فعالان محیط‌زیست: سالانه بیش از یک میلیون پرنده مهاجر در ایران قتل‌عام می‌شود، در حالی‌که همچنان اقدام قابل‌توجهی برای جلوگیری از شکار و تجارت آن صورت نگرفته است.

پرندگان مهاجر

همشهری- محمدصادق خسروی‌علیا: در کشور ما پاییز بیش از آنکه فصل بهره بردن از زیبایی‌های پرندگان مهاجر باشد فصل قتل‌عام پرندگان مهاجر است. ایران به‌عنوان یکی از توقفگاه‌های اصلی پرندگان هرساله میزبان جمعیت میلیونی مهاجران است. براساس آمارها هرساله حدود ۵میلیون پرنده از غازها و قوها گرفته تا انواع اردک‌ها تالاب‌های شمالی کشور را به‌عنوان استراحتگاه انتخاب می‌کنند. این جمعیت دست‌کم شامل ۸۰ گونه پرنده است. اما در کنار زیبایی مسحورکننده‌ای که این مهمانان مهاجر به چهره مرداب‌ها، تالاب‌ها و آب‌بندان‌ها می‌بخشند، تراژدی شکار بی‌رویه هربار و هرروز در حال تکرار است.‌ مازندران به‌عنوان قتلگاه اصلی این پرندگان شناخته شده و سال‌هاست فراتر از بحث استانی و ملی، این کشتار بزرگ به یک موضوع جهانی تبدیل شده تا آنجا که کشور ما را به‌عنوان سیاه‌چاله پرندگان می‌شناسند. با آغار فصل مهاجرت پرندگان سؤال اصلی این است که آیا امنیت زیست این مهاجران در سال‌جاری فراهم آمده!؟ کارشناسان و فعالان محیط‌زیست در گفت‌وگو با همشهری از آخرین وضعیت صید و شکار پرندگان و همچنین روش‌هایی که می‌توان امنیت آنها را فراهم کرد، می‌گویند.
 

تجارت، عامل اصلی شکار

حر منصوری، فعال محیط‌زیست در مورد شکار پرندگان دیدگاه متفاوتی نسبت به قبل دارد. او با توجه به تجربیاتی که به وسیله مشاهدات و اقدامات عملی در رابطه با شکار پرندگان در مناطق میانکاله و فریدونکنار کسب کرده، معتقد است شکار پرندگان به‌صورت بومی نه در ایران، نه در هیچ کشور دیگری به‌عنوان عامل اصلی کشتار و از بین رفتن جمعیت آنها تلقی نمی‌شود. او می‌گوید: «عاملی که امروز به‌عنوان دلیل اصلی کشتار پرندگان شناخته شده و به‌صورت علمی و تجربی به اثبات رسیده، تجارت است، نه شکار. تجارت و ایجاد بازارهای داغ خرید و فروش پرندگان، حجم کشتار و قتل عام را چند برابر می‌کند. شکار بومی که با صدور مجوزها انجام می‌شود، تهدیدی جدی برای حیات وحش تلقی نمی‌شود.»

به‌گفته منصوری، کشورهای پیشرفته، حقوق بومی‌ها را برای بهره‌برداری به رسمیت می‌شناسند، چراکه این نوع سیاستگذاری‌ها برخلاف تصور مخالفان شکار در چارچوب، نتایج مثبتی به همراه داشته است: «در کشور ما هرگاه سختگیری‌ها برای ممانعت از شکار بیشتر بوده و مجوزهای شکار صادرنشده، قتل عام بیشتری صورت گرفته است‌ چراکه در حالت عادی به اشخاص دفترچه‌هایی داده می‌شود به همراه ۳۰۰ فشنگ. آنها مجاز هستند تنها در برخی از مناطق برای شکار اقدام کنند. در این حالت شخص چون منافعی در قانونمندبودن می‌بیند و می‌داند اگر قوانین را زیر پا بگذارد، ممنوعیت گریبانگیر او می‌شود، در نتیجه در راستای قانون عمل می‌کند و وارد مناطق شکار ممنوع نمی‌شود. اما درصورتی که مجوزهای شکار لغو و شکار ممنوع شود، خودبه‌خود تمام افرادی که در چارچوب قانون شکار می‌کردند چون در قانونمندبودن خود نفعی نمی‌بینند (وقتی دیگر فرقی نمی‌کند کجا شکار کنند؛ شکار در شالیزار (مجاز) و تالاب (غیرمجاز) هر دو ممنوع باشد.) مطمئنا وارد مناطق شکارممنوع خواهند شد، چون جرم یکسان است.»
 

