به گزارش همشهری آنلاین به نقل از روزنامه همشهری، طحنون بنزاید، سیاستمدار در سایه اماراتی و مرد شماره یک دستگاههای اطلاعاتی-امنیتی این کشور که معمولا تلاش میکند از مرکز توجه رسانهها دور باشد طی هفته گذشته ۲ سفر جنجالی به مقصد ترکیه و قطر داشته است؛ کشورهایی که بهعنوان مهمترین رقبا و حتی دشمنان منطقهای امارات شناخته میشوند. اگرچه جزئیات قابل توجهی از این ۲ سفر جنجالی منتشر نشده اما تصاویر دیدارهای طحنون بنزاید با رجبطیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه و شیخ تمیم بنحمد، امیر قطر به تنهایی نشان از آغاز تغییری بزرگ در سیاست خارجی امارات دارد. این تغییرهای ناگهانی روز گذشته با انتشار خبر مکالمه تلفنی میان اردوغان و محمد بنزاید، ولیعهد ابوظبی تکمیل شد؛ اتفاقی که با توجه به حجم تنشهای سیاسی، نظامی و حتی اقتصادی میان ابوظبی و آنکارا طی سالهای اخیر، رسانهها و ناظران تحولات منطقه را در شوکی عمیق فرو برده است. این در حالی است که امارات حتی پس از برگزاری نشست العلا و پایان رسمی محاصره قطر، مواضع سیاسی و رسانهای خود نسبت به دوحه را تغییر نداده بود؛ تا جایی که ولیعهد این کشور بهرغم دعوت محمد بنسلمان، حاضر به شرکت در نشست سران شورای همکاری خلیجفارس با حضور امیر قطر نشد. حال سؤال این است که چرا امارات برخلاف مواضع پیشین خود، ناگهان به قطار مصالحه منطقهای پیوسته و وارد گفتوگوهای مستقیم با مهمترین رقبای خود، یعنی ترکیه و قطر شده است؟
پایان عصر ترامپ-نتانیاهو
بر هیچکس پوشیده نیست که امارات طی سالهای گذشته در سایه حمایتهای همه جانبه آمریکا و رژیم صهیونیستی، امتیازات قابل توجهی را در پروندههای مختلف منطقهای بهدست آورده بود. ریشه این حمایتها بیش از هر چیز به پشتیبانی مالی تمام قد ابوظبی از کمپین انتخاباتی ترامپ در سال ۲۰۱۶ بازمیگشت؛ آن هم درحالیکه بخش عمده کشورهای عربی (حتی عربستان سعودی) در اردوگاه حامیان هیلاری کلینتون قرار داشتند. از سوی دیگر، همراهی کامل امارات با سیاستهای منطقهای نتانیاهو، حمایت از برنامه عادیسازی روابط عربی-اسرائیلی، توافق موسوم به معامله قرن و... نیز نقش ویژهای در تامین حمایتهای آمریکایی-اسرائیلی از افزایش نفوذ امارات در سطح منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا داشت. اما با شکست ترامپ، سقوط دولت نتانیاهو و روی کار آمدن دولتی دمکرات در کاخ سفید، این معادله به ضرر ابوظبی تغییر کرد. پژوهشکده کارنگی با اشاره به تأثیرات منطقهای پیروزی بایدن در انتخابات آمریکا مینویسد: تغییر دولت در واشنگتن، تهدیدی برای امارات نیست اما این کشور عربی دیگر از آزادی عمل و امتیازات ویژه دوران ترامپ برخوردار نخواهد بود.
تمام اینها در حالی است که ساختار ائتلاف قدرتمند منطقهای میان امارات و عربستان طی یک دهه گذشته تضعیف شده و نشانههای قابل توجهی مبنی بر نابودی تدریجی آن نمایان شده است؛ از تنشهای نیابتی در جنگ یمن گرفته تا قدرتنمایی ۲ کشور مقابل یکدیگر در اوپک و البته اتخاذ سیاستهای متفاوت نسبت به بحران قطر. در عین حال نمیتوان به سادگی از تلاشهای جدید عربستان برای نزدیکی با عمان و توسعه روابط اقتصادی با این کشور همسایه امارات چشم پوشید؛ تلاشهایی که بهطور عمده در قالب ۳برنامه اقتصادی-تجاری خلاصه میشود:
۱- توسعه زیرساختهای حملونقل مستقیم میان ۲ کشور برای مبادله کالا (هماکنون مسیر صادرات زمینی کالا میان عربستان و عمان از داخل خاک امارات میگذرد)
۲- سرمایهگذاری قابل توجه عربستان برای تاسیس یک شهر صنعتی در داخل عمان
۳- تأکید عربستان بر تقویت نقش بنادر عمانی دقم و صلاله برای صادرات محصولات سعودی به دریای عرب و اقیانوس هند (این دو بندر، مهمترین رقبای عربی بندر جبل علی امارات در منطقه بهحساب میآیند)
براساس تمام آنچه گذشت، بهنظر میرسد امارات نسبت به تحولات جاری منطقه پس از پایان عصر ترامپ-نتانیاهو احساس خطر کرده و تلاش میکند از روند جدید حاکم بر خاورمیانه باز نماند؛ روندی مبتنی بر مصالحه که نشانههای آن با پایان محاصره قطر از سوی عربستان، کاهش تنشهای مصر-ترکیه و شاید از همه مهمتر، مذاکرات ایران و عربستان نمایان شده است.
مهمترین پروندههای اختلافی میان امارات با ترکیه و قطر
۱- جنگ لیبی: امارات طی ۶سال گذشته یکی از مهمترین بازیگران بحران نظامی لیبی بوده است. این کشور با حمایت مالی و تسلیحاتی گسترده از ژنرال حفتر در شرق لیبی تلاش داشت به عمر دولت وفاق ملی در طرابلس پایان دهد. اما حمایتهای مالی قطر از دولت وفاق و در ادامه، ورود نظامی ترکیه به این بحران برنامههای امارات و متحدانش را بینتیجه گذاشت.
دستیابی به منابع نفتی لیبی و همچنین موقعیت استراتژیک این کشور در جنوب شرقی مدیترانه(با توجه به کشف میادین جدید گازی)، ۲ علت اصلی رویارویی ائتلاف ترکیه- قطر با امارات و متحدین این کشور در جنگ لیبی بوده است.
۲-کودتای مصر: انقلاب سال ۲۰۱۱ مصر و روی کار آمدن دولت وابسته به جنبش اخوانالمسلمین، راه را برای نفوذ اساسی ترکیه، قطر و اسلامگرایان وابسته به این دوکشور در قاهره هموار کرده بود. اما این فرایند در سال ۲۰۱۴ با کودتای ژنرال سیسی علیه دولت محمد مرسی بهطور کلی متوقف شد؛ کودتایی که با حمایت قاطعانه امارات و عربستان سعودی رخ داد. رسانههای دولتی ترکیه و قطر همواره از نقش ویژه امارات در وقوع این کودتا و حتی کودتای سال ۲۰۱۶ در ترکیه علیه اردوغان خبر دادهاند.
۳- رقابت در دریای سرخ: جزایر دریای سرخ و بنادر مشرف به این منطقه طی یک دهه گذشته صحنه رقابتهای شدید میان امارات با ترکیه و قطر بوده است. براساس چشماندازهای تجاری، دریای سرخ و تنگه بابالمندب نقش استراتژیکی در آینده اقتصاد خاورمیانه-آفریقا خواهد داشت و به این ترتیب، رقابت بر سر دسترسیهای ویژه در جزایر و بنادر آن معنادار میشود. هماکنون امارات علاوه بر بندر عدن در نزدیکی بابالمندب، چندین پایگاه نظامی، فرودگاه و بندر را در مناطق مشرف به دریای سرخ، ازجمله سواحل اریتره در اختیار گرفته است. در مقابل، ترکیه نیز موفق شده با شراکت قطر، امتیاز اداره جزیره سواکن سودان (در مرکز دریای سرخ) را بهمدت ۱۰۰ سال بهدست آورد.
۴- محاصره قطر: با گذشت ۴ سال از رخداد محاصره قطر توسط همسایگان عربی این کشور، اکنون روشن است که امارات نقشی تعیینکننده در این تصمیم داشته است؛ تا جایی که به روایت نیویورک تایمز، حتی تلاشهای ترامپ برای پایان دادن به این بحران در سال ۲۰۱۹ نیز بهدلیل مخالفت ابوظبی بینتیجه ماند. منابع عظیم انرژی در قطر، قدرت رسانهای این کشور و حمایت مالی گسترده از انقلابیون اسلامگرا در سطح جهان عرب، مهمترین دلایل تصمیم امارات و عربستان برای محاصره و در ادامه، «حمله نظامی» به قطر بوده است؛ طرحی که در نهایت بهدلیل ورود فوری نیروهای نظامی ترکیه به دوحه هرگز اجرا نشد. محاصره قطر سرانجام در اواخر سال ۲۰۲۰ با ملاقات محمد بنسلمان و شیخ تمیم بنحمد، بدون استقبالی قابل توجه از سوی ابوظبی خاتمه یافت.
نظر شما