و دستکم جان چهارنفر از شهروندانلبنانی را میگیرند که البته روزبهروز اینتعداد بیشتر هم خواهدشد.
بهنظرمیرسد این حوادث مرگبار در ماهآینده که فصل کشت و رزع در روستاهاست، بیشتر شوند. فقط کافی است کشاورزان هنگام چیدن زیتون، کوچکترین حرکتیکنند. بمبهایی که زیر شاخ و برگها پنهانشدهاند، منفجرمیشوند. کشاورزان لبنانی بر سر دوراهی مرگباری سرگردانشدهاند؛ یا باید خطر برداشت محصول را بپذیرند و به استقبال بمبهابروند، یا محصول را رهاکنند تا بپوسد!
روی یکی از تختهای بیمارستان نباتیه، پیرمردی هفتاد ساله از اهالی روستای «یوهمور»، در وضعیت کما بهسر میبرد. بیرون از خانهاش درحال حرسکردن درختپرتقالی بود که با یک بمب عملنکرده مواجه شد.
بمب منفجرشد و ترکش کوچکی وارد مغز پیرمرد شد. دخترش درحالیکه کنار تخت پدرش در بیمارستان نشسته گفت:« نه تنها مغز او، بلکه کلیهها و ششهایش نیز از آن ترکشها بینصیبنماندند.» براساس بررسیهای گروههایآزاد، از زمان برقراری آتشبس تا این تاریخ، حداقل 83 نفر بهدلیل انفجار بمبهایخوشهای جان خود را از دستدادهاند.
حتی برخی از مقامات رسمی دولتصهیونیستی به استفاده از اینبمبها در جنگ با لبنان علیه غیرنظامیان اعتراضکردهاند. هرکدام از اینبمبها متشکل از 644 بمب کوچکتر هستند که البته این بمبهای کوچک نیز بسیار مرگبار هستند. یکی از فرماندهان واحد شلیک راکتهایحاملبمبهای کوچک(MLRS)، در گفتوگو با روزنامه چپگرای «هاآرتص» گفت که ارتش اسراییل 1800راکتخوشهای بهسوی لبنان شلیککرده است که حدود یکمیلیون و دویستهزار بمب کوچک که از این راکتها جدا شدهاند، در خاک لبنان پراکندهاند. او گفت:« ما تمام روستاهایلبنان را هدف بمبهایخوشهای قراردادیم. آنچه ما مرتکب شدیم دیوانگی محض بود.»
آنچه باعث خطرناکشدن بمبهایخوشهای میشود ایناست که حدود 30درصد بمبهای کوچکی که از این بمبهایخوشهای جدا میشوند، عملنمیکنند. از طرفی، بهدلیل اندازه بسیارکوچکشان، دیدن آنها هم بسیارمشکل است. حتی ممکناست سالهایسال در همانحال باقی بمانند. آنها میتوانند همهجا باشند؛ روی سقفخانهها، در باغها و باغچهها، در میان شاخو برگدرختان یا حتی در خیابانها و درمیان زبالهها؛ همچون ماری در انتظارند تا کسی پا روی دمشان بگذارد. آنوقت است که زهر خود را میریزند.
بیمارستاندولتی مدرن 100تختخوابه «نباتیه»، از زمان پایانجنگ تاکنون پذیرای 19قربانی بمبهای خوشهای بوده است. زمانی که ما به اینبیمارستان رسیدیم، بیمارتازهای را باعجله به اتاق اورژانس میبردند. «احمد صباح»، از تکنسینهای آزمایشگاه بیمارستان، با عجله به طرف اتاقاورژانس دوید. بیمار، مرد قویبنیه و 45سالهای بود که بیهوش روی برانکار افتادهبود. صبحزود به بالای سقف خانهاش رفتهبود تا نگاهی به منبعآب روی سقف بیندازد.
احتمالا وقتی آنجا بود یکتکهچوب را از میان چوبهایی که برای سوخت زمستان روی بام خانه انبارکردهبود، تکاندادهبود، غافل از اینکه یکی از همان بمبهایکوچک در میان چوبها در انتظار قربانی خود بود. البته او شانس آورد. چوبها مانند سپری او را از گزند ترکشها حفظکردند؛ اما وقتی ما او را دیدیم، دکترها همچنان به دنبال جراحتهایاحتمالی روی بدناو بودند.
دکتر «حسن وزنی» مدیربیمارستان میگوید:«اگرچه از تاریخ 14 اوت تاکنون آتشبس برقرار است، اما برای ما جنگ همچنان ادامه دارد. اگر همه این بمبهایخوشهای به محض اصابت به هدف منفجر میشدند، چندان بد نبود، اما اکنون آنها هر روز جان مردم را میگیرند و هرروز مردم را هدف قرار میدهند.»
