البته آن طور که دبیران این انجمنها میگویند، مالک ساختمان فردی است که برای فعالیتهای فرهنگی اهمیت قائل است، اما بعد از شش ماه، کاسه صبرش لبریز شده و تصمیم گرفته فکری جدی برای انجمنهای نقاشان، مجسمهسازان و گرافیستهای ایرانی بکند.
جمشید حقیقتشناس حرف جالبی میزند: «بعد از آنکه چند هزار سال از هنر نقاشی میگذرد، انجمن نقاشان ما حتی جایی برای خودش ندارد.» او که در انتخابات اخیر انجمن هنرمندان نقاش بهعنوان دبیر این انجمن انتخاب شده است، این اتفاق را برای کل هنرمندان ایران ناخوشایند میداند.
بهنظر میرسد انجمنهای هنری در برابر اتفاقی که برایشان پیش آمده نمیتوانند واکنشی از خود نشان دهند و باید فقط نظارهگر اتفاقهای پیشرو باشند. امرالله فرهادی، دبیر و سخنگوی انجمن طراحان گرافیک ایران درباره تصمیمی که در ارتباط با این پیشامد در بین اعضای انجمن اتخاذ شده است، میگوید: «تصمیمی نمیتوانیم بگیریم. منتظر لطف مرکز هنرهای تجسمی هستیم. دو ماه پیش آقای شالویی وعده داده بودند قرارداد اجاره ساختمان تا یک سال دیگر تمدید شود و درطول این یک سال بهدنبال ساختمانی بزرگتر باشند.»
پیش از آنکه این مشکلات برای انجمنهای هنری پیش بیاید، هنرمندان نقاش به فکر افتاده بودند که راهی برای پیدا کردن ساختمانی مستقل بیابند. آنها با برپایی چند حراج از آثار نقاشان عضو انجمن، بهدنبال فراهم کردن بودجهای برای خرید ساختمانی برای انجمن بودند که البته نتیجه این تلاشها هنوز مشخص نشده است.
اما مشکل گرافیستها این است که حتی انجام چنین اقدامی هم برای آنها به سادگی امکانپذیر نیست؛ دلیل آن هم به ذات کار گرافیک برمیگردد و اینکه به قول فرهادی، نمیتوان اثر گرافیکی را در یک نمایشگاه به فروش رساند:« کار گرافیک را کسی نمیخرد، چون همیشه سفارش دهندهای دارد که از پیش کار را خواسته است.
اگر طرح بزرگی به انجمن پیشنهاد شود که برای انجام آن بشود مثلا 20 -30 هنرمند را دعوت به همکاری کرد میشود در فکر چنین اقدامی بود ولی چنین کارهایی را به ما نمیدهند. تنها منبع درآمد ما غیر از حق عضویت، کلاسهایی است که برای آموزش برگزار میکنیم و درآمد آن نیز صرف هزینه برگزاری نشستهای علمی یا حقالزحمه استادان کلاسها میشود.»
انجمن طراحان گرافیک ایران پیش از این هم در دورهای دچار بیخانمانی شده بود. این اتفاق زمانی روی داد که انجمن تازه تشکیل شده بود و هنوز جا و مکان مشخصی نداشت. 9 سال پیش گرافیستها برای رفع مشکل خود تلاش کردند تا با اجاره یک ساختمان، راه چارهای پیدا کنند، اما آن طور که دبیر و سخنگوی این انجمن میگوید، این راه حل نیز به نتیجهای نرسید تا اینکه در همین ساختمان فعلی جایی به انجمن اختصاص پیدا کرد:« در سال 79 برای چند ماه خودمان یک ساختمان اجاره کردیم، اما واقعا کمرمان زیر هزینههای آن خم شد. به همین دلیل مجبور شدیم مدتی را در گوشهای از دفتر اعضا کار کنیم که این کار نیز برای طولانی مدت امکانپذیر نیست.»
او میگوید: «ما هویت مستقل خودمان را داریم و هیچ وابستگی خاصی به وزارت ارشاد نداریم؛ تنها چیزی که برایمان مشکل ایجاد میکند، محلی برای استقرار انجمن است. ما پول لازم برای پیدا کردن ساختمان نداریم چون 50 هزار تومان حق عضویت سالانه حتی به سختی کفاف هزینههای دبیرخانه انجمن را میدهد.»
