سارا روستاپور، برنامه‌ساز و مجری کودک اعتقاد دارد دیگر دوره خاله و عموها در تلویزیون تمام شده و از طرفی هشدار می‌دهد که باید سریال‌سازی را با دانش و توانمندی بیشتری پیش برد که امثالِ BBC نتوانند اندیشه‌های مخرب‌شان را به خوردِ کودکان ما بدهند.

روستاپور

به گزارش همشهری آنلاین به نقل از تسنیم، برنامه‌ساز باسابقه‌ای در حوزه تولیدات کودک و نوجوان در تلویزیون است. تجربه تهیه‌کنندگی هم دارد اما شهرتش را از اجرا دارد و پس از گذشت سالها، همچنان برای بسیاری از کودکان و نوجوانان، همان خاله ساراست.

سارا روستاپور فارغ التحصیل لیسانس رشته میراث فرهنکی و فوق لیسانس نمایش عروسکی از پردیس هنر دانشگاه تهران است. بعد از دانشگاه به عنوان خبرنگار فعالیت داشت؛ تا اینکه برای گرفتن گزارش پشت صحنه به لوکیشن برنامه "رنگین کمان" می‌رود و با دعوتِ تهیه‌کننده و تستِ اجرا، به طور جدّی وارد عرصه اجرای برنامه‌های کودک می‌شود.  

او این روزها برنامه‌سازی را اولویت خودش می‌داند و اجرا را روی توانمندی و دغدغه‌اش دنبال می‌کند. با حضورش در فیلم‌های سینمایی مثلِ "راز دشت تاران" و "وای آمپول" و حتی سریالی که این روزها در نمایش‌خانگی منتشر می‌شود می‌گوید اگر یک روز بخواهم بازیگری را تجربه کنم دوست دارم در کاری باشد که مخاطبش کودکان باشند.  

همان اتفاقی که امروز افتاده و سارا روستاپور که در کنار اجرا و برنامه‌سازی، تجربه مختصری هم در عرصه بازیگری سینما پیدا کرده و او را با بازی در نقش مادر خانواده راستگو  سریال «نارگیل» می‌بینیم.  

او درباره اهمیت ساخت سریال "نارگیل" می‌گوید: کار در زمینه کودک در هر کشوری کار مهمی است. ساخت فیلم سینمایی، سریال و برنامه ویژه کودک از مهمترین کارهایی است که در صنعت رسانه هر کشوری باید رخ دهد که می‌تواند یک سرمایه‌گذاری بسیار خوب و بلندمدت برای یک کشور یا جامعه باشد. کشورهای توسعه یافته، کشورهایی‌اند که بسیار روی کودکان سرمایه‌گذاری کرده است.

روستاپور همچنین به مهجور واقع شدن سرمایه‌گذاری برای کودکان، تأکید کرد: گروه‌های زیادی‌اند که در این حوزه خوش‌فکرند اما مهجور واقع شده‌اند. هنرمندان که اصولا جماعت متمولی نیستند. طبیعتا ارگان‌ها و نهادها باید به میدان سرمایه‌گذاری بیایند. هرکدام از این ارگان‌ها باید در زمینه کارهای کودکان سرمایه‌گذاری کنند تا هنرمندان با اتکا بر همین سرمایه‌ها کارهایی را تولید کنند.  

ویدئو | سارا روستاپور: روانشناسان با خاله و عموهای تلویزیونی موافق نیستند

او در بخش‌های دیگری از گفت‌وگو دلیل موافق نبودن با "خاله و عموهای تلویزیونی" را مطرح می‌کند. همچنین درباره شکل و شمایلِ برنامه‌های جدید، داشتنِ نقشه راه، حضور رئیس جدید رسانه ملّی و تغییرات و تحولات مدیریتی و محتوای مخرب و فعالیت‌های شبکه‌های امثالِ BBC به نکات قابل توجهی اشاره کرد که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید: 

صدا و سیما، برنامه کودک و نوجوان، سینمای ایران، سریال، شبکه نمایش خانگی، «خاله سارا» چگونه به وجود آمد؟

سال ۱۳۷۸ با برنامه "از مدرسه تا مدرسه" شبکه دو، وقتی ۱۷ سال بیشتر نداشتم وارد این عرصه شدم. اما به دلیل کنکور و دانشگاه، این کار را کنار گذاشتم.