تأمین امنیت زیست پرندگان با توانمندسازی‌ بومیان

این فعال محیط‌زیست با بیان اینکه از نظر جامعه‌شناسی از بین رفتن حس تعلق افراد نسبت به مناطقی که در آن زندگی می‌کنند بسیار خطرناک است و برای محیط‌زیست و حیات وحش به‌شدت مهلک، اینطور تحلیل می‌کند: «هنگامی که خانم ابتکار ریاست سازمان محیط‌زیست کشور را به‌عهده داشت، بنده یکی از اعضای سه‌نفره‌ای بودم که باعث شدیم شکار به کلی ممنوع شود. اما نتیجه این شکار ممنوع، تنها مرزشکنی گسترده شکارچیان بود. در تالاب‌ها که قبل‌تر مناطق شکار ممنوع محسوب می‌شد، شاهد حضور جمعیت گسترده‌ای از شکارچیان بودیم و قتل‌عام بی‌سابقه‌ای صورت گرفت. مثال ساده‌ای دراین‌باره مطرح می‌کنم که موضوع قابل درک باشد. وقتی به شخصی مجوز برداشت ۵ کیلوگرم برنج در سال داده می‌شود، مسلما این را حق خود می‌داند و تنها به آن اکتفا می‌کند چون می‌داند اگر طمع کند و بیشتر بخواهد برداشت کند، همان مجوز ۵کیلوگرم را نیز از دست خواهد داد. اما در شرایطی که برای فرد هیچ حقی درنظر گرفته نشود و او بخواهد غیرقانونی برداشت کند بدون‌شک به جای ۵ کیلوگرم چند کیسه برنج برمی‌دارد. این مثال ساده درست مانند اتفاقی است که با ممنوعیت کامل شکار در چند سال گذشته در میانکاله و فریدونکنار شاهد بودیم. شکارچیان عنان از کف دادند و وارد تالاب‌ها شدند و بزرگ‌ترین و وحشتناک‌ترین قتل‌عام پرندگان را رقم زدند.» 

او ادامه می‌دهد: «عدم‌احساس تعلق به محل زندگی و همچنین عدم‌بهره‌برداری از منابع آن علاوه بر شکار بی‌رویه، آسیب‌ها و خسارات بزرگ‌تر و جبران‌ناپذیر دیگری برای محیط‌زیست به همراه دارد. افرادی که در شمال کشور زندگی می‌کنند، غالبا کشاورز بوده و از ابتدای پاییز تا انتهای سال بیکار هستند و منبع درآمدی ندارند. طبیعی است که در این شرایط بخواهند از روش‌های دیگر کسب درآمد کنند. یکی از ‌مهم‌ترین روش‌های کسب درآمد برای آنها شکار پرندگان مهاجر است. از این‌رو اگر قرار است امنیت زیست پرندگان فراهم شود، باید ابتدا جامعه بومی توانمند شود. در غیر این صورت با برخورد قهری و قطع ید بومیان از منابع، تنها عدم‌احساس تعلق ایجاد می‌شود که علاوه بر قتل‌عام حیات وحش، به آتش کشیدن جنگل‌ها و مراتع و بسیاری از ناهنجاری‌های دیگر در حوزه محیط‌زیست ختم می‌شود.»
 

بازار فریدونکنار قتلگاه اصلی پرندگان

محمدعلی یکتانیک به‌عنوان یکی از فعالان محیط‌زیست نیز در گفت‌وگو با همشهری، تبدیل‌شدن ایران به‌عنوان سیاه‌چاله پرندگان‌ را یک واقعیت می‌داند تا یک اتهام. او می‌گوید: «ایران سیاه‌چاله پرندگان مهاجراست. نیمه دوم هر سال هر فردی با هر دیدگاهی وارد مناطق شمالی کشور ‌شود، سرتاسر دام‌های هوایی می‌بیند و از غروب تا طلوع خورشید تنها صدای شلیک گلوله می‌شنود؛ انگار در میانه میدان جنگ تمام‌عیار محاصره شده باشد. به‌خصوص معضل بازار فریدونکنار که تبدیل به سرشکستگی ملی و آبروریزی بین‌المللی شده که به واسطه آن کشور ‌ما را به‌عنوان بزرگ‌ترین قتلگاه پرندگان می‌شناسند.»  او ادامه می‌دهد: «بازار پرنده فریدونکنار، بازاری نیست که تنها پرندگان فریدونکنار و سرخرود را عرضه کند. این بازار کل استان مازندران را تبدیل به شکارگاهی بزرگ کرده؛ شکارگاهی که روش‌های صید آن گزینشی نیست و همه پرندگان را شکار می‌کند. اکنون استان گیلان و استان گلستان نیز به واسطه رونق بازار فریدونکنار، درگیر شکار گسترده پرندگان شده‌اند.»  به‌گفته یکتانیک، در تمام این مدت تمام مسئولان استانی فقط شعار داده‌اند و وقت‌کشی کرده‌اند: «آنها سال‌ها در تلاش هستند که روش‌های صید فعلی را به‌عنوان روش‌های شکار سنتی جلوه دهند تا به این صورت مجوز شکار را برای شکار بی‌رویه صادر کنند. روش‌هایی که الان برای صید و کشتار جمعیت بزرگ پرندگان در میانکاله و فریدونکنار استفاده می‌شود، به هیچ عنوان بومی نیست و نهایتا ۱۵ سال قدمت دارند.»
 

فقر بهانه‌ای است برای شکار

این فعال محیط‌زیست با بیان اینکه مسئولان استانی، برای سرپوش‌گذاشتن روی قتل‌عام پرندگان در شمال کشور، این موضوع را به معیشت مردم گره می‌زنند، می‌گوید:‌ «دریاچه زریوار در شهرستان مریوان تنها نقطه امن برای پرندگان است که می‌توان در سکوت و آرامش به تماشای آن نشست. نه صدای شلیک گلوله‌ای دراین منطقه به گوش می‌رسد و نه از تورهای هوایی خبری است. این در حالی است که مریوان جزو مناطق محروم کشورمان است و خیلی‌ها در این خطه از راه کولبری معیشت می‌کنند. اما با این حال حیات پرندگان در آرامش کامل است. چطور در این منطقه نهضت شکستن تفنگ‌ها و رساندن آمار شکار به مرز صفر شکل گرفته اما در مناطق شمالی که توریستی‌ترین منطقه کشور است و معروف‌ترین برنج کشور را دارد که البته به واسطه وجود همین پرنده‌هاست و می‌توان گفت مردم آن از یک رفاه نسبی بهره‌مند هستند، شکار پرندگان تمامی ندارد!؟ به عقیده من تنها عامل حرص و طمع است. الان در بازار مکاره فریدونکنار غاز ۲۰۰ گرمی ۸۰ هزار تومان قیمت دارد و برخی پرندگان کوچک تا ۴۰۰ هزار تومان خرید و فروش می‌شود، این چه بازار مستمندی است که ۲۰۰ گرم پرنده تا ۴۰۰ هزار تومان خرید و فروش می‌شود!؟ فقر در افکار و ذهن این آدم‌هاست که تصور می‌کنند اگر پرندگان را شکار نکنند، فقیر هستند و با این تصور آبروی مازندران را در ایران برده‌اند و آبروی ایران را در کل جهان.»

قتل عام پرندگان مهاجر در ایران | فصل عبور از میدان تیر

یکتانیک به آمارهای هولناک شکار پرندگان مهاجر در شمال کشور اشاره می‌کند و می‌گوید: «در سال گذشته دست‌کم یک میلیون پرنده در فریدونکنار صید شد و به‌گفته سازمان محیط‌زیست ۵۰ هزار پرنده تنها در خود میانکاله قتل‌عام شدند که بدون‌شک به عقیده من این آمار دست‌کم سه‌برابر کمتر از آمار واقعی است.»  او تامین امنیت پرندگان مهاجر را تنها با انجام ۲ راهکار میسر می‌بیند: «به‌جز روش سنتی دوما (روش سنتی صید که با حقه‌زدن به پرنده انجام می‌شود) هیچ روش دیگری برای صید پرندگان پذیرفته نیست. این روش صید سنتی پایدار است و به جمعیت پرندگان آسیب نمی‌رساند. این روش قانونی است و تنها کسانی می‌توانند از این روش استفاده کنند که مجوز شکار دارند. علاوه بر این، با کنترل بازار و ممانعت از ایجاد بازارهای مکاره‌ای مانند فریدونکنار می‌توان امنیت زیستی پرندگان مهاجر را تامین کرد.»

کد خبر 632034

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha