به گزارش همشهری آنلاین به نقل از روزنامه همشهری، سوم دی ماه سال گذشته با پیدا شدن جسدی در منطقه کهریزک، تحقیقات پلیس برای کشف راز این ماجرا آغاز شد. جسد متعلق به مردی حدودا ۴۰ ساله بود که هیچگونه مدارک هویتی همراهش نبود. اما داخل یکی از جیب هایش یک قرص برنج به چشم میخورد. اگرچه تیم جنایی در ابتدا احتمال داد که مرد جوان دست به خودکشی زده است اما آثار ضرب و جرح برروی صورت و سر وی حکایت از وقوع جنایت داشت.
در این شرایط جسد مرد ناشناس به پزشکی قانونی انتقال یافت و پزشکان با انجام معاینات اولیه اعلام کردند که علت مرگ وی ضربات سنگینی است که به سر او وارد شده است.
کارآگاهان در ادامه و با بررسی پروندههای مربوط به افراد گمشده هویت مقتول را شناسایی کردند. او جوانی به نام فرشاد بود که خانوادهاش گزارش ناپدید شدن وی را به پلیس اعلام کرده بودند. آنها میگفتند که فرشاد صبح روز سوم دی ۹۹ برای انجام کارهایش از خانه خارج شده و دیگر بازنگشته است.
تحقیقات نشان میداد که فرشاد به همراه مادرش در یک خانه قدیمی زندگی میکرده است. در طبقه دوم خانه قدیمی نیز برادر فرشاد به نام فرید به همراه همسرش زندگی میکردند. خانواده مقتول میگفتند که او با هیچ کس خصومتی نداشته اما مادرش میگفت که موبایل و کارتهای عابربانک پسرش که همراه وی بوده، ناپدید شدهاند و این موضوع نشان می داد که احتمالا وی قربانی سرقت شده است.
بهرغم مطرح شدن این فرضیه، تیم جنایی تحقیقات خود را گستردهتر کرد تا این که سرنخهایی تازه به دست آمد.
تصویر قاتل در دوربین مداربسته
تجسسهای ماموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران ادامه داشت تا این که چند روز پیش ماموران دریافتند که از حساب مقتول، حدود ۳ میلیون تومان برداشت شده است. علاوه بر این موبایل مقتول نیز فعال شده بود.
ماموران به سراغ بانکی رفتند که پول از آنجا برداشت شده بود. در بررسی تصاویر دوربین مداربسته بانک فردی که اقدام به برداشت پول از حساب مقتول کرده بود شناسایی شد. او کسی نبود جز برادر کوچکتر مقتول.
وقتی وی دستگیر شد، ماموران موبایل مقتول را نیز در خانه او کشف کردند و با این شواهد، مرد جوان اسرار قتل برادرش را بعد از گذشت ۸ ماه فاش کرد و گفت که او را در جریان یک درگیری به قتل رسانده است. با اعترافات متهم، برای او قرار قانونی صادر شد و تحقیقات تکمیلی در این پرونده ادامه دارد.
گفتوگو با متهم
- انگیزه ات از جنایت چه بود؟
فرشاد حاضر نمیشد وکالت کاری را پس بگیرد یا نام مرا هم در وکالت بنویسد.
- چه وکالتی؟
مادرم مدتی قبل یک وکالت کاری به برادرم داده بود برای انجام کارهای اداری مربوط به املاک پدر و مادرم. وقتی این را شنیدم عصبانی شدم. به سراغ مادرم رفتم و گفتم چرا وکالت را به فرشاد داده و مرا آدم حساب نکرده است؟ مادرم گفت تو متاهلی اما فرشاد مجرد. میگفت قصد اذیت کردن مرا نداشته است، چون فرشاد وقتش آزاد است و به راحتی میتواند به دنبال کارهای اداری املاکمان برود. عصبانی شدم و گفتم باید نام من هم در وکالت نوشته شود. مادرم هم گفت برو با فرشاد صحبت کن.
- با او صحبت کردی؟
روز حادثه فرشاد قصد خروج از خانه را داشت که به حیاط رفتم و صدایش کردم. از او خواستم وکالت را به نام من بزند اما برادرم میگفت باید خودش کارها را انجام بدهد. برسر این موضوع با یکدیگر درگیر شدیم. او را هل دادم و به زمین خورد. بعد چشمم به یک چوب افتاد که آن را برداشتم و شروع کردم به کتک زدنش. وقتی به خودم آمدم متوجه شدم که برادرم فوت شده است. پس از آن بود که تصمیم گرفتم صحنه سازی کنم؛ جسد را به کهریزک بردم و با قرار دادن یک قرص برنج در جیب برادرم قصد داشتم وانمود کنم که خودکشی کرده است اما سرانجام لو رفتم.
- چرا از حساب برادرت پول برداشت کردی؟
فکر میکردم آب ها از آسیاب افتاده و دیگر کسی به دنبال قاتل برادرم نیست. البته در تمام این مدت عذاب وجدان داشتم و کابوس میدیدم اما چون به پول نیاز داشتم از حسابش پول برداشتم غافل از این که با همین کار لو خواهم رفت.
نظر شما