همزمان خبرنگار بودم؛ روزی برای گرفتنِ گزارش پشت صحنه برای روزنامه همشهری (دوچرخه)، سرِ صحنه برنامه "رنگین‌کمان" رفتم. آنجا از من تست گرفتند و وارد این عرصه شدم.

با "بادبادک" شروع کردم و خاله بهار صدایم می‌کردند. وقتی به برنامه "رنگین‌کمان" آمدم نامم را تغییر دادند و گذاشتند "خاله سارا". 

  •  چقدر آن برنامه نوستالژی شد هم خود شخصیت خاله سارا و هم شخصیت چرا؛ آن عروسک بانمک و دوست‌داشتنی.  

مهمترین عروسکی که در زندگی‌ام با آن کار کردم، «چرا» بود. صداپیشه خوبی داشت خانم آزاده مؤیدی‌فرد که هنوز هم فوق‌العاده‌اند و جزو بهترین‌های این عرصه‌اند.  

  •  پس چرا این عروسک کنار گذاشته شد؟

کنار گذاشته نشد. کاری برای صداپیشه‌شان پیش آمد و یک مدت برای تحصیل نمی‌توانستند سرکار باشند. به همین دلیل کار عروسک «چرا» آن دوران تمام شد.  

  • فکر نمی‌کنید این عروسک‌ها، نوستالژی و محبوبند و باید به تلویزیون برگردند؟

من موافقم؛ «چرا» الان هم برگردد خیلی مخاطب خواهد داشت. معتقدم که مثل خیلی از کشورها، باید عروسک‌هایمان حفظ شوند و به مرور زمان در برنامه‌های مختلف و موقعیت‌های متنوع از آنها استفاده شود. این عروسک‌ها، پتانسیل‌هایی‌اند که به واسطه آنتن به دست می‌آیند و باید این ظرفیت‌ها و پتانسیل‌ها حفظ شوند.

  • اگر الان «چرا» برگردد، «خاله سارا» هم با «چرا» برمی‌گردد؟

با افتخار. واقعاً روزی که «چرا» داشت می‌رفت، شاید کسی باورش نشود من چند شب در خواب گریه می‌کردم و روزی که «چرا» با آنتن خداحافظی کرد یادم است از استودیو صبا پیاده آمدم تا میدان ونک و همین‌طور گریه کردم.

شرایط کاری صداپیشه طوری نبود که بتواند حضور یابد. من شب‌ها خواب «چرا» را می‌دیدم و برایم خنده‌دار بود که این همه حجم فانتزی چیست که در من به وجود آمده که با یک عروسک ارتباط برقرار کردم. واقعاً روز غم‌انگیزی بود.

  •  بگذارید از اینجا وارد این مسئله مهم بشویم که به تعبیر خیلی از همکاران‌تان، کودک در تلویزیون مظلوم است؛ در خیلی از اوقات هم حداقل در چند سال اخیر، اولویت مدیران تلویزیون نبوده؛ شما قبول دارید.  

شاید تا چند سال پیش این‌طور بوده است. در این چند سال اتفاقاتی را می‌بینم که از سازمان صداوسیما حمایت تمام قد می‌کنم که شبکه کودک راه‌اندازی کرد و سرمایه‌گذاری ویژه‌ای را در دستور کارش قرار داد. ما امروز خیلی مخاطب در شبکه پویا و نهال داریم و برنامه‌های خوبی هم تولید شد.

  • البته انتقادهای فراوانی هم به آن وارد است که انیمیشن‌های خارجی زیادی پخش می‌کند...

مجبور است از این انیمیشن‌ها و کارتون‌ها استفاده کند. دیگر امروز دهه ۱۳۸۰ نیست که ماهواره و اینترنت نباشد. امروز مخاطب انتخاب می‌کند، می‌بیند؛ دیگر نیازی به CD و DVD ندارد. شبکه کودک باید یکسری از این کارتون‌ها را پخش کند حداقل با دوبله و حذفِ بخش‌هایی که برای کودک مضرّ است و از طرفی هم اگر این کارتون‌های جدید را پخش نکند، مخاطبش را از دست می‌دهد.  

در جریانِ رقابت سنگینی قرار داریم و اگر جایِ آن مدیر یا مدیران شبکه باشیم خواهیم دید که مجبوریم از این انیمیشن‌ها استفاده کنیم. الان فضای رقابتی خیلی زیاد شده است. به نظرمن بیشتر باید سرمایه‌گذاری کنیم تا از این رقابت عقب نمانیم.  

البته در کنارِ پیشرفت‌های خوبی که در ساخت برنامه‌های ترکیبی داشتیم و کارهای عروسکی که متنوع‌تر شدند اما کماکان سریال کودک محجور مانده است.  

  •  خانم روستاپور! اگر بخواهید وضعیت فعلی کودک را در تلویزیون ارزیابی کنید آسیب‌هایش را در کجا می‌بینید؟

آسیب اول این است که به نظرم باید برای خردسالان و کودکان به صورت مجزا برنامه‌ها و سریال‌های ویژه‌ای طراحی بشوند. شبکه‌هایمان پویاتر شوند و در برنامه‌سازی کودک جدّی‌تر باشند. وقتی به بحث سریال‌سازی اشاره مستقیم می‌کنم، چون واقعاً نداریم.  

من متولد ۱۳۶۰ هستم، دورانی که سریال‌های خوبی در سازمان صداوسیما ساخته می‌شد. دوران نوجوانی‌ام با «دنیای شیرین دریا» و «دنیای شیرین»، گذشته است؛ من سریال‌های خوبی دیدم زمانی «زی‌زی‌گولو» را داشتیم و سریال‌های کودک فاخری که ساخته می‌شدند و امروز کمرنگ‌تر شدند.  به نظرم یک مقداری از برنامه‌های ترکیبی کم شود و به سریال‌سازی کودک و نوجوان بیشتر بپردازند.  

 یک عده در دنیا نشستند برای کودکان کل دنیا طراحی فکری می‌کنند 

  •  شما «نفوذ» را در تلویزیون قبول دارید یا می‌گویید عدم نظارت! یکسری از کارتون‌های خارجی در تلویزیون پخش می‌شود که هیچ تناسبی با فرهنگ و سبک زندگی ما ندارند و در کنارِ عروسک‌ها و برنامه‌هایی که برای کودکان ساخته می‌شود اما برای کودک کاربرد ندارد و بیشتر با حرف‌ها و موضوعاتش، کودک را دچار تناقض می‌کند. یادمان می‌آید آن ادبیاتِ "کلاه قرمزی" و برخی از کارهای سینمایی که برای کودک ناشناخته بود. شما این اتفاقات را نفوذ می‌بینید که از یکسری فرهنگ‌ها و محتواهای غلط سرچشمه می‌گیرد یا اینکه دلیلِ آن نظارت ناشی از ناآگاهی نسبت به برنامه‌سازی و سریال‌سازی کودک است؟

اینکه به نظرمن در دنیا نشسته‌اند و برای همه بچه‌ها برنامه‌ریزی می‌کنند و یکسری کارتون‌ها و شخصیت‌ها را نه تنها برای بچه‌های ایران ایران بلکه می‌خواهند یک خط فکری خاصی را به کل دنیا ارائه بدهند هیچ بحثی نیست. اما درباره نظارت در برنامه‌های تلویزیونی به خصوص درباره شبکه کودک صحبت می‌کنم خیلی نظارت سخت است.

از روزی که طرح را می‌دهیم تا بسازیم و پخش شود چندین بار از چندین فیلتر می‌گذرد. شاید تا چند سال پیش آدم‌هایی بودند نظارت می‌کردند خیلی تسلط نداشتند اما امروز تمام افرادی که درباره برنامه من نظر می‌دهند بلااستثنا کارشناس ارشد به بالا و در زمینه کودک و رسانه تحصیل کردند.

این را هم بدانید ما دست‌مان در جاهایی بسته است. خود شبکه کودک از تولیدات مرکز انیمیشن‌سازی صبا استفاده می‌کند و صبا هم در این سال‌ها پیشرفت کرده و کارهای فاخری روی آنتن دارد. با این اوصاف، نمی‌توانیم مرکز انیمیشن‌سازی صبا را با این شرکت‌های بزرگ انیمیشن‌سازی پُرِپول و با قدرت و نفوذ، را با هم در یک کفه ترازو قرار دهیم.  

با اینکه مرکز صبا از انیماتورهای خوبی استفاده می‌کند اما باز خیلی نمی‌توانند با آن سیستم‌های پیشرفته‌ای که آنها دارند رقابت کنند. کودکِ ما هم در خانه، گوشی و تبلت و ابزارهای مختلفی در دست دارد که خودش انتخاب می‌کند کدام انیمیشن، کارتون، سریال و برنامه را ببیند. ناخودآگاه در یک رقابتی قرار می‌گیریم که خیلی باید تلاش کنیم بتوانیم یک بخشی از مخاطب را جذب کنیم.  

فکر می‌کنم در این زمینه کشور کره و ژاپن خوب عمل کرده که اینمیشن‌هایش را به حدی رسانده که حالا می‌تواند این‌ها را به کشورهای دیگر صادر کند. شاید لازم است که یک بازنگری در یکسری چارچوب‌ها رخ بدهد. همان‌طوری که دیدیم با آمدن بسترهایی در پلتفرم‌های خانگی، یک مقداری دست سریال‌سازان باز شده و حجم مخاطب زیادی را جذب کرده‌ایم. برخی از سریال‌هایمان فوق‌العاده است و مردم درباره‌اش خیلی حرف می‌زنند. شاید لازم باشد در این حیطه هم یک مقداری این اتفاق بیفتد که باز بتوانیم در این زمینه هم حرف برای گفتن داشته باشیم.  

  •  چون حرفِ پلتفرم‌ِ خانگی به میان آمد؛ این روزها بچه‌ها شما را در سریال "نارگیل" می‌بینند. کاری که حرف از راستگویی و صداقت می‌زند و بلایی که به واسطه دروغ‌گویی سر یکی از شخصیت‌های داستان می‌افتد. درباره حضور در عرصه بازیگری صحبت کنید که خاله سارا خودش را مجری می‌داند، خودش را برنامه‌ساز می‌داند و یا دوست دارد در چند سالِ آینده به عنوان بازیگر از او کارهای جدّی تلویزیونی و سینمایی ببینیم.

واقعاً در زمینه بازیگری آن‌قدر اعتماد به نفس ندارم و خودم را بیشتر برنامه‌ساز کودک می‌دانم و از این جهت بیشتر حالم را خوب می‌بینم. وقتی یک برنامه می‌سازم که روی آنتن می‌رود با خودم می‌گویم یک کار تأثیرگذار کردم و حالم خیلی خوب می‌شود. از ابتدا به بازیگری خیلی علاقه داشتم و فکر می‌کنم رویای خیلی از آدم‌هاست. خدا را شکر هم توانستم به شغل مورد علاقه‌ام برسم و هم در محیطی که دوست دارم کار کنم.

اولین پیشنهاد بازیگری سال ۱۳۸۷ به من شد. رفتم سرِ صحنه فیلم سینمایی "راز دشت تاران" و جالب است همین که روخوانی کردم، پذیرفته شدم. اما بعد از اینکه جلوی دوربین قرار گرفتم و خانم ترانه علیدوستی را مقابلِ خودم دیدم، به طورکل اعتماد به نفسم را از دست دادم. واقعاً برای من کار کردن خیلی سخت شد، چون تا آن روز اجرا کرده بودم و تجربه بازیگری نداشتم.  

بعد از آن یک فیلم سینمایی برای تلویزیون بازی کردم و نقش مشاور را داشتم. "وای آمپول" هم تجربه خوبی بود و خوشحالم در آن اثر حضور داشتم. اما چطور "نارگیل" پیش آمد؟ من و آقای حمزه صالحی، سال‌هاست که با یکدیگر همکاری داریم و پیش از این پروژه هم قرار بود کاری شبیه به همین فضای "نارگیل" را مشترکاً تولید کنیم. آن پروژه قسمت نشد و امکان تولیدش فراهم نشد که من اولین فیلم‌سینمایی‌ام را بسازم.

بعد از آن برای نسخه سریالی از من دعوت کردند و وقتی فیلمنامه را خواندم، برایم مهم بود که حضور در این فضا را تجربه کنم. پیش‌تر برنامه‌ساز، تهیه‌کننده و مجری بودم و خیلی دوست داشتم بازی در این سریال را تجربه کنم. خیلی کارِ سختی است که سال‌ها برای اجرا، به دوربین نگاه می‌کنی و در مقامِ بازیگری باید دوربین را فراموش کنی!

خیلی تجربه خوبی بود و بعد «نارگیل» بیرون آمد، فکر نمی‌کردم آن‌قدر استقبال شود. سال‌هاست اجرا می‌کنم و آن‌قدر از مخاطب، مردم، دوستان، همکاران و آشنایان بازخورد گرفتم. با خودم گفتم چقدر سریال و فیلم سینمایی برای مردم مهم و تأثیرگذار است.  

  • چون درباره استقبال و بازتاب‌ها گفتید، این سؤال را می‌پرسم؛ سال‌ها به‌عنوان خاله سارا برای بچه‌ها شناخته‌شده بودید، تجربه حضور در یک سریال کودک چقدر از نظر ارتباط با بچه‌ها برایتان تازگی داشت و متفاوت بود؟

واقعاً بازخوردها برایم جالب بود. به یکی از دوستانم می‌گفتم، این همه سال اجرای تلویزیونی داشتم اما هیچ‌وقت نزدیکانم پیامک نداده بودند که کارت را دیدیم یا برنامه‌ات خوب بود. انگار در این پروژه اتفاق عجیب و تازه‌ای افتاد و خیلی‌ها پیام دادند که ما در سریال "نارگیل" تو را دیدیم. انگار هنوز عرصه بازیگری و حضور در قاب سینما و یا سریال، برای مخاطب جذابیت بیشتری دارد.  

  •  درباره قصه‌های «تا به تا» و برخی از کارهای اصیلِ دیگر تلویزیون صحبت کردید.  چرا آن‌قدر از کارهای اصیل‌مان فاصله گرفتیم، کارهایی که ویترین خوبی برای ما بود.

افرادی که این برنامه‌ها را ساختند شاید یک دوره‌ای از تلویزیون دور شدند و در فضاهای دیگر مشغول به کار شدند و افرادی را در این زمینه تربیت نکردند. متأسفانه افرادی که بازنشسته می‌شوند کنار گذاشته می‌شوند؛ در حالی که باید این‌ها در کنارِ کارها باشند تا یک نسل قبل از این‌ها پرورش پیدا کنند.

 باید بپذیریم کار کودک نیازمند زمان، انرژی و هزینه زیاد است. اینکه برخی فکر می‌کنند برای یک سریال بزرگسال، ۴۰ میلیارد هزینه کنیم و نباید این ۴۰ میلیارد را به یک سریال کودک اختصاص دهیم، باورِ اشتباه و غیرحرفه‌ای دارند. در صورتی‌که سریال کودک بیشتر هزینه‌بر است برای اینکه تیم نویسنده خاصی می‌خواهد، چندین مشاوره کودک و در زمینه عروسک‌سازی به طراحان کاربلد این حوزه نیاز دارد.

از طرفی دیگر باید با روش‌ها و شیوه‌های جدید برنامه‌سازی و سریال‌سازی کار پیش برود. مخاطب امروز با کارهای امروز خانم برومند بیشتر ارتباط می‌گیرد تا کارهای گذشته‌شان، چون هر دورانی تکنیک تصویربرداری و حال و احوالِ محتوایی خودش را دارد.  

  •  به همین خاطر است که شما با خاله و عموهای تلویزیونی موافق نیستید و حتی می‌گویید این‌ها تکراری شده‌اند؟  

من نظر خودم را می‌گویم و همکارانم از من ناراحت نشوند، نظر شخصی من است. هرچیزی دوره‌ای دارد ما در دهه ۱۳۸۰ گُل کردیم؛ واقعاً آن دوره فوق‌العاده بودیم از لحاظ برنامه‌سازی و مخاطب عجیب و غریبی داشت و دهه نودی‌ها نیازمند برنامه‌های جدیدی‌اند. خیلی از روانشناسان تربیتی روی بحث خاله و عموها صحبت می‌کنند که خاله به مادر و عمو هم به پدر نزدیک است.

ممکن است بچه‌ها مرا دوست داشته باشند اما من دوست مادرشان نیستم و این شائبه به وجود می‌آید هرکسی با آنها دوست شود و به آنها محبت کند می‌تواند آدم امنِ خانواده‌شان باشد و این خطرناک است. به همین خاطر روی این مسئله حساس‌اند که کلمه خاله و عمو را بردارید. من خودم چند سال با این مقوله آشنا شدم و در هیچ‌کدام از برنامه‌ها دیگر نامم را خاله نمی‌گذارم و در برنامه "پاشوپاشو کوچولو" اسمم خانم بهار است. در برنامه‌هایی که خودم تهیه‌کنندگی هم می‌کنم هیچ‌کدام از مجریان خاله یا عمو نیستند.

  •  قبول دارید دیگر دورانِ جیغ‌زدن و هورا کشیدن و استفاده از بچه‌ها در استودیوی برنامه، تمام شده است؟ هنوز برخی از برنامه‌سازان از این کلیشه‌ها برای برنامه‌هایشان استفاده می‌کنند.

اینکه بچه‌ها دوست دارند خودشان را در مدیای تلویزیون ببینند یک چیز همیشگی و جذاب است. من هم مخالفم بچه را می‌آوریم به عنوان آکسسوار استفاده می‌کنیم! بچه‌ها باید در آن برنامه نقش داشته باشند. من در هیچ‌کدام از برنامه‌هایی که خودم می‌سازم بچه‌ها را نیاوردم استفاده‌ای نداشته باشند؛ یا ورزش کردند و یا فعالیتی داشتند.  

  •  احساس می‌کنم از موقعی که فرزندتان به‌دنیا آمده و مادر شدید یک حسّ و حال دیگری در برنامه‌سازی اتفاق افتاده؛ نمی‌گویم این تفاوت و دغدغه را از قبل نداشتید اما کارشناسی‌تر و حساس‌تر نسبت به گذشته عمل می‌کنید.

این حساسیت‌ها خیلی بیشتر شده است. الان برنامه‌هایمان را به دخترم می‌گویم ببیند. الان بیشتر دغدغه‌های مادران را می‌فهمم و باورتان نمی‌شود بین پخشِ "پاشوپاشو کوچولو" وقفه‌ای ایجاد شده خیلی دایرکت جواب می‌دهم؛ چرا شروع نمی‌شود؟ الان که خودم بچه دارم درک می‌کنم چقدر این برنامه‌ها برای خردسالان تأثیرگذار است.

ما در این برنامه تلویزیونی کار مهمی کردیم و به بچه‌ها یاد دادیم که صبحانه بخورند و بازتاب‌های زیادی داشتیم و روی مهارت‌های دست‌ورزی‌شان کار کردیم. روی اعتماد به نفس بچه‌ها کار کردیم و تأثیر آن را روی مخاطب می‌بینیم و خلأ این برنامه را احساس می‌کنیم.

  •  "پاشو پاشو کوچولو" چه زمانی به آنتن برمی‌گردد؟

قرار بود اول ربیع‌الأول این اتفاق بیفتد مثلِ اینکه گذاشتند از اول فصل زمستان شروع کنند.  

