بنابراین وقتی زبان علمی فارسی گفته میشود، مقصود یک زیرگونه (علمی) از زبان فارسی است. کارکرد زبان علمی، برقراری ارتباط میان اهل علم و بیان مخاطب علمی در گفتار و نوشتار است. ویژگیهایی که برای زبان علم برمیشمارند، عبارتنداز: زبان علم شفاف، دقیق و بهدور از ابهام و تعارض درونی.
زبانشناسان اشاره کردهاند که در بسیاری از مواقع بدفهمیهای دانشآموزان از علوم، به عدم صراحت مطالب علمی برمیگردد. درواقع ایدهآل زبان علمی، زبانی است که تا حد زیادی صریح و شفاف باشد. دومین ویژگی زبان علم به نقش آن برمیگردد. نقش اصلی زبان علم اطلاعرسانی است نه زیباییآفرینی و بیان عاطفی. به همین دلیل زبان علم ترجمهپذیرترین نوع زبان است.
سوم این که در زبان علم برای هر شاخه دانش، یک دستگاه اصطلاحشناختی وجود دارد که نزد اهل آن علم شناخته شده است. نکته دیگر آنکه زبان علم بر متن زبان طبیعی ساخته میشود و در نتیجه همان اختصاصات دستوری، آوایی و معناشناختی زبان طبیعی را بهکار میگیرد.در تفاوت بین زبان علمی و زبان طبیعی در زمینه واژهسازی باید گفت، واژهسازی وقتی شکل میگیرد که یک مفهوم، پدیده و یا یک شیء تازه برای اهل زبان مطرح میشود و درصدد برمیآیند که برای آن لفظی اختیار کنند.
به همین دلیل در اینجا بهاختصار روشهای بیان مفاهیم تازه را که در همه زبانها مشترک هستند، میآورم: 1- گسترش معنایی واژههایی که از قبل در زبان وجود داشته است، 2 - وامگیری 3- جعل واژه 4- سرواژه سازی 5- برآمیزش 6- اختصارسازی 7- ترخیم 8- گروه نحوی 9- ترکیب و 10 - اشتقاق که این دو؛ یعنی ترکیب و اشتقاق فرآیندهای اصلی واژهسازی در زبانها بهشمار میروند.
یک تفاوت عمده بین زبان علمی فارسی و زبان همگانی فارسی در ترکیبسازی است؛ به این معنا که در فارسی همگانی، ترکیبسازی خیلی محدودتر صورت میگیرد تا فارسی علمی. اما در شیوه اشتقاق، باز هم زبان فارسی علمی نسبت به زبان فارسی همگانی پیشتاز است.