ممکناست این بمبهاکوچک بهنظربرسند، اما با قدرتی باورنکردنی منفجر میشوند. 14اوت، روزی که آتشبس برقرارشد، «هادی هتاب» پسرکی 11ساله را درحال مرگ به بیمارستان آوردند. دکتر وزنی میگفت:«حتما بمب خیلی به او نزدیکبوده است. دست و پا و قسمت تحتانی بدنش بهشدت آسیبدیدهاند.»
به روستای «یوهمور» رفتیم تا جایی را که «حسینعلی احمد» در حال حرسکردن درختپرتقال مجروح شد، پیدا کنیم. روستای یوهمور در انتهای جادهایناتمام در فاصله ششمایلی نباتیه قراردارد.
حدود یکسوم خانههای روستا توسط بمبهایاسراییلی تبدیل به ساندویچهای بتونی شده بودند. طبقههایفوقانی روی طبقاتپایینی فروریخته بودند. برخیخانوادهها روی همینخرابهها چادر زده بودند. روستاییان از وجود بمبهایخوشهای که به طور گستردهای سقفخانهها، باغها و درختان را پوشانده بودند اظهار نگرانی میکردند. در خیابان روستا، ماشین گروه خنثیسازی بمب منچستر انگلیس(MAG) ، دیدهمیشد که مشغول پاکسازی روستا از بمبها بودند.
هروقت یکی از اعضای اینگروه بمبی را پیدا و خنثیمیکند، ابتدا پرچمی قرمزرنگ و سپس زردرنگ در آن محل نصبمیکند. تعداد بسیار زیادی از این پرچمها در اطراف به چشم میخورند. «نوهار حجازی» پیرزن 65ساله میگفت:«بمبهایخوشهای همه در روزهای پایانی جنگ فرودآمدند. فقط 35تای آنها روی سقف خانه ما بود. در باغمان هم بیش از 200بمب وجوددارد، طوریکه به هیچوجه نمیتوانیم وارد باغ شویم.»
معاش مردم روستا وابسته به همین درختانزیتون است و برداشت محصول باید تا پیش از شروع فصل بارش انجام شود. اما درختان باغها کماکان پر از بمب است. تعداد بمبها آنقدر زیاد است که بهنظر نمیرسد بتوان همه آنها را خنثی کرد.
نوهار حجازی میگوید:« درختانزیتون پر از محصول هستند، اما نمیتوانیم محصولمان را جمع کنیم. سالگذشته من و شوهرم حدود 20بشکه روغنزیتون برای فروش داشتیم، اما حالا با این وضعیت نمیدانیم چه باید بکنیم.»
«فردریک گراس» از متخصصان سابق خنثیسازی بمب در نیرویدریاییفرانسه که اکنون رهبری گروه خنثیسازی بمب را در«یوهمور» برعهدهدارد می گوید:« در شمالروستا هرروز سه یا چهارنفر براثر انفجار بمبهایخوشهای میمیرند. این درحالیاست که اسراییلیها به هنگام استفاده از این بمبها میدانستند که 30درصد اینبمبها به هنگام فرود عملنمیکنند. بنابراین اکنون میبینیم که اینبمبها تبدیل به سلاحهایی شدهاند که جان غیرنظامیان را به مخاطره انداختهاند.»
چرا ارتش اسراییل دست به اینکار زد؟ تعداد بمبهایخوشهای که به سمت لبنان شلیکشد، باید بیش از یکمیلیون و دویستهزاربمب باشد. چون علاوه بر بمبهایشلیک شده بهوسیله واحد شلیک راکت، برخی هم توسط سلاحهای نیمهسنگین 155میلیمتری شلیکشدهاند. یکی از تفنگداران اسراییلی میگفت به او گفته بودند به طرف مناطقی که از آنجا شلیک میشود، شلیککند، اما هدف را دقیقا برای او مشخص نکرده بودند.
«فردریکگراس» که خود شخصا160 تا 180بمب را در روز خنثی میکند میگویدکه اولین بار درعمر کاریاش است که میبیند از بمبهایخوشهای با اینگستردگی، علیه مردم روستایی استفاده شدهاست.
روزنامه «هاآرتص» در یکی از سرمقالههای خود نوشت:« افتضاح استفاده اسراییل از بمبهای خوشهای علیه لبنان، از آخرین تلاشهای ناامیدانه اسراییل برای جلوگیری از بمباران موشکی شمال اینکشور توسط حزبالله بود. »
دلیل اینبمباران هرچه باشد، واقعیت این است که روستاییان جنوب لبنان تا سالهای سال مجبورند در فصل جمعآوری محصول زیتون با بمبهای خوشهای عمل نکرده در زمینهایشان دست و پنجه نرمکنند و به جای چشیدن طعم خوش زیتون، با طعم تلخ مرگ و خون آشنا شوند.
Znet
بیست و پنج سپتامبر