سی سال تمام از ربودن امام موسی صدر و همراهانش میگذرد و خانواده و هموطنانشان هنوز چشم به راه بازگشت آنان از لیبی هستند. امام صدر و همراهانشان به دعوت رسمی دولت لیبی به این کشور سفر کردند، و در آنجا ربوده شدند؛ تمامی شواهد و قراین حاکی از آن است که ربودن امام و همراهانش در لیبی اتفاق افتاده و سران دولت لیبی مسئول این حادثه هستند، اینها عیناً نتایجی است که سازمانهای امنیتی و قضایی ایتالیا و دستگاه امنیتی لبنان بدان دست یافتهاند و پس از تحقیق و بررسی بسیار بارها ادعای مقامات لیبیایی مبنی بر خروج امام و یارانش را از لیبی به مقصد ایتالیا تکذیب کردهاند.
سی سال از ربودن ایشان گذشته اما گذر ایام و بروز و ظهور حوادث متعدد و متنوع گرد فراموشی بر حادثة ربودن ایشان ننشانده است. اقران ایشان با دریغ و امید همواره جویای بازگشت امام هستند و جوانان امروز نیز با کنجکاوی و اشتیاق این مسئله را پی میگیرند. اما افسوس که مجامع بین المللی که حقیقت را در مسلخ مصلحت ذبح میکنند، با جنایت ربودن امام موسی صدر چنین برخورد میکنند. مصالح مختلف که دیروز وجود داشتند، امروز نیز هستند و فردا نیز احتمالاً خواهند بود....
شاید که با مروری بر زندگی امام موسی صدر علل ربودن و حذف ایشان را بهتر درک کنیم.
-
نگاهی به زندگی امام موسی صدر
ولادت
«موسی» فرزند چهارم آیتالله العظمی سید صدرالدین صدر، فقیه بزرگ، جزو مراجع ثلاث قم و جانشین آیتالله العظمی شیخ عبدالکریم حائری یزدی، مؤسس حوزة علمیة قم، است.
جد پدری ایشان مرحوم آیتالله سید اسماعیل صدر، جانشین مرحوم آیتالله میرزا حسن شیرازی و مرجع مطلق زمان خود، و جد مادری ایشان مرحوم آیتالله حاج آقا حسین قمی، جانشین مرحوم آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی و رهبر قیام مردم مشهد بر علیه رضا خان بود. سید موسی در 14 خرداد 1307ش. در قم به دنیا آمد. پس از اتمام دورة ابتدایی و فراگرفتن مقدمات علوم حوزوی، در سال 1322 ش. رسماً وارد حوزة علمیة قم شد.
حوزه علمیه قم
ایشان طی مدتی کوتاه دروس سطح را به پایان رساند و از بهار 1326 دروس خارج فقه و اصول را آغاز کرد و تا اواخر پاییز سال 1338، یعنی قریب سیزده سال تمام، از مدرسین بزرگ حوزههای علمیة قم و نجف کسب فیض نمود و دیری نپایید که به درجة اجتهاد نایل گشت. اساتید او در قم آیات عظام سلطانی طباطبایی، محقق داماد، حجت کوهکمرهای، امام خمینی(ره)، سید احمد خوانساری در فقه و اصول و علامه طباطبایی و سید رضا صدر در فلسفه بودند.
سید موسی صدر در فراگیری علم بسیار کوشا و پرتلاش بود و ذهن فعال و استعداد ذاتیاش هم برای درک سریع مسائل بیشتر به وی کمک میکرد و این سبب شده بود تا خیلی زود نزد اساتید و سایر شاگردان برجسته و شاخص شود.
او ضمن تحصیل به تدریس کتب مطول، قوانین، رسائل و مکاسب میپردازد و از سرآمدان و اساتید برجسته دروس سطح در حوزة علمیة قم میشود و درس او به یکی از شلوغترین دروس سطح در حوزة علمیه تبدیل میشود.
دوستان نزدیک و همبحثهای اصلی ایشان در قم آیات عظام سید موسی شبیری زنجانی، عبدالکریم موسوی اردبیلی، شهید بهشتی، سیدمهدی روحانی، شیخ مجدالدین محلاتی و ناصر مکارم شیرازی بودند.
دانشگاه تهران
سید موسی صدر در سال 1329 وارد دانشکدة حقوق، و در رشتة اقتصاد از دانشگاه تهران در سال 1332 فارغالتحصیل میشود. او اولین روحانیای است که به دانشگاه وارد شده است. وی به زبانهای عربی و فرانسه تسلط و با انگلیسی آشنایی کامل داشت. در همین سال بود که پدر بزرگوار او از دنیا میروند.
ورود به حوزه علمیه نجف
سید موسی صدر پس از آن به نجف میرود تا دورة جدید تحصیلات حوزوی خود را آغاز کند و تا سال 1337 در نجف میماند و به تکمیل تحصیلاتش میپردازد. در این سالها نزد آیات عظام سید محسن حکیم، شیخ مرتضی آلیاسین، سید عبدالهادی شیرازی و شیخ حسین حلی به فراگیری فقه و در محضر آیتالله العظمی سید ابوالقاسم خویی به فراگیری اصول میپردازد و فلسفه را نیز نزد آیتالله شیخ صدرا بادکوبهای میآموزد.
در نجف به عضویت هیئت امنای جمعیت «منتدی النشر» درآمد و در حوزة نجف نیز رسائل (اصول)، مکاسب (فقه) و شرح منظومه (فلسفه) را تدریس کرد. همبحثهای ایشان در نجف، آیتالله شهید سید محمدباقر صدر و مرحوم سید محمدعلی موحد ابطحی بودند.
سفر به لبنان
در ایام اقامت در نجف برای دیدار از بستگان به لبنان رفت و با رهبر شیعیان آن کشور، آیتالله العظمی علامه شرفالدین، دیدار کرد. این دیدار از لبنان سبب علاقة فراوان علامه شرفالدین به آقای صدر و زمینهساز دعوت برای هجرت سید موسی به لبنان شد. در همین ایام بود که آیتالله بروجردی از ایشان میخواهد که برای کارهای تبلیغاتی و ارشادی به ایتالیا برود، اما آقای صدر از ایشان عذرخواهی میکند و این درخواست را نمیپذیرد.
بازگشت به ایران
آقای صدر در سال1337 از نجف به ایران بازمیگردد. هنگامی که ایشان نجف اشرف را به قصد سرزمین مادری خود قم ترک کرد، خاطرة خداحافظی آیتالله سید علی یثربی، با استاد بزرگوارش آیتالله العظمی آقا ضیاء عراقی، برای بسیاری از فضلا و مدرسین آن حوزة کهنسال تداعی گردید. برخی از بزرگان نجف، مراتب تأثر و تعلق خاطر خود به آقای صدر را در قالب جملاتی زیبا و دلنشین بیان کردند. از جمله این بزرگان، مرجع بزرگ آیتاللهالعظمی سید ابوالقاسم خویی بود که چنین گفت: «سه نفر از فضلای قم به نجف آمدند، مدتی کوتاه ماندند و سریع بازگشتند. کاش هرگز اینها را نمی دیدم و به آنها دل نمیسپردم.» بعد سه تن از بزرگان امروز را نام بردند که اولین آنها امام صدر بود.
به هر روی این هجرت انجام شد. سید موسی صدر پس از بازگشت به ایران سردبیری اولین نشریة حوزة علمیة قم به نام «درسهایی از مکتب اسلام» را به همراه جمعی از روحانیون به عهده میگیرد.
اعضای هیئت مؤسس و تحریریه آقایان سید موسی صدر، علی دوانی، جعفر سبحانی، مجدالدین محلاتی، ناصر مکارم شیرازی، سید عبدالکریم موسوی اردبیلی، حسین نوری همدانی، محمود واعظزاده خراسانی و سید مرتضی جزایری بودند. از جمله آثار قلمی ایشان سلسله مقالات مکتب اقتصادی اسلام است که در همین مجله منتشر شد. از دیگر کارهای فرهنگی در این ایام گرفتن امتیاز و اداره یک دبیرستان ملی در قم بود. همچنین با همفکری حضرات آیات دکتر بهشتی و مکارم شیرازی طرحی گسترده برای اصلاح نظام آموزشی حوزههای علمیه طراحی و تدوین کردند.
هجرت به لبنان
اواخر سال 1338 است که سید موسی صدر به لبنان هجرت میکند. اگر به تاریخ لبنان نگاهی بیفکنیم، ملاحظه میکنیم که شیعیان آن کشور همواره از جانب حکام مورد ظلم و ستم واقع میشدند. در ابتدا به دست بنیامیه و بنیعباس و سپس سلسلة ایوبیان و بالاخره نوبت به امپراطوری عثمانی میرسد. در زمان احمد پاشا جزار، حاکم لبنان، بود که از جانب امپراطوری عثمانی فرمان قتلعام شیعیان صادر میشود. پس از عثمانی نیز، لبنان مستعمره فرانسه میشود. در تمام این سالها شیعیان مظلومترین قشر جامعة لبنانی بودند.
آقای صدر با آگاهی از این پیشینه و با تلاش برای زدودن این غبار و زنگار چند صدساله پس از ورود به لبنان، شهر صور را برای فعالیت برمیگزیند. وی با توجه به ویژگیهای جغرافیایی، تاریخی، فرهنگی و سیاسی لبنان و منطقه اقداماتی را برای بهبود اوضاع شیعیان آغاز میکند. در این راه پر از رنج و سختی لحظهای آرام ننشست، تا به اهداف خود رسید.
ایشان با تلاش و کوشش شبانهروزی موفق میشود در لبنان، کشوری که بیش از هفده طایفه و مذهب را در دل خود جای داده است، منظومة منسجم فکری و آرمانهای والای خود را اجرا کند. در ابتدای ورودش به لبنان جملهای برسر زبانها افتاده بود: «جاء شرفالدین شاباً» یعنی علامه شرفالدین جوان نزد ما آمده است. چندی نگذشت که مردم لبنان سید موسی صدر را «امام موسی صدر» خطاب کردند.
اعتقاد به تشکیلات
امام موسی صدر به داشتن تشکیلات منسجم و کار هماهنگ بسیار اعتقاد دارد و کار خود را با ایجاد چنین ساز و کارهایی آغاز کرد. ایشان در این باره چنین میگوید: «در این دنیای سازمانی، اگر ما بخواهیم تکروی کنیم به نظر من نهایت سادگی است. ما اگر امروز عمل دستهجمعی نداشته باشیم کلاهمان پس معرکه است که هست. برای اینکه همه چیز منظم و تشکیلاتی و سازمانی است.»
امام موسی صدر با یاریگرفتن از تحقیقات و بررسیهای عمیق میدانی که یا خود و همکارانشان در مناطق مختلف لبنان انجام دادند، یا از نتایج تحقیقات و بررسی هیئتهای مختلف سازمان ملل برگرفتند، به درک کاملی از واقعیتها به اوضاع و ساختار اجتماعی و اقتصادی، آن روز لبنان رسیدند. امام در مصاحبهای گفته است: «کیلومترشمار ماشین فولکس واگن کوچک من سالانه حدود صد و پنجاه هزار کیلومتر کار میکند و این به سبب گشت و گذار در کوهها و راههای لبنان است.»
امام صدر با چنین بررسیای هر اقدامی را که آغاز کرد در قالب تشکیلاتی راهاندازی میکرد. اقدامات امام صدر را به طور خلاصه میتوان چنین برشمرد:
مؤسسه صنعتی جبل عامل
این مؤسسه در شهر صور بنا شده، و اوّلین مؤسسهای است که ایشان ایجاد کرد. مدرسهای مخصوص یتیمان و محرومان. آنان در این مدرسه در رشتههای مختلف فنی مثل برق، الکترونیک، آهنگری، جوشکاری، نجاری و ماشینهای کشاورزی، آموزش میدیدند و به صورت شبانهروزی زندگی میکردند.
پس از آنکه شهید چمران به لبنان رفت، به توصیه امام موسی صدر مدیریت این مؤسسه را برعهده گرفت. اداره کردن چنین مؤسسهای نیاز به هزینه زیادی داشت. بنابراین امام صدر و دکتر چمران برای آن منبع درآمد مالی ایجاد کردند.
شهید چمران در این باره میگوید: «در این مدرسه محروم، برای آنکه امور خود را اداره کنیم مجبور بودیم که برای خارج کار کنیم، یعنی مثلاً در و پنجره بسازیم و بفروشیم. بنابراین، شاگردان مجبور بودند تا نیمهشب جوشکاری کنند، حتی در روزهای تعطیل نیز کار کنند. در قسمت ماشینهای تراش پیچهای بزرگ میساختیم و به خارج میفروختیم تا مقداری از خرج ما را تأمین کند. این موجب شده بود که شاگردان این مدرسه صد برابر شاگردان مدارس دیگر آزمودهتر و ماهرتر باشند، به طوری که یک شاگرد در اینجا بیش از پنجاه یا شصت پیچ میساخت و حتی با چشم بسته میتوانست پیچ بسازد.»
جمعیت خیریه احسان و نیکوکاری
این سازمان را در ابتدا مرحوم علامه شرف الدین ایجاد کرد اما پس از رحلت ایشان عملاً راکد شده بود. امام موسی صدر با بازسازی سازمانی و احیای آن از همه لبنانیها با هر دین و مذهب و گرایشی دعوت میکرد تا به محرومین کمک کنند. به اعتقاد امام صدر برای کمک به محرومین تنها نباید به کمک مالی به ایشان اکتفا کرد بلکه باید راهی پیدا کرد تا آنان بتوانند با استفاده از نیرو و توان خود، زندگی خود را اداره کنند.
بنابراین با احیای ساختار این سازمان پنج کمیسیون جداگانه به نام بررسی، برنامه، مالی، تبلیغات و مجالس مذهبی تشکیل شد که هر کمیسیون وظیفه خاصی داشت. اعضای جمعیت ماهانه حق عضویتی به مبلغ یک لیره لبنانی پرداخت میکردند. این در حالی است که در آن شرایط لبنان همه احزاب و سازمانها برای جذب افراد ماهانه مبلغی را نیز به اعضای خود میپرداختند. اما بودجه این جمعیت با پرداخت همین حق عضویتها در سال 1340 ش حدود چهل هزار لیره شد. شعار جمعیت حدیث امام معصوم(ع) است که فرمودند: «شیعتنا یموتون ولایسئلون بالکف» یعنی «پیروان ما میمیرند اما دست گدایی به سوی دیگران دراز نمیکنند».
این جمعیت در نخستین سال فعالیت توانست متکدیان را که چهره نامناسبی به شهر صور داده بودند، ساماندهی کند. به این ترتیب که آنان را تقسیمبندی کردند. عدهای را که توانایی کار نداشتند اما اقوام ثروتمندی داشتند با خویشانشان به گفتگو نشستند تا ماهیانه مبلغی را برای اداره امور زندگی به او بدهند. عدهای دیگر را که توانایی کار داشتند با آموختن حرفهای به وی، شغلی آبرومند برایش ایجاد کردند. و در نهایت جلوی گدایی عدهای را که بر حسب عادت گدایی میکردند و نیازی به این کار نداشتند، گرفتند.
این جمعیت در مدتی کوتاه توانست اعتماد همه لبنانیها را جلب کند. امام موسی صدر در این باره میگوید: «در همین چند روز پیش، یک نفر از شخصیتهای مسیحی به نام «رفله منسی» نزد من آمد و دو ششم از کارخانه یخسازی خود را وقف جمعیت کرد. همچنین دو نفر طبیب مسیحی هماکنون به طور مجانی مریضهای جمعیت را معالجه میکنند.»
