یک ایستگاه تضییع حق
این در حالی است که گاهی فرهنگ استفاده مردم از اتوبوس نیز تحت تاثیر این شلوغی قرار گرفته و به حادتر شدن مشکلات منجرمیشود.
یکی از نمونههایی که به وفور در ساعات شلوغی در اتوبوسها به چشم میخورد، گیر کردن مسافران میان در به دلیل ایستادن دیگر مسافران روی پلههای اتوبوس است.
متاسفانه برخی از مسافران با وجود اینکه در قسمتهای عقبتر اتوبوس جا برای ایستادن وجود دارد، باز هم روی پلهها میایستند و به این ترتیب امکان سوار شدن دیگر مسافران از بین میرود.
جالب اینکه توجیه این گروه از مسافران برای ایستادن روی پلهها و نرفتن به قسمت میانی اتوبوس، پیاده شدن در ایستگاه بعدی است. در واقع آنها برای اینکه در ایستگاه بعدی زودتر از اتوبوس خارج شوند حق چند مسافر را دستکم به اندازه فاصله یک ایستگاه ضایع میکنند.
رمزدار اما وقتگیر
در چند روز اخیر صف بانکها حسابی قد کشیده و داخل بانکها نیز بسیار شلوغ شده است. گویا جمع شدن ایرانچکها، پای چکهای رمزدار را به میان کشیده است. این چکها نیز با اینکه از امنیت بالایی برای جابهجایی برخوردارند اما صدور آنها وقتگیر است.
بنابراین سیل مراجعان بانکها چارهای جز انتظاری طولانی در صفهای طولانیتر برای دریافت وجه ندارند. از سوی دیگر چکپولهای بانکمرکزی نیز به دلیل خرد بودن کوتاه شدن صفها را برای آینده تضمین نمیکند زیرا تعداد زیاد چکهای خرد نیاز به زمان معینی برای پشت نویسی دارد.
از سوی دیگر در نبود ایرانچکهای قدیمی چهره نگران شهروندانی که با بستههای اسکناس در اطراف بانک رفت و آمد میکنند نیز جلب توجه میکند.
شاید تا عادی شدن اوضاع و تدابیر جدید مسئولان، بیش از تمرکز روی مشکلات اینچنینی باید بیشتر مواظب حرکات سارقان اطراف بانکها بود.
این مشکلات در کنار قطع گاه گاه برق و سیستم شتاب همه و همه موجبات نارضایتی مراجعه کنندگان به بانکها را فراهم آورده است.
میهمانی درفضای باز
زمانی که هوا خوب است خیلی از رستورانها بساط میز و صندلی و تخت را درفضای باز پهن میکنند تا مشتریان از فضای سبز و هوای آزاد لذت ببرند. اما گاهی قرار گرفتن ظروف در معرض هوای آزاد در طولانی مدت موجب نشستن گرد و غبار روی آنها و آلوده شدنشان میشود.
به منظور جلوگیری از این مشکل بهتر است که ظروف در فضای بسته نگهداری شوند و پس از نشستن مشتری سر میز، ظروف چیده شوند. البته در این نوع رستورانها نباید ازچشمان گربهای که مستقیما رو به میز مشتریان مینشیند و به مشتریان زل میزند، غافل شد.
این در حالی است که برخی از مشتریان در طول صرف غذا تمام حواسشان به گربههاست و به عبارتی دیگر یک لقمه غذای خوش از گلوی آنها پایین نمیرود.
زنگ بالا را بزنید
علاقه خاص متکدیان و برخی فروشندههای دورهگرد به زنگ در منازل بر هیچکس پوشیده نیست. همه ما هر چند روز یکبار و گاهی نیز هر روز به منشی پاسخگوی آنها تبدیل میشویم.
یکی هزار و یک مشکل دارد و معلوم نیست چرا ماهی یکبار در شهر غریب گم شده است. دیگری سراغ ظروف مسی و غیره را میگیرد. جالب اینجاست که برخی همسایهها نیز فکر میکنند رمز خلاصی از این عده نیز جمله«زنگ بالا را بزنید» است.
غافل از اینکه همین رمز دردسرساز باعث میشود تمام اهالی محل یا مجتمع مسکونی میهمان ناخواسته شنیدن صدای فروشندههای دورهگرد شوند. فروشندههای یاد شده هم که به نظر میرسد به طور کلی شیفت کاری خاصی ندارند و وقت و بیوقت مزاحم شهروندان میشوند. شاید برخورد قانونی با این نوع فروشندگی بتواند بخشی از آسایش از دست رفته را بازگرداند.