همشهری- محمد آسیابانی- نویسنده و پژوهشگر فلسفه: هندسه و منظومه فکری علامه حکیمی ابعاد مختلفی دارد و قطعا نمیتوان حتی در یک کتاب مفصل هم به همه ابعاد آن پرداخت.
مکتب تفکیک
عمده شهرت علمی علامه حکیمی در دهههای حاضر بهدلیل انتشار مجموعه مقالات «مکتب تفکیک» در نشریه کیهان فرهنگی در ابتدای دهه ۷۰ بود که بعدها این مقالات در کتابی به همین نام منتشر شدند. مکتب تفکیک که از آن بهعنوان مکتب معارف خراسان هم یاد میشود، حاصل آموزههای مرحوم میرزا مهدی اصفهانی در حوزه علمیه مشهد بود. مرحوم میرزا مهدی اصفهانی شاگردان متعددی تربیت کرد و طریقی نو در حوزه علمیه مشهد درانداخت. این نظام فکری را میتوان در کتاب مکتب تفکیک خواند، هرچند که اندیشمندان این نحله تفاوتهای مهمی باهم دارند.
در مکتب تفکیک اصل بر این است که بنیاد دین بر وحی الهی قرار دارد و در تبیین و تفسیر وحی نمیتوان از دستاوردهای تفکر بشر استفاده کرد؛ چراکه تفاوتی بنیادین و ماهوی میان وحی الهی و آنچه محصول اندیشه بشری است وجود دارد. البته در این مکتب اعتقاد بر تفکیک میان ایندو است و نه رد دستاوردهای بشریت در علوم مختلف. میدانیم که فلسفه در جهان اسلام، تباری یونانی دارد و نقطه آغازش به ترجمه متون فلسفی و حکمی افلاطون و ارسطو در «بیتالحکمه» بازمیگردد. شکلگیری مبانی معرفتی فیلسوفان مسلمان براساس متون یونانی بود و البته در این شکی نیست که آن متون میان آنها گستردگی علمی پیدا کرد و مسائل فلسفی متعددی به آنها افزوده شد. همچنین در تاریخ ثبت است که برخی اشتباهات نیز به این ترجمهها راه یافت و ازجمله برخی از آثار فلوطین ازجمله نهگانهها یا «تاسوعات» به نام افلاطون ترجمه شد. (برای مطالعه میتوان به کتبی چون «انتقال علوم یونانی به عالم اسلام» با ترجمه احمد آرام مراجعه کرد.)
یکی از مسائل اصلی فیلسوفان نیز «توحید» و مسئله اثبات خدا بود. روش یونانی در تلفیق با مباحث و مسائل اسلامی، فیلسوفان را به بحث «وحدت وجود» کشاند که هرچند راهی برای بحث است، اما به باور متکلمان با «توحید» تفاوت دارد. بنابراین راه تئولوژی در تمدن اسلامی از فلسفه یونانی میگذشت و همین باعث شده بود نتوان به تبیین همه مسائل رسید. مکتب تفکیک بهدلیل همین تبار یونانی فلسفه اسلامی، نقش آن را در هندسه معرفت دینی طرد و رد میکند و با وجود نظر منتقدان مکتب تفکیک، این هیچگاه به معنای نفی عقل در معرفت دینی نیست. نکته جالب اینجاست که برخی فیلسوفان غربی ازجمله هگل فلسفه در شرق (و به تبع آن فلسفه اسلامی) را نه فلسفه که تئولوژی یا الهیات میدانند. (برای مطالعه درباره این مسئله میتوان به مجلد اول تاریخ فلسفه فردریک چارلز کاپلستون مراجعه کرد.)
نوشتن درباره شخصیتهای برجسته شیعی
علامه حکیمی نیز به همین روش اعتقاد دارد، اما ایشان ناگهانی به این روش نرسیده و حاصل سالها تفکر، تدبر و تحقیق و نگارش است. در نظام فکری ایشان البته که هیچ دستاوردی در علم و حتی دستاوردهای غربیها در علوم انسانی رد و طرد نمیشود. دغدغه او فراموشی متون مکتب امامیه و مکتب اهلبیت و دستاوردهای اندیشمندان این مکتب است.