رسیدگی به وضعیت زنان
یکی از دغدغههای امام موسی صدر وضع زنان در جامعة لبنانی بود. وضع زنان در لبنان بسیار آشفته و نابسامان بود. برخی از آنان به علت فقر شدید ناچار به تن دادن به کارهای بسیار پست میشدند. امام صدر در این باره میگوید: «در لبنان مسئلة حجاب و بیحجابی زن مطرح نیست، داستان برهنگی زن یا به تعبیر عربها «خلاعت» مورد مطالعه قرار میگیرد. علت این افراط، گذشته از نزدیکی لبنان به اروپا، روش مقامات مسئول و متنفذان و سرمایهداران بزرگ است. این دسته با زن تجارت میکنند.
تجارت با زن تنها به معنای معروف این کلمه نیست بلکه مجله و روزنامه یا فروشگاهی که با عکسهای نیمه عریان زن و فروشندگان زیبا، سطح فروش خود را بالا میبرد، نیز با زن تجارت میکند. در لبنان برای جلب سیاح سعی میشود لباسهای زنها در خیابان، در مجالس، هتلها، کنارههای دریا، فروشگاهها، تفریحگاهها و حتی در ادارات دولتی طراحی شود که غریزة بینندگان را به بهترین وجهی ارضا کند.»
امام موسی صدر میکوشید برای از بین بردن زمینههای فساد، سطح فکری و تربیتی خانمها را از لحاظ دینی و اخلاقی ارتقا دهد و با مشارکت دادن آنان در کارها و آمدنشان به صحنههای اجتماعی از طریق تأسیس مراکزی مخصوص ایشان مثل تأسیس خانه دختران و آموزشگاه پرستاری به ارتقای شخصیت بانوان کمک کردند.
خانه دختران
در این مکان دختران بیسرپرست و فقیر، خیاطی، گلدوزی و هنرهای دستی دیگر را فرا میگرفتند. بسیاری از این بانوان پس از اتمام دوره امور زندگی خود و نزدیکان خود را به بهترین شکل اداره میکردند. آموزشگاه پرستاری دخترانی که دیپلم داشتند در این مرکز آموزش پرستاری میدیدند و پس از اتمام دوره آنها جذب مراکز پزشکی و درمانی میشدند.
درمانگاه و مراکز پزشکی
این مرکز به نام «مدینة الطب» شهرت یافت، و تا به حال اقدامات وسیع و مهمی را در خصوص امور بهداشتی و درمانی به انجام رسانده است و در بسیاری از روستاهای جنوب لبنان که سالها مردمش از همه چیز محروم بودند، درمانگاه و مراکز بهداشتی دایر کرده است. پس از راهاندازی این مرکز درمانی بزرگ، آموزشگاه پرستاری نیز زیر نظر این مرکز اداره شد.
کارگاه قالیبافی
امام موسی صدر برای تأسیس این مرکز به ایران سفر کرد و در شهر کاشان با قالیبافهای ماهر و سابقهدار به تبادل نظر نشست و یکی از اساتید این صنعت را با خود به لبنان میبرد و وی را برای آموزش زنان مدت چند سال در لبنان اقامت داد.
با تشکیل کلاسهای آموزش قالیبافی، بانوان بسیاری این صنعت را به خوبی یادگرفتند، چنانکه بعد از اندکی این مراکز آموزشی، یکی از مراکز سرنوشت ساز برای بانوان و دیگر محرومان به حساب آمد و به علت همین اهمیت، زیر نظر شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران اداره میشد. بیش از سیصد دختر از منطقه جبل عامل در این مرکز آموزشی، مشغول یادگیری قالیبافی بودند.
بعد از اتمام دوره لازم در آن مرکز، وسایل قالیبافی در اختیار آنها گذاشته میشد و آنان در منزل خود به کار ادامه میدادند و در برابر، دستمزد دریافت میکردند. موسسه این قالیها را در فروشگاههای مخصوص میفروخت و با سود آن کارهای دیگری را در راه بهبودی اوضاع محرومان و بیسرپرستان انجام میداد.
مرکز بررسیهای اسلامی
یکی دیگر از حرکتهای مهم و ماندگار امام موسی صدر، راهاندازی مرکز فعال دیگری است که به نام «معهد الدراسات الاسلامیه» یا مرکز بررسیهای اسلامی معروف است. این مرکز اسلامی در تربیت طلاب علوم دینی، اهتمام فراوانی دارد و علاوه بر لبنان، عده زیادی از کشورهای آفریقایی، افغانستان، اندونزی و چین، تایلند، ژاپن و ... در آنجا درس طلبگی میخوانند.
افراد بیشماری نیز از این مرکز فارغ التحصیل شده و به کشورها و شهرهای خود بازگشتهاند. هماکنون در بسیاری از کشورهای آفریقایی، تربیت یافتگان همین حوزة علمیه، معارف اسلام و مکتب تشیع را رواج میدهند.
شهید سید عباس موسوی، دبیر کل سابق حزبالله لبنان، یک نمونه از پرورشیافتگان این حوزة علمیه است. وی به تشویق امام موسی صدر وارد این مرکز شد و پس از اتمام دوره کامل آن به نجف اشرف هجرت کرد. این مدرسه علوم دینی با معماری زیبایی ساخته شده و در کنار دریای مدیترانه، در شهر صور قرار دارد.
دارالایتام، سازمان زنان، کلاسهای مبارزه با بیسوادی، کودکستان، خانه معلولین و درماندگان، مدرسه نمونه دختران، باشگاه ورزشی جوانان و مرکز علمی تحقیقی لبنان نیز از دیگر اقدامات امام موسی صدر است.
مجلس اعلای شیعیان
مهمتر از همه اینها تشکیل مرکزی برای ساماندهی امور کلی شیعیان برای استفاده از حقوق طبیعی و حراست از شخصیت انسانی آنان بود. در آن زمان همه طوایف موجود در لبنان برای خود مرکزیت و دستگاه رهبری داشتند و بدین وسیله از حقوق خویش دفاع میکردند. چنانکه طایفة اهل تسنن دارای مجلسی به نام «دارالفتوی» بودند که رهبری آن را «شیخ حسن خالد» به عهده داشت و طایفة دروزیها برای خود مرکز قانونی داشتند و طایفه دروزیها «شیخ عقل» از حقوق آنان پاسداری میکرد، مسیحیان و سایر طوایف نیز به همین منوال.
در این میان تنها شیعیان فاقد تشکیلات و مرکزیتی قانون بودند و این باعث شده بود حتی از حقوق بسیار ناچیزی که براساس قانون طایفگی به آنان تعلق میگرفت، محروم بمانند. امام موسی صدر برای گرفتن حقوق قانون شیعیان رهسپار بیروت میشود و مبارزة وسیعی را در این خصوص آغاز میکند. وی تمام نیروی خود را به کار میگیرد تا یک مجلسی قانونی برای شیعیان آن کشور تشکیل دهد. در حرکت نخست، موضوع را به طور جدی با شخصیتهای بزرگ سیاسی، محلی و مذهبی شیعه و غیرشیعه لبنان در میان میگذارد و هدف خود را از تأسیس این مرکز برای آنان توضیح میدهد.
امام موسی صدر در یکی از این نشستها با حضور شخصیتهای مختلف مسلمان و مسیحی طی سخنرانی مستدل و مبسوطی با عنوان «علل عقب ماندگی مسلمانان» ابتدا به علل فرعی اشاره کرد و سپس علت اصلی و منشاء عقبماندگی را با استناد به آیات قرآن و روایات اهلبیت و براهین عقلی، تنها در عدم تشکیلات منسجم و عدم تشکیل حکومت مقتدر قلمداد نمود. آنگاه برای احقاق حقوق، سازماندهی و ادارة بهتر شیعیان لبنان، به تشکیل مرکزی مستقل تأکید میکند، اما در این راه با کارشکنیها و مخالفتهای فراوانی چه از جانب برخی نادانان و چه برخی که با طرحریزی و هدفمندی سعی در ایجاد مانع داشتند، رو به رو میشود. به هر رو تلاشهای پیگیر به ثمر نشست. نمایندگان شیعیان در مجلس شورای لبنان، به پیشنهاد امام صدر طرحی قانونی را به مجلس تقدیم کردند که این طرح به تصویب مجلس و امضای رئیس جمهوری لبنان رسید.
