بانک مرکزی تنها وظیفه حفظ منافع سپردهگذاران را بهعهده ندارد، هر چند که آن هم از وظایف اوست اما وظیفه اولیتر، برقراری نظام صحیح گردش پولی و تعریف مشخص از منافع سپردهگذار و گیرنده وام و محیط موجود کسب و کار و حرکت جریان سرمایه به سوی اهداف نظام است.
فرض کنیم سازمان مرکزی انتقال خون در ایران وظیفه دریافت واحدهای خونی خود را بهصورت پیمانکاری و در قالب واحدهای کوچکتر بهعهده چندین بنگاه قرار دهد. این بنگاهها با هدف جذب واحدهای خونی بیشتر با یکدیگر به رقابت پرداخته و اینگونه مقرر نمایند که هر کس یک واحد خون به ما برساند به همان میزان عضو ماست و ما فقط در مقابل او مسئولیم و همچنین در مقابل تحویل دادن واحدهای خونی به بیمارستانها، حق دریافت خون از بیماران بستری در آنها را دریافت و عمده سهم دریافتی خود را از بیمارستانها فراهم نمایند. تصور کنید در مقابل اهدای یک واحد خون، یک واحد و اندی از همان بیمارستان مطالبه دریافت خون شود و البته ذخیره خونی موجود را فقط برای کسانی که خون اهدا کردهاند حفظ کنند.
در این صورت بیمارستانهای موجود همانند کمینگاههایی عمل میکنند که طعمه را برای شکارچیان متمول که علاقه به شکار دارند فراهم میآورد تا آنها به ورزش مفرح شکار نیز مبادرت ورزند! اگر وضعیت اینگونه میبود، در این صورت رئیس سازمان مرکزی انتقال خون در مقابل مسئولیت خود میبایست اینگونه استدلال بیاورد که ما در برابر کسانی که به ما خون اهدا کردهاند مسئولیم و چنانچه دولت در نظر دارد به نیازمندان دریافت خون کمک کند باید از محلهای موجود متعلق بهخود، خون دریافت و نزد ما سپردهگذاری کند.
چنانچه دولت در نظر دارد ما به بیمارستانها خون مجانی بدهیم، باید اول خون مجانی در اختیار ما قرار دهد. اما بیمارستانها باید سعی کنند که اول محتاج خون نشوند. دوم خود دارای واحدهای ذخیره خون باشند. سوم درصورتیکه از ما خون دریافت کردند باید بتوانند آن را با درصدی بیشتر در مهلت معین به ما برگردانند تا ما بتوانیم منافع خونگذاران خود را حفظ کنیم! البته خوب است که چنین نیست و خون مجانی اهدا میشود و نسبتا مجانی در اختیار بیمارستانها قرار میگیرد و تاکنون از شمول گسترده معامله مستثنی است.
پول در گردش اقتصادی کشور همانند خون در پیکره انسان عمل میکند. بانک مرکزی تنها وظیفه حفظ منافع سپردهگذاران را بهعهده ندارد، هرچند که آن هم از وظایف اوست اما وظیفه اولیتر، برقراری نظام صحیح گردش پولی و تعریف مشخص از منافع سپردهگذار و سپردهگیر و محیط موجود کسب و کار و حرکت جریان سرمایه به سوی اهداف نظام است.
مسلما بانکها در کشور و همچنین بانک مرکزی فقط برای ایجاد درآمد و حفظ منافع سپردهگذاران تاسیس نشدهاند. بانکها در درجه اول ابزاری در دست نظام هستند تا اهداف اقتصادی و مدنظر را بهوجود آورند. این صحیح است که بانک بنگاه خیریه نیست اما این نیز صحیح است که بانک ابزاری برای چپاول داراییهای موجود بخشهای مختلف اقتصادی نیز نمیتواند باشد.
وظیفه بانکها حرکت دادن جریان سرمایههای موجود کشور به سوی اهدافی است که متضمن منافع کلان کشور است. در حال حاضر در کشور ما بهدلیل پمپاژ طولانی نقدینگی نفتی به بخشهایی از جامعه، قدرت خرید بهصورت مصنوعی بالاست. مصنوعی بدین دلیل است که این قدرت خرید حاصل تلاش و کار و تولید بیشتر نیست بلکه درآمدهای نفتی است که بخشهایی از جامعه آنرا در اختیار دارند و بهاصطلاح ثروتمند هستند.
هدف از تاسیس بانک در کشور ما تنها حفظ منافع اینگونه ثروتمندان نبوده است بلکه میتواند سرمایههای سرگردان موجود را به سوی اهداف مورد نظر نظیر صنعت و ساخت مسکن و نظیر آن سوق دهد .
در کشوری که سرمایههای سرگردان و غیرتولیدی فراوان و در مقابل انبوهی از مردم زیر خط فقر باشند تنها حفظ منافع سرمایهگذار همانند گرفتن خون از بیماران بستری در بیمارستانهاست. به یاد داشته باشیم که تنها سودی موجه و مقبول است که حاصل تلاش و تولید باشد و بهرهای هم میتواند عادلانه باشد که بهره حاصل از تلاش و تولید باشد.
اگر بهره بخشهایی نظیر دلالی و واردات بهدلیل سهلانگاریهای دولتهای قبلی نسبتا بالاست نباید تنها به این دلیل جریان سرمایه موجود بانکها را به سوی آنها جاری ساخت که در این صورت بانکها همچون تیغی هستند در دست زنگی مست.
* عضو هیأت نمایندگان اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران