این قاعده برای اجرای کنسرت هم قابل تعمیم است. انتظار مخاطب از یک گروه موسیقی، نوازنده، خواننده و آهنگساز آن، اجرای خوب و حرفهای است که لذت شنیدن را به مخاطب انتقال دهد. اما در کنار دیدن یک کار حرفهای موارد دیگری هم هست که میتواند مانع این لذت شود و یا لذت شنیدن را چند برابر کند.
در تهران سالن موسیقیای را نمیتوانید پیدا کنید که استانداردهای لازم را داشته باشد؛ استانداردهایی که هم هنرمندان را راضی نگه دارد و هم مردم را. با این حساب باید گفت که هم هنرمندان ما قانع هستند که رضایت میدهند در این سالنها به اجرای کنسرت بپردازند و هم مردم، مخاطبان قانعی هستند که با هزار جور مشکل دیدن و شنیدن در این سالنها باز از اجرای کنسرت استقبال میکنند.
گواه این ادعا را میتوان در اجرای کنسرتهایی دید که در سالن وزارت کشور برگزار میشوند یا این چند کنسرت اخیر که در فضای باز کاخ سعد آباد و کاخ نیاوران برگزار شد. تکلیف سالن وزارت کشور معلوم است. اما اجرای کنسرت در فضای باز، هم ویژگیهایی دارد که در این دو کنسرت اخیر میتوان گفت این ویژگیها نادیده گرفته شد.
در کنسرت فضای باز کاخ سعدآباد و کاخ نیاوران مردم روی صندلیهایی نشستند که ناراحت بودند بهدلیل اینکه شیب آن استاندارد نبود. فقط چند ردیف اول توانستند گروه موسیقی را بینند. با علم بر این نکته که این نکات به هنرمندان مربوط نمیشود، اما باید گفت که مردم حق دارند در قبال پولی که میدهند- بهغیراز شنیدن یک اثر هنری و حرفهای- از عوامل محیطی مناسبی بر خوردار بشوند، همان عواملی که میتواند لذت یک کنسرت را بیشتر یا کمتر کند.باز به این نکته باید اشاره کرد که در این میان وظیفه هنرمند اجرای یک کار حرفهای است، اما یک مسئله را نباید فراموش کرد که چرا در این میان مدیر برنامه، مدیر اجرایی و مدیر صحنه نباید وجود داشته باشد تا این موارد را برطرف کند؟