بر اساس این طرح قانونی، شیعیان توانستند مجلسی را به نام «المجلس الاسلامی الشیعی الاعلی» برای دفاع از حقوق خود تأسیس کنند. پس از گذراندن مراحل قانونی، مجلس اعلای شیعیان در لبنان با انتخاب هیئتی شرعی متشکل از نه نفر از علمای بزرگ شیعه و هیئتی اجرایی متشکل از 12 نفر به طور رسمی و قانونی شروع به فعالیت کرد و امام موسی صدر به عنوان نخستین رئیس مجلس اعلای شیعیان انتخاب شد.
پس از آن ایشان در سخنانی در جمع اعضای مجلس اعلای شیعیان پس از انتخاب به ریاست مجلس میگوید: «این برهة زمانی که امروزه در آن به سر میبریم، در سازماندهی و به تعبیری دقیقتر، تلاش برای سازماندهی شیعیان لبنان خلاصه میشود.» و دربارة مجلس نیز میگوید: «من مایلم گوشزد کنم که این مجلس مطلقاً در میان مسلمانان شکاف ایجاد نخواهد کرد، بلکه وحدت کامل از طریق گفتگو و تفاهم و یکدلی، سادهتر صورت میگیرد و گفتگو جز در میان نمایندگان واقعی امکانپذیر نیست و مجلس هم راه درست نمایندگی است. به امید آنکه این حقیقت بدون هیچ شک و تردیدی فهمیده شود. با قلبی گشاده و آغوشی باز برای همکاری این مطلب را اعلام میکنیم و آینده، خود بهترین گواه ما خواهد بود.»
اهداف مجلس اعلای شیعیان امام موسی صدر در سخنانی اهداف مجلس را چنین برمیشمرد:
1. اقدام به یک موضعگیری کامل اسلامی چه از نظر فکری و علمی و چه از نظر مبارزه و جهاد
2. تنظیم شئون طایفهای شیعیان و بهسازی هرچه بیشتر اجتماعی و اقتصادی آنان
3. اقدام اساسی برای جلوگیری از تفرقه میان مسلمانان و سعی فراوان به منظور وصول به وحدت کامل
4. همکاری با همة طوایف مذهبی لبنان و کوشش برای حفظ وحدت کشور
5. توجه و مراقبت نسبت به مسئولیتهای ملی و وطنی و حفاظت از استقلال و آزادی لبنان و پاسداری از سرزمین و مرزهای کشور
6. مبارزهای پیگیر با جهل، فقر و تخلفات و ستم اجتماعی و فساد اخلاقی
7. یاری و مساعدت و پشتیبانی از مقاومت فلسطین و همکاری با دولتهای مترقی و برادران عرب به منظور آزاد سازی سرزمینهای غصبشده به دست رژیم اشغالگر قدس.»
جنبش محرومان
امام موسی صدر برای سازماندهی، پرورش و آشنا ساختن جوانان به جهانبینی اسلامی و بهرهمندی هرچه بیشتر از این نیرو برای مبارزه با ستمهای فرهنگی و اقتصادی و سیاسی سازمانی را به نام «حرکت المحرومین» تأسیس میکند.
امام صدر خود برای نمایاندن خطوط کلی این حرکت چنین میگوید: «حرکت المحرومین از ایمان به خدا و انسان و آزادی و کرامت انسانی سرچشمه گرفته است و هر گونه ستم اجتماعی و نظام سیاسی طایفی را برطرف نموده و با استبداد و فئودالیسم و سلطه و تفرقه به مبارزه برخاسته است. حرکت المحرومین حرکتی است مردمی که برای سیادت و عظمت وطن و سلامت کشور تلاش و با استعمار و تجاوزات و مطامعی که متوجه لبنان است، مبارزه میکند.»
جنبش امل
فعالیتهای حرکت محرومین روز به روز گستردهتر و استوارتر میشد. بخشهای اداری، تشکیلاتی، عقیدتی و سیاسی این سازمان کار خود را آغاز کرده بودند. در آن هنگام گروههای چپی و راستی ارتشی برای خود داشتند. از سوی دیگر ارتش لبنان و همچنین گروههای نظامی دیگر برای حفظ مرزهای جنوبی لبنان در برابر تهاجم و حملات پی در پی اسرائیل کاری نمیکردند.
امام موسی صدر در یک سخنرانی در این باره میگوید: «دفاع از وطن تنها از وظایف و مسئولیتهای دولت نیست، بلکه همه افراد وظیفه دارند از کشور، سرزمین و خانه خویش دفاع کنند و اگر حکومت، مسئولیت دفاع از مملکت را انجام نداد، ضرورت دفاع از گردن ملت ساقط نخواهد شد.»
از همین رو آموزش نظامی به جوانان آغاز شد. نخستین گروه، هفتاد نفر از دانشآموختگان مدرسه صنعتی جبل عامل بودند. این آموزشها زیر نظر سازمان فتح فلسطینی و در عین البنیه به صورت پنهانی بود. این آموزشها به مدت هفت ماه مخفیانه ادامه داشت، تا اینکه در یکی از روزهای به هنگام آموزش ناگهان مینی در دست یکی از مربیان منفجر شد. در این حادثه دلخراش 27 نفر از اعضای سازمان شهید شدند. در پی این انفجار امام صدر در یک کنفرانس مطبوعاتی تولد سازمان نظامی امل را اعلام کرد.
گفتگو، تفاهم و همزیستی
امام صدر در لبنانی زندگی میکرد که محیطش با قم و نجف تفاوت بنیادین داشت. اولین خصوصیت لبنان آن بود که بخشی مهم از جهان عرب بشمار میرفت. کسی که می خواست شیعیان این کشور را از تیرهروزی در آورد، و آنها را مقدم بر دیگران، در سطح ملی، منطقه و جهان مطرح کند، نمیتوانست به موقعیت ممتاز خود در جهان تشیع بسنده کند. و امام صدر این را به خوبی میدانست.
امام موسی در فروردین سال 1349 و در حاشیة پنجمین اجلاس «مجمع البحوث الاسلامیه» با جمال عبدالناصر ملاقات کرد. ملاقاتی که مدت اولیه آن 15 دقیقه مقرر شده بود، بنابر تقاضای رهبر مصر بیش از دو ساعت به طول انجامید. عبدالناصر بعد از این ملاقات مکرراً به علمای اهل سنت لبنان چنین گفت: «کاش الازهر رئیسی چون آقای موسی صدر میداشت.»
حضور امام صدر در جهان عرب، افزون بر میادین سیاسی، عرصة فکر و اندیشه نیز بود. متحدان اصلی امام صدر در جهان عرب، علما و اندیشمندان اهل سنت بودند. ارتباط تنگاتنگ امام صدر با این بزرگان، از همان بدو ورود به لبنان آغاز شد. برجستگانی چون شیخ محیالدینحسن، شیخ حسن خالد، شیخ شفیق یموت، شیخ محمد سلیم جلالالدین و شیخ احمد الزین، از یاران اول و کلیدی امام صدر در آن کشور بودند. در خارج لبنان نیز فحولی چون شیخ محمد الغزالی، شیخ محمد ابوزهره، شیخ محمد عبدالرحمن بیصار، شیخ حبیب المستاوی و دکتر محمد محمد الفحام، از متحدین اصلی و ارادتمندان ایشان بشمار می رفتند. امام صدر در محافل متعددی با این بزرگان نشست و برخاست داشت.
یکی از عمدهترین این محافل، کنفرانسهای اسلامی جهان عرب بود. امام صدر در اغلب قریب به اتفاق این کنفرانسها، خصوصاً کنفرانسهای سالانه «الفکر الاسلامی» در الجزایر و «مجمع البحوث الاسلامیه» در مصر، حضوری فعال و سازنده داشت.
