چهارشنبه ۶ شهریور ۱۳۸۷ - ۱۵:۵۲
۰ نفر

آزاده مختاری: مجروحان ایرانی حادثه سقوط هواپیمای مسافربری قرقیزستان که به طرز معجزه‌ آسایی از مرگ نجات یافته بودند، به بیمارستان مهر تهران انتقال یافتند.

آنها تنها بازماندگان 54 مسافر ایرانی هستند که بعد از ظهر یکشنبه گذشته سوار بر هواپیمای بوئینگ 737 شرکت هوایی ایتک‌ایر قرقیزستان قصد بازگشت به ایران را داشتند اما هواپیما پس از سقوط در فرودگاه بیشکک تعداد زیادی از مسافران را به کام مرگ برد.

نجات از درهای اضطراری

رضا منتظری یکی از مسافران هواپیمای ایتک‌ایر است که به‌طرز معجزه‌‌آسایی از این حادثه جان سالم به در برده است.

او که به‌خاطر دود شدید ناشی از آتش‌سوزی هواپیما دچار مشکل شده  و در بیمارستان مهر تهران بستری است، در توضیح لحظات تلخ حادثه  به خبرنگار همشهری گفت: ‌هنوز چند دقیقه‌ای از بلند شدن هواپیما از باند نگذشته بود که ناگهان متوجه شدیم ارتفاع هواپیما هر لحظه کمتر و کمتر می‌شود.

همه چیز خیلی سریع اتفاق افتاد. لحظاتی نگذشته بود که بدنه هواپیما محکم به زمین خورد و چند ثانیه بعد فضای هواپیما به جهنم تبدیل شد. مسافران درمیان شعله‌های آتش می‌سوختند و همه جا را دود گرفته بود.

من و یکی از دوستانم به نام مهدی که از جودو‌کاران مشهور کشور است به سرعت به سمت در اضطراری خروجی دویدیم، من سعی می‌کردم به پشت سرم نگاه نکنم، وقتی به در رسیدیم شعله‌های آتش فاصله‌ای با ما نداشت.

اما مهماندار نمی‌توانست در اضطراری عقب هواپیما را باز کند و دوستم  با تمام قدرتی که داشت خود را به در کوبید، در باز شد و ما از آن جهنم نجات پیدا کردیم اما دقایقی بعد درحالی‌که چند مسافر ایرانی دیگر نیز با کمک مهدی نجات پیدا کرده بودند هواپیما به همراه مسافرانش مقابل چشمان‌ ما منفجر شد.

سیاه‌ترین تصویر

«می ترسم چشمانم را ببندم، هر بار که چشمانم را می‌بندم تصاویر سوختن مسافران جلویم رژه می‌روند.» نرگس حازمی یکی دیگر از مسافران پرواز  ایتک‌ایر، این جملات را می‌گوید. او را برادرش از میان شعله‌های آتش نجات داده و حالا در بخش زنان بیمارستان  بستری است.

وی می‌گوید:« همراه خواهر و برادرم در قسمت عقب هواپیما نشسته بودیم که ناگهان هواپیما با ضربه‌ای محکم به زمین برخورد کرد، همه جا پر شد از شعله‌های آتش و صدای ضجه مسافران. نفس کشیدن برایم سخت شده بود.

تنها چیزی که در آن لحظات دیدم این بود که یکی از مسافران در خروجی را شکست و برادرم مرا از میان دود و آتش بیرون کشید و نجات پیدا کردم. درست پس از خروج ما بود که هواپیما منفجر شد.

او که هنوز هم از یادآوری آن لحظات وحشتناک دچار ترس و اضطراب می‌شود، می‌گوید: همه چیز به هم ریخته بود، آمبولانس‌ها نیم ساعت بعد از حادثه به محل رسیدند و پس از آن اجساد سوخته قربانیان بود که یکی پس از دیگری از هواپیما خارج می‌شد.