علامه حکیمی بر اثر همین دغدغه از سالها پیش از انقلاب قلم را بهدست گرفت و درباره شخصیتهای برجسته شیعی و دستاوردهای علمی مسلمین کتابها و مقالات متعددی را به مرحله نگارش درآورد و به طبع رساند. او در دورهای دست به قلم شد که مکاتب معرفتشناسی جدید با دستاویز قراردادن مسئله عدالت، رشد بیسابقهای میان ایرانیان پیدا کرده بودند. آثار علامه حکیمی هشداری بود مبنی بر اینکه در تاریخ تمدن اسلامی در قرآن، حدیث و متون مرتبط با ائمه و همچنین دستاوردهای متکلمان و اندیشمندان مسلمان، ایدههای امروزین مکاتب غربی مطرح شده است. چنین روشی را علامه نایینی نیز در فلسفه و علوم سیاسی بهکار برد. او در کتاب «تنبیهالامه و تنزیهالمله» به تفسیر نهاد مجلس که نماد دمکراسی غربی است، براساس آیات و روایات پرداخت و ضرورت ایجابی آن را از نظر معصومین ثابت کرد.
«الحیاه» و طرح زمینههای اجتماعی اسلام
از نظر علامه حکیمی میتوان مفاهیمی چون دمکراسی و حقوق بشر را از اسوه-متنهای تمدن اسلامی یعنی کلامالله مجید، نهجالبلاغه و... یافت. عهدنامه مالک اشتر و عهدنامه محمدبن ابیبکر منشور حقوق بشر شیعه هستند. کتاب مهمی چون «الحیاه» زمینههای اجتماعی اسلام را مطرح و مفاهیمی چون عدالت و آزادی و حقوق اجتماعی بشر را برای حکومت اسلامی تبیین و تئوریزه میکند و مهم این است که مسائل مطرحشده در این کتاب دقیقا قابلیت اجراییشدن را دارند. بنابراین اسلام از سالها پیش از مکاتب بشری برنامهای منظم برای ساخت اجتماع براساس عدالت و آزادی داشته است؛ برنامهای که موافق فرهنگ و ساختار جامعه است، در صورتی که باید سالها برای بومیسازی مکاتب غربی زمان صرف کرد.
«دانش مسلمین» ماجراهای شگفتانگیز علم و دانش اسلامی
یکی دیگر از آثار مهم علامه حکیمی کتاب «دانش مسلمین» است. این کتاب دایرهالمعارف مهمی است از ماجراهای شگفتانگیز علم و دانش در جهان اسلام. دستاوردهای مسلمانان از علوم ریاضی، تجربی و علوم پزشکی گرفته تا فلسفه، ادبیات و هنر همه و همه در این کتاب مطرح شدهاند. علامه حکیمی اعتقاد داشته که این علوم در هنگامه جنگهای صلیبی از تمدن اسلامی به غرب رفت و نشاط علمی آنجا را موجب شد و این سخن دقیقی است. غربیها حتی دستیابی خود به فلسفه یونان را نیز مدیون تمدن اسلامی و نشاط علمی موجود در آن هستند. به باور علامه حکیمی اگر بر اثر دسیسههای معاندان تکامل علم در تمدن اسلامی متوقف نمیشد، جایگاه مسلمان در جهان علم اکنون متفاوت بود.
دستاوردهای جهاد علمی علامه حکیمی فراتر از این حرفهاست، اما به ضرورت باید به یک نکته مهم و مغفولمانده در این دستاوردها نیز اشاره کرد. اگر از هنگامه مشروطیت، مولفه و ویژگی روشنفکری، مخالفت با اسلام و دانش مسلمین بود، کار علامه حکیمی باعث شد تا این وضعیت تغییر پیدا کند. پس از انتشار آثار او بود که یکی از مولفههای روشنفکری (بهویژه در نظام آکادمیک) به بحث و بررسی در تمدن اسلامی و مداقه در اسوه-متنهای دین مبین اسلام تحول پیدا کرد.
نظر شما