بدیهی است چه زمانی که بیان مطالبی ضروری میشود و چه موقعی که بیاننکردن موضوعی ضرورت پیدا میکند، برآیند هر دو باید کمک به اجرای درست سیاستها و امور مملکتی باشد و چنین نیست که هر کس مسئولیتی دارد در مورد هر یک از مقولات کاری خودش، در هر زمانی و به هر اندازه که بخواهد باید صحبت کند، حتی گاهی ایجاب میکند که مسئولان با سخننگفتن خویش اوضاع و شرایط را به نفع جریان درست امور حوزه کاری یا حتی مملکتی بهبود بخشند و ارتقا دهند.
البته بسیار پسندیده است که بههنگام سخنگفتن نیز مسئولان کشور از مکتوبی استفاده کنند که قبلا در خصوص آرایش واژهها و عبارات آن تدبیر لازم شده باشد. دلیل این مهم نیز بسیار واضح است؛
کسانی که در کشور مسئولیتهایی بهخصوص کلیدی دارند از طریق گفتار و عملکردشان بر زندگی مردم تاثیرگذار هستند و حفظ حقوق عمومی و منافع آنها ایجاب میکند که هم کمگویی و هم گزیدهگویی در منش مسئولان آنان رعایت تا اطمینان حاصل شود که از این ناحیه به کسی و به کشور لطمهای وارد نمیشود.
البته میتوان انتظار داشت که غیر از مسئولان، سایر آحاد مردم و از جمله و بهخصوص نخبگان و روزنامهنگاران و سیاسیون و در یک کلام همه کسانی که دل در گرو حفظ و رعایت منافع ملی دارند، بهنحو بایستهای شرایط اعمال این شیوه و منش سیاسی را در حکومت تقویت و ترویج کنند، بهنحوی که اگر بههر دلیلی مسئولی هم مطلبی را که نباید در خصوص آن بگوید از سر غفلت مطرح کرد، آنها با درایت و تدبیر بهنحوی در مواجهه با آن عمل کنند که نافی رسالتهای ملی آنان نباشد.
بر این اساس اگر چگونگی ایفای کلام از چنین حساسیتی برخوردار است، آیا عملکرد سنجیده در قبال برخی از ناگفتهها و شایعات که به تحقیق مطرحنکردن آنها حتی اگر بعدها محقق شوند لطمهای به منافع کشور وارد نمیکند باید چه وضعیتی داشته باشد؟ گفتنی است که در خصوص حتی نحوه بیان مطالب توسط مقامات اقتصادی کشورها کتبی تالیف شده است تا از دلمشغولی یادشده صیانت کند و با این توضیح به راستی همواره در غبار تصمیمگیری قراردادن فعالان اقتصادی کشور و در معرض شفافیت نبودن آنان و تکرار این شرایط برای مردم چه مشکلی از مشکلات کشور ما را مرتفع میسازد؟
* عضو هیات علمی دانشگاه تهران