همشهری- حشمتالله فلاحتپیشه ـ نماینده سابق مجلس: مهمترین مطالبه از رئیسجمهور آینده بهروزرسانی و واقعیسازی چشمانداز توسعه کشور است. ایران براساس افق ۱۴۰۴ قرار شد کشور اول در میان ۲۶ کشور منطقه باشد و در قالب این چشمانداز ۴ قانون برنامه ۵ ساله نیز تدوین شد. هم سند چشمانداز و هم قانونهای برنامه بیش از حد کلی، غیرقابل سنجش و غیرقابل عملیاتی شدن بودند. دولت و مجلس به جای این که یک راهبرد برای توسعه آینده کشور شکل دهند، شعارهای خودشان را در دل برنامه گنجاندند؛ رایهایشان را گرفتند و رفتند. آنچه مانده احکام و ارقام عملیاتی نشده چشمانداز ۲۰ ساله و قوانین برنامه بوده است.
دولت آتی باید بهطور مشخص ۲ کار عمده انجام دهد:
۱- در عرصه سیاست داخلی توسعهمحور عمل کند. بگومگوهای سیاسی باید پایان یابد و توسعه کمی مشخص شود. سطح زندگی مردم باید در قالب شاخصهای روز توسعه دنیا ارتقا پیدا کند.
۲- اساس سیاست دولت در خارج باید تنشزدایی باشد. ایران در طول تاریخ خود هیچگاه بهاندازه ۲۰ سال گذشته برای خودش دشمنسازی نکرده است. این نقطه غیرقابل دفاعی در عملکرد مسئولان جمهوری اسلامی است. انتظار میرود چشمانداز آینده بر بنیاد تنشزدایی شکل بگیرد. دولت آتی باید برنامه بدهد که در هر حوزه تنشزدایی چگونه شکل خواهد گرفت.
چالشها و موانع دستیابی به این مطالبات چه مواردی هستند؟ سند چشمانداز ۲۰ ساله به صراحت اعلام کرده است که ایران کشور اول منطقه در حوزه علمی، اقتصادی، توسعه اجتماعی، فناوری و دفاعی در «تعامل سازنده با دنیا» است. ۲ نقطه ضعف اساسی در این مسیر وجود دارد. توسعه به گفتمان غالب تبدیل نشده است. در دعواهای سیاسی توسعه تحتالشعاع قرار گرفته است. آنهایی که سیاسیکاری کردند بیشتر صاحب پست و مقام بودند و در سیاسیکاری نیز تنها با کلیات زمان مردم و فرصت و انرژی کشور را از بین بردند. تعامل سازنده نیز اصلا عملیاتی نشد. ایران تعامل سازنده پایداری با دنیا شکل نداد.
کشور ۸۴ میلیونی جمهوری اسلامی ایران نمیتواند با گفتمان غیرتوسعهای در داخل و گفتمان غیر تنشزا در خارج، آینده قابل اتکایی برای مردم ایجاد کند. شان و جایگاه مردم ایران آن چیزی نیست که در گزارشهای سالانه صندوق عمران ملل متحد یعنی گزارش شاخصهای توسعه مطرح میشود. شاخصهای توسعه شناورند؛ زمانی رشد اقتصادی بود، زمانی توسعه سیاسی و الان شاخص اصلی شاخص شادی است.
ملت ایران ملت شادی نیستند. هرچند این شاخص ذهنی است ولی خیلی مهم است. همه کمبودها در حوزههای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی جای خودش را در کاهش لبخند مردم داشته است. متأسفانه در فرایند انتخاباتی ریاستجمهوری سیزدهم نیز چالشهای سیاسی نیز دارد بر رفتار سیاستمداران غلبه پیدا میکند.
غیر از چالشهای سیاسی، چالش مدیریتی نیز حائز اهمیت است. متأسفانه رابطه حامی پیرو براساس اصل کلاینتلیسم یا نوچهپروری عامل اصلی ضعف مدیریتی در کشور است. در این رابطه حامی پیرو، پیروان سعی میکنند کاندیدا درست کنند و نامزدها نیز سعی کردهاند بعد از رأی آوردن از حامیان خودشان با تضعیف شایستهسالاری و سپردن مناصب حساس مدیریتی و توسعهای به افراد نالایق ستادهای انتخاباتی حمایت کنند. برخی از نامزدهای فعلی انسانهای خوبی هستند و مدیران خوبی نیز هستند ولی مصون از این رابطه حامی پیرو نیستند. برخی افراد از همین الان تنها بهدنبال حفظ منصب هستند و اتفاقا عامل اصلی عدمشفافیت رفتار سیاسی و عدمپاسخگویی جناحهای سیاسی همین افرادی هستند که رفتار زیگزاگی دارند تا تنها پست خودشان را حفظ کنند. متأسفانه اطراف نامزدهای فعلی نیز پر از چنین افرادی شده است.
نظر شما