نویسندگانی که او از آمریکا، اروپا و حتی آسیا و آفریقا به فارسی‌زبانان معرفی کرده است، هریک در نوع خود منحصر به‌فرد هستند و ویژگی‌های بارزی دارند که هم عوام آنها را می‌خوانند و هم خواص می‌پسندند.

مهدی غبرایی

همشهری - فرشاد شیرزادی: مهدی غبرایی از مترجمان پیشکسوت و باظرافتی است که ترجمه‌های مثال‌زدنی‌اش مخاطبان نسل جوان را نیز به‌خود جذب می‌کند. نویسندگانی که او از آمریکا، اروپا و حتی آسیا و آفریقا به فارسی‌زبانان معرفی کرده است، هریک در نوع خود منحصر به‌فردهستند و ویژگی‌های بارزی دارند که هم عوام آنها را می‌خوانند و هم خواص می‌پسندند. انتخاب چنین رمان‌هایی بی‌تردید دشوار است و در ادامه راه، ارائه ترجمه‌ای موفق که مترجم از برگردانشان سربلند بیرون آید به‌مراتب سخت‌تر است. «زمان» برای غبرایی بسیار ارزشمند است و در طول سال، این مترجم سرآمد، برنامه‌ای مشخص دارد و وقت خود را خرج ادبیات جهان می‌کند و خروجی کارش، به سود مخاطبان و در مجموع ادبیات ایران است.

گفت‌وگوی ما با این مترجم که چندین کتاب از ادبیات آفریقا در دست انتشار و زیر چاپ دارد درباره ادبیات آفریقا آغاز شد و با ترجمه از زبان دوم پایان یافت. از غبرایی علاوه بر کتاب‌هایی که خودش در این گفت‌وگو ذکر کرده، ۲ کتاب با نام‌های «رانده و مانده» نوشته «آنیتا دسای» و «مزدور» اثر «هاورد فاست» به‌تازگی از سوی نشر خزه، تجدید چاپ شده و مثل همیشه با استقبال مخاطبان همراه بوده است.

  • آخرین کتابی که ترجمه کردید ۲ کتاب از نویسنده‌ای آفریقایی بود. چرا در تسلسل ترجمه‌هایتان به ادبیات آفریقا روی آورده‌اید؟

اخیرا ترجمه ۲ رمان با هم از من منتشر شد از «ژوزه ادوآردو آگوآلوسا»، نویسنده دورگه آنگولایی. اگر لازم باشد می‌توانم مفصل‌تر درباره این ۲ کتاب که ۲ رمان بسیار معروف است و صبغه رئالیسم جادویی دارد سخن بگویم. ۲ کتاب اخیر، دومین و سومین رمانی هستند که از این نویسنده منتشر کرده‌ام. این دو رمان را که عنوان یکی‌شان «فرضیه فراگیر فراموشی» ‌که البته ذوقی به خرج داده‌ام تا این نام را برایش انتخاب کنم‌ و دیگری با عنوان «خواب‌دیدگان بی‌اختیار» که نشر نیلوفر آنها را منتشر کرده است، جزو سرآمدان ادبیات آفریقا هستند. پیش از این ۲ کتاب، رمان دیگری به نام «آفتاب‌پرست‌ها» از همین نویسنده با ترجمه من از سوی نشر چشمه منتشر شد. کتاب‌های دیگری هم از سوی نشر نیلوفر، افق و دیگر ناشران دارم که برخی‌شان منتشر شده‌اند و برخی دیگر هم در حال انتشار  هستند.

  • البته قاره آفریقا نویسندگان معروفی دارد و به‌طور خاص، کشور آفریقای جنوبی، پیش‌تر ۲ نویسنده برنده نوبل ادبیات را به جهان معرفی کرده است. چرا نویسندگان آفریقایی این روزها در ایران، تا این اندازه اهمیت یافته‌اند؟

همان‌طور که اشاره کردید ۲ نویسنده، نوبل ادبیات را در آفریقای جنوبی برده‌اند. نخست «نادین گوردیمر» و دومی «جان مکسول کوئتزی». آفریقای جنوبی کشور سفیدهاست و میراث ادبیات سفیدپوستان اروپا پیش‌تر و بیشتر از همه، در آنجا رشد کرده است. دلیل اصلی موضوع همین است. اگر دلایل دیگری را هم بخواهیم جست‌وجو کنیم، باید اهل ادبیات آن را بکاوند. اما کشورهای دیگری هم هستند که میراثدار استعمار کشورهای مختلف‌هستند. مانند همین آنگولا و همچنین موزامبیک که از هر ۲ کشور، نویسندگانی را انتخاب کرده‌ام و آثارشان را به فارسی برگردانده‌ام که میراث پرتغالی دارند. در نتیجه اتکایشان در عرصه ادبیات، از یک سو به ادبیات پرتغالی و از یک طرف به کشور خودشان است. یا کشورهایی که مستعمره انگلیس بودند، از ادبیات انگلیس بیشتر بهره‌برده‌اند و از آن طریق به ادبیات اروپا راه یافته‌اند.