یکی از بزرگترین نگرانیهای فرهادی برای تخلیه این محل به آثاری مربوط میشود که در طول چند سال اخیر در محل انجمن جمعآوری شده است:«در طول پنج، شش سال گذشته کمیته موزه گرافیک ایران مجموعهای از آثار ایران و جهان را جمعآوری کرده است که آثار بسیار ارزشمندی هستند. در حال حاضر یکی از دغدغههای ما نگهداری از این آثار است که در ساختمان انجمن نگهداری میشوند و نگران آن هستیم که درصورت از دست دادن این محل، این آثار آسیب ببینند یا از بین بروند.»
او درباره کمکهایی که انجمن طراحان گرافیک از وزارت ارشاد دریافت میکند، میگوید: «ماهیچ کمکی غیر از این ملک از مرکز نمیگیریم. اگر هم بودجهای تامین میشود، برای دوسالانههاست که این موضوع یکی از وظایف وزارت ارشاد است و ما بدون یک ریال دستمزد، آن را برگزار میکنیم. انجمن طراحان گرافیک برای برپایی دوسالانه هیچ پولی دریافت نمیکند و این بودجه فقط برای انجام کارهای نمایشگاهی و حضور هنرمندان بینالمللی هزینه میشود. اگر دولت علاقه داشته باشد که انجمنها فعال باشند باید برای همراهی با آنها بیشتر همت کند و توان بگذارد. مهمترین موضوع به سیاستگذاریهایی بازمیگردد که در وزارتخانه و هیات دولت انجام میشود. بودجههای اختصاص یافته به فرهنگ و هنر آنقدر ناچیز است که مدیر هنرهای تجسمی هم دستش باز نیست.»
جمشید حقیقتشناس، دبیر انجمن هنرمندان نقاش نیز پس از اعلام خبر دریافت حکم تخلیه ساختمان، این سؤال را مطرح میکند:«اگر بودجهای برای ارتقای فرهنگ کشور در نظر گرفته شد، باید مشخص شود این بودجه کجاست؛ چرا این بودجه هزینه نمیشود؟ باید فردی به این سؤالها پاسخ بدهد. بعد از آنکه انجمن نقاشان 9 سال در این محل فعالیت کرد، نباید چنین اتفاقهایی روی بدهد. تمام تلاش هیأتمدیره، پیدا کردن محل جدیدی برای انجمن است تا دیگر این اتفاقها روی ندهد. شهرداری هم قولهایی در این باره داده است اما هنوز اقدامی از سوی آنها هم انجام شده.»
حقیقتشناس یکی از دلایل فضای فعلی حاکم بر هنرهای تجسمی را خانگی شدن عملکرد هنرمندان میداند: «اکثر هنرمندان در خانههای خودشان نقاشی میکنند و آتلیهای ندارند؛ محلی وجود ندارد که آنها آثارشان را به دل شهر بیاورند تا ارتباط گستردهتری پیدا کنند. به همین دلیل در مسابقات و ارتباطهای جهانی مشکل پیدا میکنیم چون تولیدات ما خانگی است و آنچه هنرمندان ما عرضه میکنند بر همین اساس شکل گرفته در حالیکه در دیگر کشورهای جهان، آثار هنری، تولیداتی خانگی نیستند.»
شکلگیری انجمن های هنری
شکلگیری انجمنهای هنری از زمانی آغاز شد که دولت پیشین تصمیم گرفت بخشی از فعالیتهای اجرایی در امور هنری را بهخود هنرمندان بسپارد. از حدود 9 سال پیش این تشکلها بهطور رسمی کار خود را آغازکردند. دوسالانههایی که بعد از آن برگزار شد با همکاری مستقیم انجمنها بود و با افزایش توان کاری هر یک از آنها، حجم بیشتری از فعالیتهای اجرایی هر دوسالانه به هنرمندان سپرده میشد. برای مثال هنرمندان گرافیست که ارتباطات بینالمللی گسترده و انجمن منسجمتری داشتند توانستند دورههای هفتم و هشتم دوسالانه خود را با گستردگی و برنامههای متنوع بیشتری برگزار کنند. اما این حرکت به سمت فعالتر کردن انجمنهای هنری و سپردن اجرای رویدادهای فراگیر هنری بهخود هنرمندان با تغییر مدیریت فرهنگی کشور، سمتوسویی دیگر پیدا کرد.
