در جوامع اولیه و ملتهای باستانی که چشمانداز تاریخ اجتماعی و فرهنگی گذشته آنان با اساطیر آغاز میشود، انسان آرمانی یا خداگونه، مظهری از قدرتهای فوق طبیعی است که با گذشت زمان در سیمای قهرمانان حماسههای ملی فرهنگهای مختلف متجلی میشود و با عملیات خارقالعاده و فوق انسانی آرزوهای عملی نشده قبیله، قوم یا ملت خویش را در فضای انسانهای حماسی تحقق میبخشد.
انسان آرمانی که شخصیت او در وجود قهرمانان دوره اساطیری و پهلوانان شاهنامه فردوسی یا دیگر آثار ادب حماسی زبان فارسی نظیر گرشاسب نامه اسدی طوسی و گشتاسب نامه دقیقی و... متجلی است مظهری از ارزشهای اخلاقی و عاطفی قوم ایرانی و نموداری از آرزوهای متعالی ملتی است که از کهنترین ازمنه تاریخ، همواره در تکاپوی حقیقت بوده و در راه دستیابی به فضیلت و کرامت انسانی کوشیده و در هر دورهای متناسب با قدرت بالندگی اجتماعی و فرهنگی خود، نقش حیاتی و موثری را در ساختن بنای تمدن و در رونق بخشیدن به آثار علمی و هنری ادبی جهان داشته است.
انسان آرمانی یا خداگونه، منظری از قدرتهای فوق طبیعی است که با گذشت زمان در سیمای قهرمانان حماسههای ملی متجلی میشود و با عملیات خارقالعاده و فوق انسانی آرزوهای عملی نشده قبیله، قوم و یا ملت خویش را در فضای داستانهای حماسی تحقق میبخشد و این امید و انگیزه پایداری در برابر ناملایمات وضع موجود و عامل تکاپو در نیل به آیندهای مطلوب و دستیابی به نظام حکومتی عدالت گستر و اجتماعی ایدهآل است.
جمعآوری و تدوین اساسی روایات و داستانهای حماسی ایران که قرنها سینه به سینه و از نسلی به نسل دیگر نقل شده و در ابتدا پارهای از آنها در اوستا به ویژه در بخش یشتها تالیف شده است در دوره ساسانیان به صورت خدای نامهها و مجموعههایی نظیر ایانکار وزیران، داستان بهرام چوبین، رستم و اسفندیار، داستان پیران ویسه و کتاب پیکار و چند اثر دیگر تالیف شد و با گردآوری و حفظ این روایات کوشیدند تا حماسه سرایانی چون دقیقی، فردوسی، اسدی طوسی و... با نظم داستانهای مزبور شاهکارهایی را در زمینه حماسههای اساطیری و پهلوانی به وجود آورند.
قهرمانان حماسههای اساطیری و پهلوانی ایران که نقشآفرین رویدادهای بزرگ رزمی و دلاوری در ادوار نخستین باستانی کشور ما هستند دارای مقامی مقدس و روحانی بوده و از قدرتهای فوق انسانی برخوردارند. این پهلوانان به مدد عوامل ماوراء طبیعی چون فره ایزدی، سروش غیبی، سیمرغ و... بر بدیها و نامردیها چیره میشوند و از لحاظ معنوی، مظاهری از خردمندی و دانایی و دادگری و سایر ارزشهای والای انسانی به شمار میروند. البته چنین قهرمانانی زاییده تخیل مردم دنیای کهن هستند که سعی میکردند شخصیت قهرمانهای آرمانی را در آنها به وجود آورند و به کمک تخیل کسی را خلق کنند که واجد همه صفات عالی باشد و همچنین تا آنجا که ممکن است ضعفهای انسانی را از او بگیرند و در عین بشر بودن میکوشیدند تا از او یک انسان کامل بسازند.
در حماسههای اساطیری و پهلوانی زبان فارسی مظاهر انسانی در اوج، قهرمانان دادخواه فضیلتجویی هستند که سایه روشنی از سیمای روحانی و جسمانی ترسیم میکنند و در کالبد شکافی ابعاد شخصیت چنین انسان آرمانی و بررسی جهانبینی و خلقیات او که در واقع چیزی جز بازتاب و تفکر و پایبندیهای اخلاقی و علایق مذهبی خود حماسه سرایان بیدار دل ما نیست، اوج انسان مرحله کمال معنوی است و کسی بدین پایگاه بلند دست مییابد که مکارم اخلاق در او به ظهور برسد و بر تمایلات نفسانی چیره شود و از چاه ظلمانی طبیعت به در آید و از ناپاکیها پاک شود و به سوی نور یا ارزشهای معنوی حرکت کندو متخلق به خوبیهای یزدانی شود.