بطور قطع سخنرانی فاضلانه این بزرگوار تحت عنوان «روح الشریعه الاسلامیه»، که در تیر سال 1352 در کنفرانس تیزی ووزو الجزایر ایراد گردید، به انضمام مباحثاتی که متعاقب آن با بزرگان اهل سنت جهان اسلام به عمل آوردند، یکی از زیباترین، صمیمیترین و در عین حال صریحترین نمونههای گفتگوی بین مذاهب اسلامی بشمار میرود. بعد از آن بود که روزنامههای مهم الجزایر، عنوان «النجم المؤتمر» یا «ستارة کنفرانس» را بر ایشان اطلاق کردند. یکی دو سال بعد، دکتر محمد محمد الفحام رنیس وقت دانشگاه الازهر، طی صحبتی با آیت الله محمد واعظزاده خراسانی، امام صدر را در شمار کسانی قرار داد که قرآن کریم در وصفشان فرموده است: «و زاده بسطه فی العلم و الجسم».
دومین ویژگی مهمی که لبنان را از سایر کشورهای عربی متمایز میساخت، حضور اقلیتی بزرگ و قدرتمند مسیحی در آن کشور بود. اقلیتی که ضمن برخورداری از کمتر از نصف جمعیت، به یمن حمایت غرب تمامی مقدرات کشور را بدست گرفته بود. و البته این کمترین حضور غرب در لبنان بود. لبنانی که حداقل از قرن 18 میلادی به این طرف، دروازه ورود فرهنگ و تمدن مغرب زمین به جهان عرب بوده است. کسی که میخواست در این کشور غربزده عظمت اسلام و تشیع را احیاء کند، نمیتوانست نقش مسیحیت و غرب را نادیده انگارد. مضاف بر آنکه میبایست منطقی قویتر و رفتاری جذابتر داشته باشد، تا بتواند دلها را تسخیر کند و امام موسی صدر اینگونه بود.
هنگامی که فؤاد شهاب رئیس جمهور خوشنام لبنان با امام صدر ملاقات کرد. فضل الله دندش نیز در این جلسه حضور داشت. او که از نزدیکترین دوستان فؤاد شهاب، و از نمایندگان شیعی پارلمان محسوب میشد، بعدها خاطره آن دیدار را چنین توصیف کرد:
«رئیس جمهور که بشدت تحت تأثیر شخصیت و افکار امام صدر قرار گرفته بود، بعد از ملاقات به من چنین گفت: «فضل الله! اگر مسیحیان چنین شخصیتی می داشتند، او را به مقام قدیسی می رساندند. این مرد را باید با تمامی وسائل و امکانات یاری کرد.»
تأثیر سخنان امام صدر بر جوانان مسیحی به حدی بودکه برخی بزرگان آن چنین گفتند:
«روحانیتی که آقای صدر با یک ساعت وعظ در دیرهای ما میریزد، بیش از روحانیتی است که خود ما طی شش سال در این دیرها بوجود میآوریم.»
اندیشمندانی چون جرج جرداق و سلیمان کتانی مکرراً اظهار داشتند: «اگر روحانیون مسلمان اسلام را همانند امام صدر عرضه میکردند، اثری از مسیحیت و سایر ادیان باقی نمیماند.»
کاردینال فرانس کونیگ، اسقف اعظم دانمارک، برای دیداری چند روزه به لبنان آمده بود. مطران یوسف الخوری وسیلة ملاقات وی را با امام صدر فراهم نمود. کاردینال کونیگ در پایان ملاقات به امام چنین گفت:«عالیجناب! من راجع به شما زیاد شنیدهام. ایمان دارم که میتوان تاریخ لبنان را به دو دورة کاملاً مجزا تقسیم کرد: دوران قبل از موسی صدر و دوران موسی صدر.»
سخنرانیهای تاریخی امام صدر در دیرالمخلص واقع در جنوب، و کلیسای مارمارون در شمال لبنان طی سالهالی 1341 و 1342، تأثیرات معنوی عمیقی بر مسیحیان آن کشور بر جای نهاد.
امام صدر در تابستان سال 1342 طی سفری دو ماهه به کشورهای شمال آفریقا، طرحی نو برای همفکری مراکز اسلامی مصر، الجزایر و مغرب با حوزههای علمیة شیعه لبنان در انداخت. وی در بهار سال 1344، اولین دوره سلسله گفتگوهای اسلام و مسیحیت را با حضور بزرگان این دو دین الهی، در مؤسسه فرهنگی الندوة اللبنانیه به راه میاندازد. وی پس از جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل در سال 1346 به دیدار پاپ رفت، و نشستی که در ابتدا نیم ساعت پیشبینی شده بود، به تقاضای پاپ بیش از دو ساعت به درازا کشید.
امام موسی صدر از سال 1347 به عضویت مرکز اسلامشناسی استراسبورگ درآمد، و از رهگذر همفکری و ارائه سمینارهای متعددی در آن، انتشار آثار ذیقیمتی چون «مغز متفکر جهان شیعه» را زمینهسازی کرد. امام موسی صدر در بهار سال 1348 و بلافاصله پس از افتتاح مجلس اعلای اسلامی شیعیان، از شیخ حسن خالد مفتی اهل سنت لبنان دعوت کرد، تا با همفکری یکدیگر برای توحید شعایر، اعیاد و فعالیتهای اجتماعی طوایف اسلامی، تدبیری بیندیشند.
وی در همین خصوص طرح مدونی را به اجلاس سال 1349 مجمع بحوث اسلامی در قاهره ارائه کرد، و متعاقب آن به عضویت دائم این مجمع درمیآید. امام موسی صدر در زمستان سال 1355 و در جمع سردبیران جراید بیروت، با پیشبینی صریح حذف فاصلهها و روند جهانی شدن در اواخر قرن بیستم، قرن بیستویکم را قرن همزیستی پیروان ادیان، مذاهب، فرهنگها و تمدنهای گوناگون مینامد و بر رسالت تاریخی لبنان برای ارائه الگویی موفق در این زمینه پای میفشرد.
امام موسی صدر در اواسط سال 1357 موفق شد رهبران مسلمان و مسیحی لبنان را برای برپایی یک جبهه فراگیر ملی متقاعد کند، و در این مسیر تا آنجا پیش رفت که حتی موعد تأسیس و اولین گردهمایی آنان را برای پس از بازگشت خود از سفر لیبی مشخص کرد.
حمایت از فلسطین و دفاع در برابر اسرائیل
امام موسی صدر از سال 1343 و یک سال پیش از تأسیس جنبش فلسطینی فتح، در پی اندیشة تبدیل جامعة مصرفی لبنان به جامعهای مقاوم در برابر تجاوزات آینده رژیم صهیونیستی برآمد. وی در بهار سال 1344 گروهی از جوانان مؤمن شیعه را به مصر اعزام نمود، تا در دورهای شش ماهه فنون نظامی را فراگیرند. با بازگشت این جوانان که اولین کادرهای مقاومت لبنان بودند، عملیات ایذایی مشترک رزمندگان فلسطینی لبنانی در شمال فلسطین اشغالی آغاز شد.
بخش اعظم نیروهای رزمنده از جوانان شیعة لبنان، و فرماندهی عملیات بر عهده رزمندگان فلسطینی بود. اولین شهید شیعه در عملیات ایذایی بر علیه رژیم صهیونیستی، از جوانان شهر مرزی «ناقوره» بود که در سال 1347 به شهادت رسید.
در پی بمباران شدید جنوب لبنان توسط رژیم صهیونیستی در سال 1349 و عدم واکنش مناسب دولت وقت، اعتصابی بیسابقه به دعوت امام موسی صدر لبنان را فرا گرفت، به گونهای که دولت وقت را برآن داشت برای بازسازی مناطق جنگی و برپایی پناهگاههای مناسب در آن، «مجلس جنوب» را تأسیس کند. امام موسی صدر در سال 1349 رهبران مذهبی مسلمانان و مسیحیان جنوب لبنان را در چارچوب کمیته دفاع از جنوب گرد هم میآورد، تا برای مقاومت در برابر تجاوزات رژیم صهیونیستی چارهاندیشی کنند.
از اوایل سال 1341 عملیات ایذایی جوانان شیعه در داخل فلسطین اشغالی شکلی مستقل به خود گرفت، هر چند تا سالها پس از آن نیز به صلاحدید امام صدر، افتخار آن به نام نیروهای مخصوص جنبش فلسطینی فتح ثبت میشد.