اولین مدیر اداره هنرهای تجسمی وزارت ارشاد در دولت نهم فرصت چندانی برای پیگیری رویدادهای فراگیر در بین هنرمندان پیدا نکرد و بعد از چند ماه استعفا داد و به کلاسهای درس خود در دانشگاه برگشت. اما دومین مدیر با این عزم پشت میز ریاست نشست که تا میتواند دوسالانه برگزار کند. البته او در کار خود تا حدودی موفق بود چون توانست حتی دوسالانههایی را شکل دهد که تا پیش از آن وجود نداشتند و مشخص هم نیست پس از دوره اول برپایی خود چه سرنوشتی در انتظار آنهاست.
حبیبالله صادقی برای آنکه به هدف خود دست پیدا کند براساس روال گذشته به مذاکره با انجمنها پرداخت. اما موضوعی که هنرمندان در آن زمان دریافتند این بود که اوضاع فرق کرده و آنها قرار نیست مسئولیت دوسالانه را بر عهده بگیرند، بلکه اداره کل هنرهای تجسمی کل جریان را هدایت خواهد کرد و آنها هم در آن حضور خواهند داشت. همین تغییر موجب شد انجمن گرافیستها و نقاشان خود را از برپایی دوسالانهها کنار بکشند. انجمن نقاشان حاضر نشد از موضع پیشین خود کوتاه بیاید و بالاخره صادقی خودش دوسالانه را برگزار کرد.
نقاشها در آن زمان بیانیهای منتشر کردند و در آن نوشتند که پس از ماهها پیگیری برای برگزاری هفتمین دوسالانه « در تاریخ 23/5/86 خبردار شدیم که مرکز هنرهای تجسمی برگزارکننده دوسالانه هفتم است، دبیر این دوسالانه نیز تعیین شده است و دیگر اینکه آقای صادقی عنوان کردند که منع قانونی سبب عدمهمکاری ایشان با انجمن نقاشان ایران است. ظاهرا معنی منع قانونی از طرف مرکز، مسئله هزینههای دوسالانه است که بدون هیچ مذاکرهای ناگهان باب گفتوگو بسته شد. ما در اینجا اعلام میداریم انجمن هنرمندان نقاش ایران بر پایه اساسنامه دوسالانه خود در برگزاری دوسالانهای که در تکوین آن نقشی ندارد شرکت نخواهد داشت.» گرافیستها نیز به همین سادگی کوتاه نیامدند و کشمکش آنها با اداره هنرهای تجسمی تا ماهها ادامه داشت و زمان دوسالانه چندین بار به تاخیر افتاد تا اینکه مذاکرات طرفین نتیجه داد.
در شهریور سال 85 که این بحثها ادامه داشت، محمد حسین ایمانی خوشخو، معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، صحبتهایی کرد که در واقع سیاستگذاری کلان در این حوزه را نشان میداد و حکایت از تغییر نگاه دولت به انجمنها داشت: «ما در معاونت هنری و مرکز هنرهای تجسمی با یک بررسی دقیق به این نتیجه رسیدیم که اگر برگزاری دوسالانهها را ملی ببینم، هم میتوانیم از همکاری گروهها و انجمنها استفاده کنیم و هم آنها را بهصورت منظم برگزار کنیم. براساس این طرح تولیت خاص دو سالانه را یک نهاد دولتی که مرکز هنرهای تجسمی است، برعهده میگیرد و انجمنها هم همکاری میکنند.»
هنرمندان مجسمهساز که انجمنی محافظهکارتر دارند از این دردسرها برای اداره ارشاد ایجاد نکردند و حاضر شدند زمانی که حتی هنوز فراخوان دوسالانه پنجم مجسمهسازی را آماده نکرده بودند همراه با صادقی جلسهای مطبوعاتی درباره دوسالانه برگزار کنند تا کمی ازکسادی بازار هنر در آن روزها بکاهند.