نهادها، انجمنها و مراکز موسیقی هم از برپایی این کنسرتها حمایت میکنند تا این برنامهها با تبلیغات گسترده همراه باشند و مخاطبان بیشتری در جریان برگزاری کنسرتها قرار گیرند. اما در این میان آنچه همیشه فراموش میشود، وضع مالی مخاطبان این کنسرتها و موسیقی دوستان واقعی است.
حتی بدون در نظر گرفتن قیمت بلیت، هزینههای رفتوآمد برای رزرو یا خرید بلیت یا رفتن به کنسرت نیز بالاست. این درحالی است که موسیقی تنها هنر و رفتن به کنسرت تنها تفریحی است که استفاده از آن، چنین دردسرهایی به همراه دارد. در مقایسه با سایر برنامههای فرهنگی، موسیقی هنوز گرانترین تفریح و اهالی موسیقی هم یکی از کم درآمدترین اقشار جامعه هستند. از آنجا که کنسرتهای موسیقی تنها در یک دوره کوتاه دو یا سه روزه اجرا میشوند، مخاطبان علاقه مند به موسیقی با توجه به فشردگی برنامههای موسیقی، گاه ناچارند در یک ماه بیش از 60هزار تومان برای هر یک از افراد خانواده تنها جهت تهیه بلیت خرج کنند.
اگرچه تعدادی ازگروههای موسیقی برای دانشجویان تخفیف ویژه در نظر میگیرند اما متأسفانه هنوز بلیت کنسرت زیاد است و بر خلاف نمایشها و فیلمها که گاه تا دو ماه اکران میشوند یا روی صحنه هستند، استفاده از کنسرت دشواریهایی به همراه دارد. از طرفی کنسرتها ناگهان در یک ماه اجرا میشوند و برخلاف تئاتر و سینما نقدها و گزارشهای مربوط به آن، زمانی در نشریات منتشر میشوند که اجرای کنسرت به پایان رسیده است. به همین دلیل علاقهمندان غیرحرفهای موسیقی نمیتوانند براساس گزارش کنسرتها و نقد آنها تصمیم بگیرند. آنها ناچارند برای دریافتن کیفیت کار یک گروه، به دیده و شنیده خودشان بسنده کنند و نشریات، کمکی به آنها نمیکنند.
در این میان اهالی موسیقی هم ضرر میکنند. از آنجا که اغلب مردم عادی به پیشنهاد دوستان وآشنایان، به دیدن فیلم و نمایش و کنسرت ترغیب میشوند، طبیعی است که 2 یا 3 روز اجرا برای شکلگیری این پیشنهادها زمان کمی است. بنابراین گروههای موسیقی با کمک اسپانسرها برای تبلیغات گسترده اقدام میکنند. در چنین شرایطی گران بودن بلیت کنسرتها توجیه دارد. اسپانسر سرمایهای را در اختیار گروه موسیقی میگذارد تا او با تبلیغات بهتر، مخاطبان بیشتری را جذب کند و در ازای آن علاوه بر اصل سرمایه اسپانسر، سود قابل توجهی نیز به او برگرداند.
شکل این چرخه ناقص تنها با حمایتهای دولتی تغییر میکند. در حقیقت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، نشریات و از همه مهمتر صدا و سیما میتوانند بهعنوان یک اسپانسر برای گروههای موسیقی عمل کنند تا حداقل هزینههای تبلیغات فراهم شود.
تامین این هزینهها از سوی نهادهای دولتی، در قیمت بلیت هم تاثیر میگذارد و در نتیجه آن هرچه بلیت ارزانتر باشد، عده بیشتری بدون توصیه دیگران از کنسرتها استفاده میکنند و مخاطبان کنسرتها بیشتر میشود. حتی میتوان این اطمینان را داشت که پس از گذشت چند دوره و برپایی کنسرتهایی از سوی گروههای موسیقی که شهرت کمتری دارند؛ آنها نیز این فرصت را به دست میآورند که با مخاطبان بیشتری ارتباط بهتری برقرار کنند و در کنسرتهای بعدی سودآور نیز باشند.
البته بهطور قطع راههای دیگری نیز برای اصلاح این چرخه وجود دارد که باید از سوی موسیقیدانان، کارشناسان تبلیغات، نهادهای دولتی، نشریات و... مورد بررسی قرار گیرد. در غیراین صورت و با ادامه دادن همین شکل موجود، میتوان گفت که حتی با حضور پر قدرت سرمایهگذاران دولتی و غیردولتی، چیزی نمانده است که موسیقی به هنری در خدمت خواص تبدیل شود!