علی حازمی برادر او نیز که از این حادثه جان سالم به‌دربرده است، درباره آن لحظات می‌گوید: دقیقا نمی‌دانم چه کسی در را شکست. اما با دیدن این صحنه به طرف در خروجی دویدم.

در همین هنگام متوجه شدم 2 خواهرم که همراه من بودند در هواپیما گیر افتاده‌اند. خیلی ترسیده بودم و باید آنها را نجات می‌دادم. دوباره به میان شعله‌های آتش برگشتم و خواهرانم را دیدم که در دود و آتش گرفتار شده بودند. به هر زحمتی که بود آنها را از هواپیما خارج کردم و بعد صدای انفجار را شنیدم.

او ادامه می‌دهد: وقتی آمبولانس‌ها به محل حادثه رسیدند، خواهرانم در وضعیت مناسبی نبودند. دود باعث شده بود آنها مشکل تنفسی پیدا کنند و من با کمک امدادگران آنها را سوار آمبولانس کردیم، اما آمبولانس بنزین نداشت و از حرکت ایستاد، بنابراین همراه دیگر مسافرانی که نجات پیدا کرده بودند آمبولانس را تا رسیدن به بیمارستان هل دادیم و مصدومان در آنجا تحت درمان قرار گرفتند.

بیمارستان قرقیزستانی،  بدون امکانات

«ما را به بیمارستانی در نزدیکی فرودگاه منتقل کرده بودند که هیچ امکاناتی نداشت.

پرسنل آنجا نه ایرانی بلد بودند و نه انگلیسی، هیچ‌کس نبود که درد ما را بفهمد.»
محسن کمپانی یکی دیگر از نجات یافتگان حادثه سقوط هواپیما با بیان این جملات ادامه می‌دهد: 5 دقیقه از پرواز نگذشته بود که متوجه خاموش شدن موتور هواپیما شدم، با مشاهده چراغ‌های خطر، مهماندار را صدا زدم و علت خاموشی موتور را جویا شدم اما زمانی که او رفت علت را از خلبان بپرسد ناگهان هواپیما به زمین خورد و حادثه رخ داد.

صحنه وحشتناکی بود و همه کسانی که تا چند دقیقه قبل کنار من بودند مقابل چشمانم می‌سوختند.

خواست خدا بود

« من کاری نکردم، همه این ماجرا خواست خدا بود. » این را حسین خبیری، مردی که او نیز مانند جودوکار مشهور کشور با شکستن در اضطراری جلوی هواپیما و کمک به چند مسافر آنان را از مرگ حتمی نجات داده بود، می‌گوید.

وی ادامه می‌دهد: همراه 2 نفر از دوستانم برای تجارت به قرقیزستان رفته بودیم و هنگام برگشت صندلی ما در انتهای هواپیما بود اما وقتی مهماندار خواست جایمان را با خانواده‌ای که جلوی هواپیما بودند عوض کنیم، قبول کردیم و به آنجا رفتیم.

لحظاتی از بلند شدن هواپیما نگذشته بود که حادثه رخ داد. در حالی که آتش هر لحظه بیشتر می‌شد به سمت در خروجی رفتم اما در باز نمی‌شد، همه فریاد می‌زدند و کمک می‌خواستند ولی درها قفل بود.

چندبار خودم را به در کوبیدم، قفل باز شد و چند نفری از هواپیما خارج شدند. برای نجات دوستانم که کنار من نشسته بودند به سمتشان رفتم ولی دیگر دیر شده بود و آنها متأسفانه در آتش جان باخته بودند.

شرح حادثه

هواپیمای مسافربری بوئینگ 737 متعلق به شرکت هوایی ایتک‌ایر ساعت 4 بعدازظهر یکشنبه گذشته در حالی که با 90 سرنشین فرودگاه بیشکک را به مقصد تهران ترک کرده بود، دچار سانحه شد و لحظاتی پس از پرواز سقوط کرد.

به‌دنبال این حادثه 68 نفر از 90 سرنشین هواپیما جان خود را از دست دادند که در میان قربانیان 44 مسافر ایرانی حضور داشتند.

کد خبر 61801

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز