتظرند و هنوز هم پاسدار عهد خویشاند و چرب و شیرین دنیا و یا بیمهری این و آن نتوانسته است عزت و غیرت حسین را از آنان برباید.
این روز بزرگ بر همه آنان مبارک و خجسته باد.