  • چرا میان این همه کشور آفریقایی روی آنگولا و موزامبیک دست گذاشتید و ۲ نویسنده را از این کشورها به فارسی‌زبانان معرفی کردید؟

برنامه مفصلی دارم که قبلا شامل ۲۵ رمان از کشورهای مختلف آفریقایی می‌شد. به چند ناشر پیشنهاد دادم که سرپرستی مجموعه‌ای را برعهده بگیرم و چند نفر هم تحت نظرم با من همکاری کنند اما هر یک بهانه‌ای آوردند و محترمانه گفتند هر کاری را که خودت ترجمه کنی، ما چنین و چنان می‌کنیم و روی سرمان می‌گذاریم اما دیگران نه! به هر حال آن کار و سرپرستی شکل نگرفت. به ترجمه ۱۰ کتاب اکتفا کردم که هم‌اکنون مشغول ترجمه دهمی هستم و خوشبختانه عمرم قد داده و اگر بتوانم شکار این کتاب‌ها را به بیست و چند اثر خواهم رساند. اما اینکه چرا نخست سراغ نویسندگانی از کشورهای آنگولا و موزامبیک رفتم، در مقدمه چهار، پنج صفحه‌ای و کوتاه «آفتاب‌پرست‌ها» که از سوی نشر چشمه منتشر شده، هم به تاریخ و کشور آنگولا اشاره کرده‌ام و هم به اوضاع همزمان با رخداد رمان و این که چرا سراغ این ۲ کشور رفته‌ام. دلیل اصلی‌اش آن بوده که پایان‌نامه دوره تحصیلات حقوق سیاسی‌ام در دانشگاه، مربوط به آنگولا و موزامبیک بود. ۲ کشوری که حدود ۵۰۰ سال زیر استعمار انگلستان بوده‌ و مبارزه ضداستعماری داشته و سپس به استقلال رسیده‌اند. البته هنوز متن آن پایان‌نامه را پیدا نکرده‌ام. شاید اکنون از نوشتن مطالب آن موقع خنده‌ام بگیرد چون آن زمان طبعا هیچ منبعی برای پژوهش و تتبعم نداشتم و صرفا آرشیو روزنامه‌های کیهان و اطلاعات را زیر و رو کردم و کتاب‌هایی به زبان انگلیسی یافتم که به فارسی برگرداندم و همان زمان در پایان‌نامه‌ام مستقیما نقل کردم و پایان‌نامه‌ام را نوشتم. این علایق بازمی‌گردد به آن سال‌ها. وقتی که ضمن جریان ترجمه، به ادبیات آسیا روی آوردم و چند تن از نویسندگان عرب‌زبان را هم در این جرگه قرار دادم و چند کتاب هم از آنها ترجمه کردم، ادبیات آفریقا نظرم را به‌خود جلب کرد. نخستین کشورها به همین دلایل که گفتم، آنگولا و موزامبیک شناخته شدند. یک نویسنده دیگر را هم از کشور آنگولا از سوی نشر نیلوفر به مخاطبان فارسی‌زبان معرفی کردم با نام «اونجا کی» و کتاب «صبح به‌خیر رفقا» را به قلمش انتخاب و ترجمه کردم. یک رمان هم از نویسنده‌ای اهل موزامبیک توسط نشر افق به چاپ رسید، با عنوان «دیار خوابگردی» نوشته «میا کوتو» و کتاب دومش را هم تحویل نشر افق داده‌ام. این رمان نیز «زیر درختچه یاسمن» نام دارد. رمان‌های دیگری نیز در دست ترجمه و چاپ دارم.

  • می‌توانید نام آنها را هم پیش از این که به هر رسانه دیگری بگویید، با ما در میان بگذارید؟

رمان دیگری که نشر افق آن را منتشر خواهد کرد، از نویسنده‌ای سن و سال‌دار و پراهمیت در آفریقاست. پس از «چینوآ آچه ‌به» او را یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان آفریقا دانسته‌اند و متأسفانه بزرگ‌ترین و پرحجم‌ترین کتابش را نمی‌توان هم‌اکنون ترجمه کرد. چندین سال آن کتاب را پشت دستم قرار داده‌ام و افسوس خورده‌ام. اما کتاب کوچکی از او در سلسله کتاب‌های پنج میلی‌متری نشر افق منتشر خواهد شد با عنوان «گریه‌کن بچه‌جان» از «این نویسنده با نام «انگوکی وا تیونگو». در ایران کسی تا به حال این نویسنده را نشناخته و هیچ اثری از آن به فارسی ترجمه نشده است. چند سال است که نام این نویسنده برای دریافت جایزه نوبل ادبیات سر زبان‌هاست. ۲ رمان دیگر هم از سوی نشر نیلوفر منتشر خواهد شد که یکی «انتظار» نام دارد اثر «کیو موهندو گورتی» که تا هفته دیگر منتشر خواهد شد و دیگری «مرگ رفیق رئیس‌جمهور» نوشته «آلن ماباکو» است.

  • در دنیای ترجمه، ترجمه از زبان اصلی بسیار اهمیت دارد و پیش از شما هم بسیاری از مترجمان از زبان اصلی ترجمه کرده‌اند و می‌کنند و این سنت همچنان ادامه دارد. در دنیای امروز ترجمه از زبان اصلی چقدر اهمیت دارد؟

اگر بخواهم با لحنی بگویم که به برخی‌ها برنخورد، بعضی وقت‌ها این ترجمه از زبان اصلی تبدیل به یک دکان شده است. ترجمه از زبان دوم بحث مفصلی می‌طلبد که تنها به ذکر گوشه‌هایی از آن بسنده می‌کنم. بعضی مواقع ما ترجمه‌هایی داریم که از زبان دوم منتشر شده‌اند و من همیشه مثال «ایلیاد و اودیسه» را زده‌ام که اگر سعید نفیسی آن را از زبان دوم ترجمه نمی‌کرد، ما تا به امروز از خواندنش محروم می‌ماندیم. شاید مخاطب با خودش بگوید که ترجمه از زبان دوم قدری افت می‌کند. اما تا به امروز کسی سراغ انبوهی از اینگونه آثار نرفته. چون به فرض در زبان یونانی مترجم قدر اولی نداریم. متأسفانه سال ۱۳۹۰ فریدون فریاد، مترجم زبان یونانی را از دست دادیم. چندین سال پیش در ایران به او گفتم شما که سال‌ها در یونان به سر می‌برید و دوست «یانیس ریتسوس» هستید، این کتاب‌ها را ترجمه کنید و ما هم در ایران هر کمکی که از دستمان برآید، انجام می‌دهیم اما متأسفانه او از دست رفت و کسی تا به امروز این آثار را از زبان یونانی به فارسی ترجمه نکرده است. در مورد زبان پرتغالی هم مترجم برجسته‌ای نداریم. به زبان رساتر باید بگویم که اصلا مترجم در این زبان نداریم، حالا برجسته‌بودنش پیشکش! پس منِ مترجم و شمای مخاطب باید منتظر باشیم و دست روی دست بگذاریم تا مترجم زبان پرتغالی پیدا شود؟ از زبان آلمانی که مترجمان خوبی داریم، تا به امروز کسی سراغ متن دشوار رمان «دفترهای مالده لائوریس بریگه» اثر «راینر ماریا ریلکه» نرفته و من از زبان دوم آن را ترجمه کردم و از ترجمه‌اش هم سربلند بیرون آمدم. آقای عبدالله کوثری آثار «ماریو بارگاس یوسا» و «کارلوس فوئنتس» را به ما معرفی کرد که همه از زبان دوم به فارسی برگردانده شده و اتفاقا ترجمه‌های شایسته‌ای از آب در آمده‌اند. این است که امروز ترجمه از زبان اول چندان ملاک نیست. اگر مترجمی به پختگی و کارکشتگی آقای کوثری پیدا شود که از زبان پرتغالی ترجمه کند، من شخصا سراغ ترجمه از زبان پرتغالی نمی‌روم. اما همچنان عرصه خالی است و راهی جز ترجمه از زبان دوم برای برگردان انبوهی از آثار درخشان وجود ندارد. به گمانم این توضیح کوتاه موضوع را تا حد امکان روشن کرده‌است.

کد خبر 610089

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha