چینیها نه فقط به واسطه مدالهای فراوان قهرمانانشان، بلکه بهدلیل برگزاری موفق رقابتهای المپیک 2008 امیدوارند بتوانند اعتبار و جذابیت خود را در میان کشورهای دیگر دنیا تقویت کنند.
قدرت، توانایی تحتتأثیر قرار دادن دیگران برای دستیابی به نتایج مورد نظر است. از 3طریق میتوان رفتار دیگران را تحتتأثیر قرار داد: تهدید به استفاده از زور(چماق)، استفاده از مشوقها(هویچ) و ایجاد جذابیت برای انجام کاری که شما بهدنبال آن هستید.
یک کشور ممکن است فقط به این دلیل به اهداف خود در دنیا دست پیدا کند که کشورهای دیگر تمایل به دنبال کردن آن اهداف را داشته باشند، ارزشهای آن را تحسین کنند، از آن کشور تقلید کنند و در نهایت آرزو داشته باشند تا روزی به جایگاه آن کشور از نظر اقتصادی برسند.
قدرت نرم اینک وارد ادبیات چین شده است. هوجین تائو، رئیسجمهوری چین در هفدهمین کنگره حزب چین در 15اکتبر 2007 اعلام کرد که فرهنگ بخشی از قدرت نرم کشور ماست و ما از طریق آن بهتر میتوانیم منافع دولت و مردم خود را تامین کنیم.
وی در آن سخنرانی تاکید کرد که فرهنگ مهمترین و تاثیرگذارترین منبع اتحاد ملی، خلاقیت و قدرت کشور محسوب میشود. چینیها همواره فرهنگ سنتی جذابی داشتهاند. اما اینک این فرهنگ به بهترین نحو ممکن وارد قلمرو محدود فرهنگهای محبوب جهانی شده است.
در این باره به مثالهایی اشاره میکنم. ژائو زینگ جیان که جایزه اول نوبل ادبیات را برد یا یائو مینگ، بسکتبالیست معروف چینی که همه او را مایکل جردن دیگر میخوانند و توانست با وجود شکست تیم بسکتبال چین، ستاره المپیک شود و... همگی از نشانههای نفوذ آرام فرهنگ چینی در میان جهانیان است.
میزان ثبت نام دانشآموزان و دانشجویان خارجی در مدارس و دانشگاههای چینی در دهه گذشته از 36 به 110هزار نفر رسیده است. تعداد توریستهای خارجی بازدیدکننده از چین بهطور عجیبی(البته تا پیش از المپیک) به تعداد 17میلیون نفر در سال افزایش یافته است.
دولت چین هم تاکنون نزدیک به 200مؤسسه برای آموزش زبان چینی در دنیا دایر کرده است. در حالی که رادیو صدای آمریکا پخش برنامههای خود درباره چین را از 19ساعت در روز به 14ساعت کاهش داده، در عوض چینیها پخش برنامه رادیوی بینالمللی خود را به 24ساعت افزایش دادهاند.
ناگفته نماند که با وجود همه مواردی که اشاره کردم قدرت اقتصادی و نظامی چین به هیچ وجه قابل مقایسه با ایالات متحده نیست و از سوی دیگر قدرت نرم این کشور هم راه درازی را باید بپیماید.
چین در حال حاضر فاقد هرگونه صنایع فرهنگی همانند هالیوود است. دانشگاههای این کشور هم قابل مقایسه با دانشگاههای ایالات متحده نیست. سیاست چین هم از فساد، تبعیض، نبود دمکراسی و نقض حقوق بشر رنج میبرد.
سبک حکومتداری چینی شاید برای اقتدارگرایان و شبه اقتدارگرایان درکشورهای در حال توسعه جذاب باشد اما قدرت نرم چین در غرب را محدود کرده است.
علاوه بر مشکلات قومیتی که چین با آنها دست به گریبان است، این کشور محدودیتهایی هم برای جذب دیگران دارد اما بسیار ابلهانه است که قدرت نرم درحال شکلگیری چینیها را نادیده بگیریم.
المپیک پکن بخش مهمی از راهبرد چینیها برای افزایش قدرت نرم خود بود. آمار و ارقام از افزایش قدرت نرم چین در سالهای اخیر حکایت دارد.
برگزاری موفق المپیک پکن به چین در پشت سرگذاشتن موانع خود در دستیابی کامل به قدرت نرم کمک کرده است و نظرسنجیهای بینالمللی هم این مورد را تایید میکند؛
هرچند همین نظرسنجیها نشان میدهد که چین هنوز نتوانسته برخلاف المپیک، مدال طلای قدرت نرم را از ایالات متحده برباید.
هافینگتون پست-25 آگوست
ترجمه: احسان تقدسی