در شهریور سال 1351 و کمتر از 24 ساعت پس از اشغال 48 ساعته دو روستای قانای جلی و جویا به دست سربازان رژیم صهیونیستی، نشست فوقالعاده مجلس اعلای اسلامی شیعیان با حضور تمامی اعضا در روستای جویا برگذار گردید، و از همان روز امام اولین بذرهای مقاومت لبنانی را کاشت.
یک ماه پس از این حادثه و به هنگام تجاوز نیروهای صهیونیستی به روستایی در جنوب لبنان، اولین عملیات غیر رسمی مقاومت لبنان به اجرا درآمد، که حاصل آن چند کشته و مجروح اسرائیلی بود.
از پاییز سال 1351 آموزش نظامی جوانان شیعه شتاب بیشتری گرفت. اولین شهید مقاومت لبنان فلاح شرفالدین، مؤذن چهارده ساله مؤسسه صنعتی جبل عامل بود که در زمستان 1352 و پس از به هلاکت رساندن چند تن از سربازان رژیم صهیونیستی، در روستای مرزی «بنت جبیل» به شهادت رسید. با پایان یافتن جنگ داخلی لبنان و انتقال دامنه ناآرامیها به جنوب، واحدهای مقاومت لبنان رسماً در نقاط استراتژیک مناطق مرزی مستقر شدند.
اولین عملیات بزرگ مقاومت لبنان علیه تجاوزات اسرائیل در اواخر سال 1355 صورت گرفت که پس از چند روز درگیری، به آزادسازی شهرکهای طیبه و بنتجبیل منجر شد. امام موسی صدر اولین شخصیتی است که در زمستان سال 1356، طرح سازشکارانه توطین پناهندگان فلسطینی در جنوب لبنان را افشا، و با مواضع شجاعانه خود از تحقق آن جلوگیری نمود. اسرائیلیها و حامیان آنها قصد داشتند فلسطینیان آواره از وطن را در جنوب لبنان ساکن سازند و به اصطلاح وطنی جدید برای آنها ایجاد کنند.
آنان با این اقدام قصد داشتند تا هم فلسطینیها را از سرزمینهای خودشان بیرون بیندازند و هم هژمونی و ساختار لبنان را برهم بزنند که همان طور که گفته شد، درایت و تدبیر امام صدر مانع از این اقدام شد. در حملة گسترده سال 1357 اسرائیل به جنوب لبنان و به رغم عقبنشینی احزاب چپ و گروههای فلسطینی، جوانان مقاومت لبنان و دانشآموزان مؤسسه صنعتی جبل عامل در منطقه اشغالی باقی ماندند، و به رغم امکانات اندک تا به آخر علیه اشغالگران صهیونیست ایستادگی کردند.
اعتصاب غذا
تابستان سال 1975 میلادی، لبنان صحنه جنگهای داخلی شده بود. همة گروهها و احزاب درگیر بودند. آنان به جای تلاش برای پایان دادن به این جنگها، به دنبال منافع حزبی، طایفهای و گروهی خود بودند و برای این آتش هیزم بیشتری فراهم میکردند. تعداد زیادی کشته و زخمی شده بودند. با تلاشهای امام صدر و برخی دیگر چند بار آتشبس برقرار شد اما بلافاصله با کوچکترین بهانهای جنگ را از نو آغاز میکردند.
امام موسی صدر برای اینکه جنگ را متوقف کند دست به ابتکار و تاکتیک جالبی میزند. به مسجد الصفا در بیروت میرود و اعتصاب غذا یا به قول لبنانیها «اعتصام» میکند. اعلام اعتصاب غذای امام موسی در بحبوحة کشت و کشتار، برای ختم خونریزی لبنان را به لرزه درآورد.
امام صدر خود در این باره میگوید: «علیرغم تمام تلاشهای من، هنوز بمباران متوقف و آرامش برقرار نشده و شرایط روز به روز بدتر میشود. بنابراین ساعت 2 بعدازظهر تصمیم گرفتم که اعتصاب غذا کنم و روزه بگیرم. توشة من کتاب خدا و چند جرعه آب است. اینجا میمانم تا شهادت یا زمانی که کشور به حالت قبلی خود برگردد. با مادر، همسر و فرزندان خود خداحافظی کردهام و به اینجا آمدهام تا نماز بخوانم و دعا کنم، خدا این کشور را نجات دهد. من با اعتصاب غذای خود میخواهم ثابت کنم که در لبنان سلاح دیگری غیر از سلاح تخریب و خونریزی وجود دارد.»
استقبال از اقدام امام موسی کمنظیر بود. گروههای کثیری از مردم به مسجد آمدند و در اعتصاب غذا شرکت کردند. عدة زیادی از بعلبک و جنوب لبنان به سمت بیروت آمدند. اما عدهای که پایان جنگ را به نفع خود نمیدیدند، خرابکاری میکردند و از آنجا که تجمع مردم را در مسجد و در اطراف امام موسی، به مصلحت خود نمیدیدند، فروش بنزین را قطع کردند، تا جلوی آمدن مردم را بگیرند. مرتب از رادیوهای خود اعلام میکردند که خیابانها در اختیار تیراندازان است و هرکس از خانه خارج شود، کشته میشود. ولی با همة اینها هزاران نفر به مسجد آمدند و از برنامههای امام موسی صدر حمایت میکردند.
مسیحیت نیز به حرکت درآمد، روز بعد از اعتصاب غذا، برخی از گروههای ارمنی از پیشنهادات امام موسی صدر حمایت کردند. روز دوم تعدادی از کشیشها و پاتریارکها در کلیساهای خود اعتصاب غذا کردند و تعدادی از مسلمانها نیز به آنها ملحق شدند. امام از نظر بدنی در اثر اعتصاب ضعیف شده بود و به سختی حرکت میکرد. تعدادی از خانمهای لبنانی با پای پیاده و در آن شرایط نا امن به مسجد آمدند و به اعتصاب غذا پیوستند.
بزرگان لبنان و سیاستمداران و روحانیون از همه گروهها به مسجد آمدند و اعلام پشتیبانی کردند. مفتی حسن خالد رهبر اهل سنت و عده زیادی از رهبران مسیحی و همچنین یاسر عرفات و عدهای از مسئولان مقاومت و حتی وزیر امور خارجه سوریه و رئیس جمهور و نخست وزیر سابق لبنان همه برای اعلام طرفداری، به دیدار امام موسی صدر آمدند. دامنة اعتراض به خونریزی بالا گرفت و بالاخره آتشبس پذیرفته شد و بالاخره با انتخاب رشید کرامی به نخستوزیری، بیروت روی آرامش را به خود دید.
رشید کرامی، یاسر عرفات و خدام، وزیر خارجه وقت سوریه که از طرف حافظ اسد برای کمک به پایان جنگ به لبنان آمده بود همگی از امام صدر خواستند به اعتصاب غذای خود پایان دهد. اما حادثهای دیگر در شهر بعلبک در حال رخ دادن بود که سبب شد امام به اعتصاب پایان دهد. عدهای به چند روستای مسیحینشین در آن منطقه حمله کرده بودند و برای اینکه جنگهای فرقهای را توسعه دهند و مانع آتشبس شوند تعدادی از مسیحیان را کشته بودند.
آنان قصد داشتند این مسئله را بهانهای برای قتل عام مسلمانان کنند. امام موسی صدر پس از آتشبس بلافاصله اعتصاب غذا را پایان داد و سریعاً به بعلبک رفت و پس از چهار روز کار مستمر و پیگیر بعلبک را آرام کرد. امام صدر در آنجا جمله معروفی را بیان کرد و گفت:
«اگر در بیروت پسر مرا بکشند، اجازه نخواهم داد که در بعلبک یک مسیحی بیگناه کشته شود. این دو مسئله هیچ ارتباطی با هم ندارند.» اینگونه بود که امام صدر در نزد همه «رجل صلح و آرامش» نامیده شد.
انقلاب اسلامی ایران
امام موسی صدر هرچند که در ایران حضور نداشت، اما تحولات اجتماعی ایران را به دقت دنبال میکرد. ایشان در طول 15 سال از سال 42 تا 57 که انقلاب ایران به ثمر نشست لحظهای در کمک به انقلابیون، رهبری و مبارزین ایرانی خارج از کشور درنگ نکرد و از تمامی امکانات خود حتی آبروی خود در این راه مایه گذاشت. ایشان هم با حضرت امام (ره) در ارتباط بودند و هم با شخصیتهایی چون شهید بهشتی، شهید مطهری، شهید مفتح و دیگران. همچنین با دانشجویان انقلابی خارج از کشور که در قالب انجمنهای اسلامی فعالیت میکردند مرتباً در تماس بودند.
پس از دستگیری حضرت امام(ره) در خرداد 1342 نیز امام موسی صدر به واتیکان میرود و با وزیر خارجه پاپ دیدار میکند و به طور منطقی و مستدل از روحانیت و عملکرد آنان دفاع میکند و پس از تبعید حضرت امام به ترکیه نیز امام موسی صدر به اروپا و شمال آفریقا سفر و با شخصیتهای مذهبی و با نفوذ مسیحی و شیوخ الازهر دیدار میکند و میکوشد امنیت حضرت امام را در آنجا و سپس در انتقال به نجف تأمین کند.
امام موسی صدر در سال 1344 طی سفری به ایران از شهرهای مختلفی بازدید و با روحانیون و علما دیدار میکند. امام صدر در شیراز در مسجد حضرت ولی عصر(عج) به سخنرانی میپردازد و مردم را به مبارزه علیه ظلم و ستم شاه فرا میخواند. در سال 1347 امام صدر طی سفری به نجف با مراجع تقلید و حضرت امام دیدار میکند. دیدار ایشان با امام طولانی و خصوصی بود به طوری که حساسیت شدید ساواک را برمیانگیزد.
در طول تمام سالهای مبارزه، امام صدر و تشکیلات زیر نظر ایشان همواره پناهگاه و مأمن مبارزین بود. برخی از این افراد حتی مخالف امام صدر بودند اما ایشان با بردباری و سعة صدر فراوان همه مشکلات را حل میکردند. حتی به رئیس جمهور وقت سوریه، حافظ اسد، اطلاع داده بود و او نیز به همین اعتبار کمکهای فراوانی در اختیار مبارزین قرار داد.
وی همچنین در مصاحبهای با روزنامة المحرر در تاریخ 1974 مبارزات امام خمینی و مردم ایران را بر ضد شاه به گوش جهان عرب میرساند. در نشست یک ساعتهای که با امیر عبدالله ولیعهد وقت عربستان سعودی و پادشاه کنونی آن کشور، داشت سه چهارم از وقت را به تبیین اهمیت و جایگاه انقلاب اسلامی پرداخت و آنان را پیش از پیروزی انقلاب به داشتن روابط حسنه و سازنده با انقلاب فراخواند.
در اردیبهشت 57 نیز لوسین جرج خبرنگار روزنامه لوموند فرانسه را که قبلاً در حضور امام صدر مسلمان و شیعه شده بود، با هماهنگی با بیت امام به نجف فرستاد تا مصاحبة تاریخی خود را با امام خمینی انجام دهد. این نخستین مصاحبة حضرت امام با روزنامههای خارجی بود که با تدبیر امام صدر صورت گرفت.
امام موسی صدر در شهریور سال 1357 و کمی پیش از سفر به لیبی مقالهای تحت عنوان «نداء الانبیا» برای روزنامه لوموند فرانسه نوشت و انقلاب اسلامی ایران را ادامه حرکت انبیا در تاریخ نامید و از امام خمینی به نام «الامام الاکبر» نام برد.
در پی شهادت حاج آقا مصطفی خمینی در پائیز سال 1356، وی پسر عموی خود شهید آیتالله سید محمدباقر صدر را بر آن داشت تا بیش از پیش به حمایت از امام خمینی برخیزد. بدون تردید بزرگترین خدمت امام موسی صدر به انقلاب اسلامی ایران آن بود که در سالهای 1356 تا 1357 و پس از قریب دو دهه ترویج ارزشهای زیبای اسلام راستین در لبنان، عموم مردم، خصوصاً شیعیان و بالاخص کادرهای مقاومت آن کشور را با این انقلاب آشنا و مرتبط کرد.
سفر به لیبی و ربودن امام موسی صدر
افزایش رنج و محنت مردم لبنان و شدت گرفتن تجاوزات صهیونیستها و اشغال جنوب عملاً مانع اعمال حاکمیت دولت لبنان بر این منطقه شده بود. چون اسرائیل از اجرای قطعنامه 425 شورای امنیت و عقبنشینی از مناطق مرزی سرباز زده بود، امام موسی صدر وظیفة خود میدانست که اوضاع بحرانی لبنان و عمق خطرهای تهدید کنندة جنوب را به اطلاع رهبران کشورهای عربی برساند.
بنابراین امام به سوریه، اردن، عربستان سعودی و الجزایر سفر کرد و این کشورها را به برگزاری نشست محدود سران فراخواند؛ با این امید که مصیبتهای مردم لبنان پایان یابد و جنوب این کشور آزاد شود. همین مطلب را وی در گفتگو با روزنامه اخبار خلیج چاپ بحرین بیان داشت که خلاصة آن را روزنامه النهار مورخ 24 ژوئیه 1978 منتشر کرد. پس از سفر به الجزایر، وی هفت روز در این کشور اقامت داشت.
در الجزایر با رئیس جمهور، هواری بومدین، محمد صلاح یحیاوی و دیگر مسئولان جبهة ملی آزادیبخش الجزایر گفتگو کرد. امام صدر با بومدین حدوداً دو ساعت و نیم جلسه داشت. ضمن مباحثات، دولت الجزایر به امام موسی پیشنهاد کرد با توجه به نفوذ و تأثیر قذافی، رهبر لیبی، در عرصههای سیاسی - نظامی لبنان بهتر است از لیبی نیز دیدار و سفر دورهای خود را تکمیل کند.
پیش از این تنها یک بار در سال 1975 امام صدر برای حضور در کنگره اسلامی لیبی به این کشور سفر کرده بود. در آن سفر با قذافی هم ملاقات کرد. امام موسی صدر شانزده پروژه اصلاحی را برای مردم محروم جنوب لبنان و برای مقاومت در برابر اسرائیل به معمر قذافی پیشنهاد میدهد و از او میخواهد که خود او هم در اجرای آنها مشارکت کند اما با همة پروژهها مخالفت میشود.
پس از وساطت دولت الجزایر، در تاریخ 28 ژوئیه 1978 امام موسی صدر در دفتر خود پذیرای کاردار سفارت لیبی در لبنان شد و او دعوت کنگرة جماهیری خلق لیبی را برای دیدار امام از آن کشور و گفتگو با دبیر کل کنگره، سرهنگ معمر قذافی، ابلاغ کرد وخواهش کرد که این سفر در 19 یا21 اوت 1978 انجام شود. امام این دعوت را پذیرفت اما در مورد تعیین زمان سفر با تأمل برخورد کرد.
در 20 اوت 1978 ایشان به کاردار لیبی اطلاع داد که مایل است سفر در تاریخ 25 اوت انجام شود و باید لیبی را پیش از اوّل سپتامبر 1978 ترک کند تا بتواند به همسر بیمارش که در حال درمان در فرانسه است، رسیدگی کند. همچنین باید برای پارهای کارهای ضروری به لبنان باز گردد. پس از آن امام موسی صدر نام اعضای هیئت همراه خود را به کاردار لیبی اعلام کرد.
سفارت لیبی در لبنان بلیط سفر امام و همراهانش، شیخ محمد یعقوب و عباس بدرالدین، را به او تقدیم و به موجب نامهای به خطوط هوایی لبنان، الشرق الاوسط، به شماره 430/3/4 در تاریخ 24 اوت 1978 چند صندلی در جایگاه ویژه هواپیما برای ایشان رزرو کرد.
