به گزارش همشهری آنلاین، پیروز حناچی (شهردار تهران) در یادداشتی در روزنامه همشهری نوشت: تهران، نمایانگر یکی از بزرگ مقیاسترین سازمانهای فضایی شهری با جمعیتی به مراتب بیشتر از برخی کشورهای پیشرفته جهان است. همین شرایط در کنار مرکزیت سیاسی و اقتصادی، باعث شده تا این شهر در معرض پیچیدگیها و چالشهای روزافزونی قرار گیرد. شهری که خارج از مقیاس و ویژگیهای انسانمدارانه رشد کرده و در حال حاضر در سیطره اتومبیل قرار دارد؛ از منظر اقتصادی بهگونهای به تسخیر سرمایه درآمده که انسان در اولویت نخست آن نیست؛ از منظر اجتماعی شکننده و نابرابر شده و از منظر محیطزیستی در تقابل با آرمانهای انسانمحوری قرار گرفته است. در چنین شرایطی بازگشت به رسالت نهایی شهر بهعنوان مکان زیست و مشارکت آگاهانه انسان، امری گریزناپذیر مینماید.
مدیریت شهری فعلی درحالی شروع بهکارکرد که شتاب دگرگونیهای«کالبدی» تهران طی چند دهه منجر به تثبیت یک پارادایم معین فکری در مدیریت شهری تهران شده بود. پارادایمی که با محوریت کالبدی به پدیده شهری نگریسته و مهمترین اقدامات مدیریت شهری را به حل مسائل مربوط به کالبد شهر فرومیکاست. نگرشی که در سایه آن ساحت فنی، عمرانی و خدماتی مسئله شهری نسبت به جنبههای اجتماعی، فرهنگی و انسانی آن برتری داشت و با فروش زمین و آسمان شهر هزینههای نگهداشت آن تامین میشد. مسیری که در آن برجهای مسکونی، مراکز خرید یا مالها، تقدم خودرو و بزرگراهسازی بهعنوان ویترین عملکرد شهرداری تهران معرفی شده بود. از طرفی ضرباهنگهای بیسابقه رشد جمعیت در قرن اخیر سبب شد تا توان مدیریتی، کارشناسی، اجرایی و عمرانی شهر در ارائه خدمات و برنامهریزی اداره این جمعیت از واقعیت دگرگونیهای فضایی شهر عقب بماند. موضوعی که پژوهشگران حوزههای مطالعات شهری از آن بهعنوان «توسعه ناموزون» شهر تهران نام بردهاند. بهعنوان نمونه گزارش «تهران-۵۶» تصویری از مسائل و چالشهای تحمیل شده به شهر ناشی از افزایش جمعیت را بازتاب نموده است. چالشهایی که اولویت مواجهه با شهر را تحتتأثیر قرارداد و بهنحو قابلتأملی همانهایی بوده که تا امروز نیز بهعنوان اولویتهای اصلی مدیریت شهری و حتی مطالبه اصلی مردم باقیماندهاند: ترافیک، آلودگی هوا، تبعیض، فساد و نابرابری.
در این شرایط گذر از «شهرنشین» بودن به «شهروند» شدن، ارتقای «کیفیت زندگی» و توجه به «کرامت انسانی» و «حقوق شهروندی» چندان مجال طرح پیدا نکرد. آب، برق، مسکن و تردد شهروندان مسائل فوریتری بود که میبایست حل میشد. در همین راستا «پروژههای عمرانی»، «ساخت و سازها» و «ساخت بزرگراهها» به محورهای اصلی در اداره شهر بدل شدند. اینگونه نگاه به شهر که تا حدی زیاد بر مدیران شهری تحمیل شده بود، در پایان دوره دفاع مقدس گسترشی بیسابقه پیدا کرد.
با ورود نگاه «سود اقتصادی» به فرآیند اداره شهر، اقداماتی مانند «پروژههای عمرانی»، «ساختوسازها» و «ساخت مالهای غولپیکر» با مجموعهای از منافع عمومی - خصوصی گره خوردند که خود را بهعنوان نماینده منافع عمومی و حلکننده مسائل شهر معرفی میکرد. حتی بخش قابلتوجهی از مردم ساخت بزرگراه دوطبقه و تونل و برجهای بلندمرتبه و رقابت در ساخت مراکز تجاری شیک و پرزرق و برق را نشانهای از توسعه شهری پنداشتند. غافل از این که شهر با این نگاه هرچه بیشتر به اشغال آهن و سیمان و بتن درمیآمد و ماشینها و ساختمانها عرصه را برای حضور انسان در سطح شهر تنگ و تنگتر میکردند. روندی که به موجب آن «رشد شهری» بر «توسعه شهری» پیشی میگرفت. انسان مجبور بود در بازههای زمانی طولانی درون ماشین خود حبس شود و بزرگراههای طولانی را که کمتر نشانی از انسان و هویت شهری درون آنها یافت میشد برای رسیدن به مقصد موردنظر خود طی کنند. انسانها فقط تا جایی در این شهر اصالت پیدا میکردند که برجها و مراکز تجاری و بزرگراهها را «مصرف» کنند.
درهمتنیدگی مسئله مهاجرت و افزایش جمعیت شهر با منافع اقتصادی اقلیت صاحب سرمایه، باعث چشمپوشی از این مسئله شد که «ساحت مصرف» شهر پایانی نخواهد داشت. چون روحیه «مصرف شهر» و کسب درآمد از آن در میان بخشی مهم از شهروندان با سطوح مختلف درآمد نهادینه شده و ساختوساز به بخشی از حیات روزمره شهروندان بدل گردیده بود. بزرگراهها نیز با «مصرف» بیشتر اتومبیلها پر شدند و چالش ترافیک نهتنها راهحلی پیدا نکرد بلکه روزبهروز وخیمتر شد. این درحالی است که امروزه دنیا نگاهی دیگر به حکمروایی شهری با محوریت انسان بهعنوان اصلیترین رکن این مدیریت داشته است. نگاه به انسان بهعنوان اصالتدهنده به فضای شهری و حفظ کرامت و منزلت انسانی در اولویت نظام مدیریت شهری روز دنیا قرار گرفته است.
بگذارید با مثالی این موضوع را شفافتر کنیم. در سال ۱۹۷۸ در هلند ایدهای بهنام «وونرف» شکل گرفت که در آن خیابانهای موجود در محدودههای مسکونی به گونهای طراحی شدند که اولویت حرکت را به انسانها تخصیص دهند. خیابانهایی که در آن اتومبیل حرکت میکند اما اصالت حرکت با آن نیست و آنقدر مانع وجود دارد که اتومبیل مجبور است با سرعت کم بهگونهای حرکت کند که انسان محور اصلی خیابان باشد؛ یعنی اتومبیل و انسان با محوریت حرکت انسان و اصالت دادن به حضور انسان با هم ترکیب شدند. موفقیت این ایده تا جایی بود که باعث شد در یک بازه ۱۰ ساله، حدود هزار مورد مشابه از این پروژهها اجرا شود. هلند مسئله شهری خودش را با اصالت دادن به انسان و انسانمحوری حل کرد. تجربهای که در دیگر نقاط دنیا تکرار شد و نتایج شگفتانگیزی داشت. مدیریت فعلی شهرداری تهران نیز با رویکردی رو به آینده، «انسانمحوری» را ایدهای اصلی برای به چالش کشاندن ذهنیتهای موروثی دهههای گذشته معرفی کرد. این رویکرد نیاز به مقابله همزمان با نظام فکری موروثی تشریح شده و منافع عینی گره خورده به آن داشت.
بخشی از این تغییر نظام فکری و بازگشت شهر به انسان، در قالب «مبارزه با شهرفروشی» و «بازپسگرفتن حوزههای عمومی به نفع شهروندان» شکل گرفت که شرح آن در گزارشهای قبلی آمده است. بهخصوص بازپسگیری فضاهای عمومی مانند باغات، میدانگاهها، بناهای تاریخی و... بهنفع شهروندان از شروط اساسی امکانپذیری «رویتپذیر» شدن شهروندان در شهر و انسانمحوری بوده است. فارغ از آن دو بعد کلان، ما انسانمحوری در شهر را در چند بعد دیگر نیز پیشبردیم. البته این ادعا مطرح نیست که در دورههای گذشته در حوزه انسانمحوری هیچکاری در شهر انجام نشده است. آنچه به نظر مفقود مانده، طرحی کلی برای نجات شهر از سیطره ساختوساز، پروژههای عمرانی و اتومبیلهاست. مسئلهای که جلوی معنادار شدن فعالیتهای دیگر را گرفته است. در ادامه برخی اقدامات مدیریت شهری فعلی برای رفع چالشهای بیان شده را شرح خواهیم داد:
۱. جایگزینی دوچرخه بهجای اتومبیل
حاکمیت دیدگاه «توسعه کالبدمحور» در میان بخشهایی از مدیران و سیاستگذاران حوزه شهر چنان نهادینه بود که روزهایی که ایده استفاده از دوچرخه در شهر برای نخستینبار بهصورت جدی مطرح شد و شهردار با دوچرخه در شهر حاضر شد، عدهای دوچرخهسواری را نمایش و عدهای دیگر بازماندن از امور «اصلی» شهر دانستند. از نظر آنان جایگزین کردن اتومبیل با دوچرخه مسئلهای فانتزی و بیاهمیت در مدیریت شهری بود. مسئلهای که خود حکایت از موروثی شدن بین کالبد محور در اداره شهر داشت. با وجود این مدیریت شهری باور داشت که حفظ محیط زیست و سلامت شهروندان و افزایش کیفیت زندگی در شهر نیازمند تغییر سیاستهایی است که برای بهبار نشستن آنها نیازمند زمان و البته صرف هزینه و فراهم کردن امکانات هستیم. مسیری که در گذشته توسط کشورهای بسیاری مورد آزمایش قرار گرفته و نتایج چشمگیری را در زمینه سلامتی شهروندان و انسانمحور کردن شهر ایجاد نموده است. بهمنظور تسهیل استفاده از دوچرخه ما در ۲ مسیرحرکت کردیم. نخست فراهم کردن امکان استفاده عموم مردم از دوچرخه؛ دوم فراهم کردن مسیرهای امن و راحت برای دوچرخهسواری مردم.
در زمینه فراهم کردن امکان استفاده عموم مردم از دوچرخه؛ سیستم دوچرخه اشتراکی نسل ۴ با مشارکت بخش خصوصی با نام بیدود در شهر راهاندازی شد و ۷۵ ایستگاه در نقاط مختلف سطح شهر برای استفاده شهروندان از دوچرخهها ایجاد شد.
در زمینه فراهم کردن مسیرهای امن و راحت برای استفاده از دوچرخه در شهر؛ ۱۷۵ کیلومتر مسیر ویژه دوچرخه در شهر ایجاد شد.
این سیاست حتما باید مراحل توسعه خود را هم با گسترش مسیرها و هم با تقویت دوچرخهها از حیث تکنولوژی و تعداد طی کند تا تعداد بیشتری از شهروندان متقاعد شوند که در مسیرهای روزمره تردد خود میتوانند دوچرخه را جایگزین اتومبیل کنند.
۲. در نظر گرفتن رفاه اقشار خاص (معلولان، نابینایان، سالمندان، کودکان، زنان، دانشآموزان و اقشارآسیبپذیر) در شهر و مخاطب قرار دادن آنها
شهر انسانمحور در یک کلام یعنی اولویت و اصالتدادن به «انسان». همچنین مخاطب قرار دادن گروههای انسانی و فراهم کردن شرایط برای رفاه انسانی در شهر. در این زمینه توجه به اقشاری که به دلایل مختلف طبیعی، ساختاری و تاریخی بیشتر به حاشیه رانده شده و مورد تبعیض قرار گرفتهاند یا با چالشهای بیشتری روبهرو بودند برای شهرداری اولویت داشت. برای هر یک از این اقشار سیاستهای ویژهای بهوسیله شهرداری پیش گرفته شد. بهعنوان نمونه در ادامه به برخی از نمونههای سیاستهای اجراشده در ارتباط با اقشار مختلف اشاره میشود:
زنان در شهر تهران ازجمله مهمترین بخش از شهروندان هستندکه متأسفانه بهدلیل حاکمیت دیدگاههای تنگنظرانه، بسیار مورد تبعیض قرار میگیرند و ناامنی و اضطراب زیادی را در زیست روزمره شهری تجربه میکنند. ما تلاش کردیم با اجرای طرح «ارتقای امنیت اجتماعی زنان از طریق شناسایی و بهسازی فضاهای بیدفاع شهری» امنیت خاطر بیشتری را برای آنها در سطح شهر فراهم کنیم.
