که حصول عینی و عملی آنها در کشورهای مختلف متفاوت است و این تفاوت عمدتا ناشی از میزان و درجه تعمیق حاکمیت دمکراسی در آن کشورهاست؛ بدین معنی که بهنظر میرسد در کشورهایی با سابقه بیشتر پذیرش این شیوه حکومت منطقا باید همسطح، اندازه و عمق آن بیشتر از کشورهایی باشد که از سابقه کمتری در اعمال آن برخوردارند و البته اینکه اشاره شد یک قاعده است و بدیهی است موارد استثنا، هم در کشورهای دمکراتیکتر و هم در کشورهای کمتردمکراتیک دیده میشود.
ازجمله ویژگیهایی که برای دمکراسیها ذکر میکنند آن است که همانطوریکه برای مردم امکان انتخاب و گزینش و حاکمیت دادن به کسانی میسور است با لحاظ سازوکارهایی برای همان مردم هم امکان برکناری، طرد کردن و بازخواست کردن منتخبان درصورتیکه به قرارداد فیمابین عمل نکنند، وجود دارد.
بهنحوی که منطقا کسی نمیتواند بر اسب قدرت بنشیند و بیمحابا بتازاند و مطمئن باشد که مسئولیتی در قبال اعمال خود ندارد.
مبتنی بر آنچه مورد اشاره قرار گرفت هم گفته میشود که سیاستمداران و مسئولان حکومت در اتاق شیشهای زندگی میکنند یعنی همه کارها و فعالیتهای آنان در معرض چشمان تیزبین نظارت است و هم نوعی اخلاق سیاسی بر قول و فعل آنان حاکمیت دارد که بهموجب آن شفافیت و صداقت و پرهیز از رذیلتهای اخلاقی بهمثابه یک صفت نهادی شده، در آنان، به جامعه این امکان را میدهد که بهنوعی اطمینان و یقین درخصوص صلاحیتهای فردی و شایستگیهای حرفهای مسئولان خود برسد و مطمئن شود که کسانی از بام اطمینان آنان بالا نرفتهاند که خدمتگزاری صادقانه را در پرتو مصلحتسنجیهای رایج، به قدرتطلبی خائنانه استحاله کرده باشند.
این است که در دمکراسیهای جدیتر، مقامات مسئول بهواسطه مستظهر بودن به اخلاق و ملکات حرفهای و فردی، هم تلاش میکنند که خطا نکنند و هم در صورت ارتکاب آن به هر دلیلی – توسط خودشان یا حتی توسط زیرمجموعه خودشان – شجاعانه با پذیرش خطا و عذرخواهی از آن با عنایت به مقتضیات حاکم بر جامعه خویش در مواردی جای خود را به دیگران هم میدهند تا افکار عمومی را از نگرانی و تشویش برهانند و تنفر خود را از پنهانکاری و نفاق در گفتار و عمل به نمایش بگذارند.
اگر قرار باشد همین خصلت مناسب در دمکراسیهای وفادار به اصول، در جامعهای مثل ما اعمال شود بهراستی چه اصلاحاتی که حاصل نمیشود و چه فضاهای مناسبی که تدارک دیده نمیشود و چه ناراحتیها و دغدغههایی که از زندگی مردم رخت برنمیبندد و چه غیبتها، تهمتها، نمامیها و شبهاتی که جای خود را به اخلاق انسانی نمیدهد و بالاخره چه همگراییهایی در مسائل حکومتی که بهواسطه عدم اصرار بر پیمایش طرق ناصواب و خطا و واگرامآبانه حاصل نمیشود.
* عضو هیأت علمی دانشگاه تهران