روز جمعه امام موسی صدر به همراه شیخ محمد یعقوب و استاد عباس بدرالدین به لیبی سفر کرد. در میان بدرقهکنندگان ایشان در فرودگاه بیروت کاردار لیبی، محمود بن کوره، نیز حضور داشت. در فرودگاه طرابلس رئیس دفتر ارتباطات خارجی کنگره عمومی خلق، یا همان وزیر خارجه لیبی، احمد شحاطی، از ایشان استقبال کرد. امام و همراهانش که میهمان رسمی دولت لیبی بودند در هتل الشاطئ در طرابلس اقامت گزیدند.
وسایل ارتباط جمعی و رسانههای گروهی لیبی اخبار مربوط به سفر امام به این کشور و دیدارهای ایشان را مسکوت گذاشتند و هیچ خبری درباره دیدار امام با قذافی و دیگر مسئولان لیبیایی منتشر نکردند. در حالی که خبرگزاریهای لیبی، از شخصیتهای بسیار کم اهمیت در رادیو و تلویزیون یاد و فعالیتهایشان را ذکر میکردند.
از طرفی ارتباط امام با دنیای خارج نیز قطع شد در حالی که ایشان همواره در تمامی سفرهای خود همه روزه از طریق تلفن با اعضای مجلس اعلای شیعیان و با دوستان و خانواده خود ارتباط برقرار میکردند. از همراهان وی نیز هیچ خبری نرسید، با اینکه یکی از آنان یعنی استاد عباس بدرالدین، رئیس خبرگزاری اخبار لبنان بود که تنها به دلیل پوشش خبری این سفر با امام صدر همراه شده بود. مقامات لیبی محل اقامت امام موسی صدر را در بخش شماره 351 یعنی قسمتی از هتل قرار میدهند که زیر نظر دستگاه اطلاعات لیبی بوده است.
پس از آن که از بازگشت امام و همراهانش از لیبی خبری نشد و ارتباط با آنان نیز میسر نگردید، مجلس اعلای شیعیان لبنان از کاردار لیبی در لبنان در تاریخ 6 سپتامبر 1978 خواست در این زمینه اطلاعاتی ارائه کند اما وی از پاسخگویی طفره رفت. چهار روز بعد، مجلس موضوع را با نخستوزیر دولت لبنان، دکتر سلیم الحص، در میان گذاشت. وی فوراً کاردار لیبی را در تاریخ 10 سپتامبر 1978 فراخواند وخواستار جواب رسمی و فوری شد. ظهر روز بعد کاردار لیبی پاسخ داد که امام موسی صدر و همراهانش عصر روز31 اوت 1978 با هواپیمای خطوط هوایی ایتالیا به شماره 881، لیبی را به مقصد رم ترک گفتهاند.
نکته جالب اینجاست که امام به هیچ وجه قصد نداشت 31 اوت لیبی را ترک کند. بلکه امام میخواست شنبه یا یکشنبه بعد، دوم یا سوم سپتامبر، طرابلس را به مقصد پاریس ترک کند.
تحقیقات مسئولان ایتالیایی و نیز تحقیقات نیروهای امنیتی لبنان بیانگر آن است که کادر پرواز هواپیما، پس از مشاهده تصویر امام و همراهانش، حضور آنان در پرواز 881 شامگاه 31 اوت 1978 از طرابلس به رم را رد کردهاند.
همچنین تلویزیون ایتالیا، عصر روز 25 سپتامبر 1978، بیانیة صادره از سوی شرکت «آلیتالیا» و مصاحبه انجام شده با خلبان هواپیما را پخش کرد که در آن، خلبان پرواز مذکور، حضور امام و همراهانش را در آن پرواز رد کرده است.
تحقیقات مسئولان ایتالیایی و نیروهای امنیتی لبنان بیانگر آن است که دو فرد مجهولالهویه، خود را به جای امام صدر و شیخ یعقوب معرفی کرده و در ساعت حدود 10 صبح روز 1 سپتامبر 1978 به هتل «هالیدیاین» شهر رم مراجعه کردهاند. جالب اینجاست که مسافران پرواز 881، ساعت 23:30 شب قبل، یعنی 31 اوت 1978 از فرودگاه خارج شدهاند.
دو فرد مذکور پس از مراجعه به هتل و اجاره دو اتاق، هزینه یک هفته اقامت را پیش پرداخت کردهاند و چند دقیقه پس از ورود به اتاق، در حالی که چمدانها و گذرنامههای امام و شیخ یعقوب را در اتاقها جا گذاشتهاند، از هتل خارج شدهاند و دیگر بازنگشتهاند.
بدین ترتیب، دولت ایتالیا و دولت لبنان و مسئولین چندین کشور عربی و غیر عربی دیگر، به این نتیجه رسیدهاند که امام صدر و همراهانش هرگز به خاک ایتالیا وارد نشدهاند. و چندی پیش بالاخره دادگاه عالی لبنان حکم مجرمیت و دستور جلب مقامات لیبیایی را صادر کرد.
نگاهی به منظومه فکری
سرچشمه تمام اقدامات امام صدر فکر و اندیشه ایشان است. عملکرد موفق ایشان طی سالهای حضور در لبنان نشان دهنده تفکر عمیق و ذهن خلاقی است که برای بسیاری از مشکلات جامعه اندیشه کرده و راهکار و راه حل را یافته است. بخشی از این اندیشه در مقالات، سخنرانیها و مصاحبههای ایشان با رسانههای مختلف آمده است که در اینجا به بخشی از آنها اشاره میکنیم:
1. مجموعه مقالات دربارة اقتصاد در مکتب اسلام
2. اسلام و فرهنگ قرن بیستم
3. مقدمة مفصلی بر کتاب تاریخ فلسفة اسلامی نوشتة شرقشناس مشهور، هانری کربن
4. مقدمهای مبسوط دربارة حضرت زهرا(س) بر کتاب سلیمان کتانی، متفکر مسیحی لبنان.
5. تقریرات ایشان بر درسهای حضرت آیتالله العظمی محقق داماد
6. مجموعه سخنرانیها و مقالات دربارة عاشورا
7. دو جلد تفسیر به نامهای احادیث السحر و دراسات للحیات
8. مجموعه سخنرانیها دربارة مقاومت و مسئله فلسطین
9. اسلام وتحول
10. اسلام و تربیت مدنی
11. اسلام و زن
12. اسلام و عبادات
13. معاملات جدید در پرتو فقه اسلامی
14. مقدمه بر کتاب معنی حدیث الغدیر نوشته آیتالله سید مرتضی خسروشاهی
15. مقدمه بر کتاب قرآن کریم و علوم طبیعی نوشته مهندس یوسف مروه
و صدها سخنرانیها و مصاحبههای دیگر
منابعی جهت مطالعة آثار، سیر زندگی و دیدگاههای «امام موسی صدر»
1. عزت شیعه
1: گزارشی از مبارزات و مجاهدات آیتالله سید موسی صدر در احیاء حرکت اسلامی لبنان، محسن کمالیان، علیاکبر رنجبر کرمانی، قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزة علمیة قم، 1377.
2. زندگینامة امام موسی صدر، دکتر محسن کمالیان.
3. عزت شیعه 2: تاریخ شفاهی زندگی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی آیتالله امام موسی صدر، محسن کمالیان، علیاکبر رنجبر کرمانی، قم: صحیفه خرد، 1386.
4. امام موسی صدر، عبدالرحیم اباذری، تهران: جوانه رشد، 1381.
5. نای و نی، امام موسی صدر، به اهتمام و ترجمه علی حجتی کرمانی، تهران: موسسه امام موسی صدر، 1383.
6. ادیان در خدمت انسان: جستارهایی دربارة دین و مسائل جهان معاصر، امام موسی صدر، به اهتمام و ترجمه مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر، تهران: امام موسی صدر، 1384.
7. آن سفر کرده آیتالله امام موسی صدر، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1379.
8. گزارش کمیته پیگیری سرنوشت امام موسی صدر، کمیسیون اصل 90 مجلس شورای اسلامی، تهران: مجلس شورای اسلامی دوره هفتم، 1386.