در راستای توجه به کودکان، مراکزی برای آموزش مهارتهای اجتماعی به آنها در ۲۲ منطقه شهر تهران ایجاد شد. همچنین تلاش شد از طریق برگزاری جشنوارههایی مختص کودکان مانند جشنواره نقاشی «شهری که من دوست دارم»، رابطهایبین آینده شهر و خیال کودکان برقرارکنیم. برگزاری ۱۴ جشنواره کودک و نوجوان بومی و محلی با مشارکت ۲۴۵۶۰۰ نفر از شهروندان بخشی دیگر از فعالیتهای شهرداری در حوزه کودکان بوده است. در کنار آن ۵ منطقه شهر بهعنوان مناطق دوستدارکودک تعیین شدند و برنامهای برای تغییرات ضروری در این مناطق تهیه شد. همچنین برای کاهش آسیبهای اجتماعی مراکز پرتو در سطح مناطق، ویژه کودکان کار تاسیس شد.
در ارتباط با سالمندان، ۵ «سرای تجربه» برای حضور سالمندان در ۵ پهنه شهر احداث شد.
برای فراهمشدن امکان حضور بیشتر ناشنوایان در محیطهای اجتماعی، ۲۲ مترجم ناشنوایان در محلات منتخب مناطق ۲۲گانه تهران مستقر شدند.
در جهت تسهیل عبور و مرور معلولان و جانبازان در شهر، یک میلیون و ۸۰۰ هزار مترمربع از معابر و مسیرها و بوستانها برای عبور آنان مناسبسازی شد. در این میان پارالمپیاد ویژه جانبازان و معلولان در ۱۴ رشته ورزشی آقایان و بانوان توسط شهرداری تهران برگزار شد. همچنین اعتبار ویژهای جهت خرید خودرو ویژه معلولان اختصاص یافت و نمایشگاه دستاوردهای هنری زنان معلول نیز برگزارگردید. در این دوره ما تلاش کردیم تا با استفاده از معلولان در سمتهای مدیریتی شهر، از تبعیضی که بر این قشر از شهروندان روا شده بود، دستکم تا حدی کاسته شود.
برای حضور امن نابینایان در شهر، تابلوهای اطلاعرسانی خط بریل و کفسازی مناسب در ایستگاههای خطوط تندرو صورت گرفت و مراکز تفریحی، فراغتی و مهارتآموزی ویژه نابینایان ایجاد شد.
در راستای حفاظت از اقشارآسیبپذیر بهخصوص در ایام سرما، گرمخانههایی بهویژه برای بانوان تأسیس شد و ظرفیت گرمخانهها از ۵۰۰ هزار نفر در شب به ۷۰۰ هزار نفر در شب و ظرفیت شناسایی و جذب آسیبدیدگان به ۷۰ هزار نفر در سال افزایش یافت. علاوه بر آن مراکزی برای اسکان کارگری ایجاد شد.
۳. مخاطب قراردادن شهروندان در اوقات فراغت: پیوند با فرهنگ و هنر
بخش مهمی از انسانمحوری شهری در گرو فراهمکردن شرایط برای گذران مناسب اوقات فراغت شهروندان در شهر است. علاوه بر توسعه مراکز فرهنگی و هنری که خود یکی از اصلیترین ضرورتها برای بهبودکیفیت گذران اوقات فراغت شهروندان در شهر است، برنامههای متعدد فرهنگی و هنری توسط شهرداری تهران برگزار شد. برنامههایی مانند نوروزگاه (نوروزخانه در ایام کرونا) در زمان عید، (بیش از هزار مراسم در مناطق مختلف شهر)، شادستان در ایام تابستان(بیش از ۴هزار مراسم در مناطق مختلف شهر) و برگزاری کنسرتهای آنلاین و سینماماشین در برج میلاد در ایام کرونا از آن جملهاند.
برگزاری ششمین جشنواره تئاتر شهر، هفتمین جشنواره بینالمللی فیلم شهر، حمایت از جشنواره فیلم فجر، برگزاری جشنواره بینالمللی تئاتر عروسکی، برگزاری جشنواره قصهگویی با موضوع «شهر من تهران»، راهاندازی موزه خوشنویسی، تجلیل از مقام هنری بیش از ۵۰ استاد موسیقی و حمایت از کتابفروشیهای شهر ازجمله تلاشهای ما برای به جریان انداختن فرهنگ در زندگی روزمره شهروندان است. علاوه بر این موارد، شرایط مطالعه رایگان ۳۱ هزار عنوان کتاب در مترو ، به کمک اپلیکیشن طاقچه فراهم شده است.
۴. آموزشهای شهروندی
انسانمحوری در شهر، در گرو آموزش نیز هست. بدون آموزشهای لازم نمیتوان انتظار داشت شهروندان از حقوق و مسئولیتهای خود در شهر آگاه شوند و توانمندیهای لازم برای مشارکت در عرصههای مختلف حیات شهری را پیدا کنند. آموزش در حوزههای مختلف امری بنیادین و درعین حال نیازمند صبر و حوصله و تداوم است. در شرایطی که کشور با بحرانهای متعددی روبهروست، شهرداری تهران دورههای آموزشی مدیریت بحران را برای بیش از ۵۰۰هزار نفر از معلمان سراسرکشور و ۳۰ هزار نفر از دانشآموزان شهر تهران بهصورت الکترونیک برگزارکرد. بهعنوان نمونه، طرحهایی برای آموزش کاهش تولید زباله و تفکیک آن از مبدا در شهرکها و مجتمعهای مسکونی برگزار شد. شهرکهای آموزش ترافیک در مناطق مختلف شهر تأسیس شدندکه وظیفه آموزش مواجهه کودکان و خانواده آنها با علائم موجود در شهر و رفتار مبتنی بر قانون را آموزش میدهد. ۴۲ عنوان کتاب در حوزه کودک و نوجوان منتشر شد. در ایام کرونا، اطلاعرسانی گستردهای در زمینه آموزش مبارزه با این بیماری صورت گرفت و با راهاندازی مدرسههای تابستانی برای استفاده عموم شهروندان، تلاش شد امکان استفاده شهروندان از مجموعهای از کارگاههای فرهنگی و هنری فراهم شود.
۵. تقویت سراهای محله بهخصوص در مناطق کمبرخوردار شهر
انسانمحوری در شهر باید از کوچکترین نهادهای اجتماعی حیات شهری یعنی محلات آغاز شود. سراهای محله بهعنوان اصلیترین ظرفیت شهرداری تهران در محلات، وظیفه تسری انسانمحوری در شهر را بهعهده گرفتند. تجربه ارزشمندی که در برقراری رابطه با شهروندان و فراهمکردن امکان حضور آنها در محیطهای اجتماعی بسیار موفق بوده است. بسط و تقویت این تجربه بهخصوص در مناطق کمبرخوردار شهر برای ما اولویتی مهم بود که با شناسایی و تجهیز محلات کمبرخوردار و فاقد سرای محله، تلاش کردیم زمینه را برای استفاده بیشتر شهروندان از این فضاها و مشارکت آگاهانه انسانی در فرایندهای شهری فراهم کنیم.
ما به هیچ وجه ادعا نمیکنیم آنچه در این دوره انجام شد، دربرگیرنده همه نیازهای شهروندان تهرانی در زمینه انسانمحوری و یا شایسته شأن و منزلت راستین آنها بوده است. آنچه مهم بود شروع مسیری رو به جلو در دورهای بسیار سخت و تداوم رویکردی است که شهرداری تهران آن را برای آینده شهر، ضروری تشخیص داده است. تهران امروز نیازمند آن است که با همراهی و مطالبه عموم شهروندان و نخبگان، مسیری رو به آینده را تثبیت کرده و با کیفیت هرچه تمام ادامه دهد.
نظر شما