  •  اینکه شما در اجرا کم‌کارید به فراری بودن شما از حاشیه و دیده شدن برمی‌گردد؟

یکی از دلایل آن همین است. بالأخره آدم‌ها در زندگی‌شان اولویت دارند که اولویت من برنامه‌سازی است. وقتی برنامه‌سازی می‌کنم انگار یک انرژی عجیبی از جهان هستی می‌گیرم و خداوند توفیق و حال خوبی می‌دهد که نمی‌خواهم این حال خوب را با چیزی عوض کنم. اما اجرا هم برای من خیلی مهم است از این جهت که بتوانم تأثیر بگذارم. واقعاً در "پاشو پاشو کوچولو" توانستم این تأثیر را بگذارم و حال من را خوب کرد. بعد از چند سال که با اجرا به تلویزیون برگشتم برنامه خوب و تأثیرگذاری داشته باشم.  

  •  خیلی از همکاران‌تان در اجرا برای دیده شدن دست به هر کاری می‌زنند و حتی برخی بازیگران در فضای‌مجازی هرکاری می‌کنند تا دیده شوند... 

آدم‌ها با هم فرق می‌کنند. اصلاً نمی‌توان به آنها هم خرده گرفت؛ برخی مدیای تلویزیون و تصویر برایشان خیلی مهم است نه اینکه فکر کنید به کسی ایرادی بگیرم. برخی از بازیگران دیگر نمی‌دانند باید چه کاری کنند تا به آنها نقش بدهند. برای خودشان حاشیه‌سازی می‌کنند و من فکر می‌کنم با اتفاقاتی که در فضای‌مجازی می‌بینیم یکی از راه‌های دیده شدن همین است؛ من تمایلی به این کارها ندارم.  

تصمیم دارم در فضای مجازی با یکسری ساخت کاردستی و عروسک‌های نمایشی برای بچه‌ها تأثیرگذار باشم. چون دیدم بچه‌ها خیلی در فضای مجازی حضور دارند و من سهمی داشته باشم و نمی‌خواهم من دنبال حاشیه باشم.

  •  BBC مدتی است که بخش کودک راه‌اندازی کرده و معلوم است به تعبیرِ شما هدفمند پیش می‌رود. همان ابتدا نامِ برخی از برنامه‌سازان و مجریان شناخته شده ما را آوردند که قرار است جذبِ این شبکه شوند، نام شما هم جزو این نامداران بود. خودتان نسبت به اینکه مثلاً بخواهید در رسانه دیگر غیر از تلویزیون ایران بخواهید کار کنید، می‌اندیشید؟  

این را بدانید که تا چند سال دیگر فیلم سینمایی و سریال کودکم را می‌سازم و اگر این کار را نکنم حتماً از خودم ناراحت خواهم شد. اینکه گفتید به کار در کشورهای دیگر فکر می‌کنم، به کشورهای همسایه می‌اندیشم، به تاجیکستان و همزبان‌ها؛ اما اینکه بخواهم برای جایی باشد یعنی به غیر از چارچوب ایران، نه فکر نمی‌کنم.

تلویزیون ایران روی ما سرمایه‌گذاری کرده و ما نباید این را نایدیده بگیریم. ما آمدیم در دوره‌ای سلبریتی کودک شدیم و از این آنتن استفاده کردیم. این اتفاق افتاده الان چقدر باید سرمایه‌گذاری کنند که بخواهند از این افراد استفاده کنند.  اما من خودم به شخصه اصلاً فکر این را نمی‌کنم که بخواهم یک روزی چنین کاری بکنم.  

  •  حتی اگر رقم بالایی پیشنهاد بدهند؟

حتی اگر رقم خیلی درشتی را پیشنهاد بدهند. من اگر می‌خواستم بروم چند سال پیش می‌رفتم. اصلاً چنین چیزهایی در فکر من نیست.

  •  به نظرشما تلویزیون باید در مقابله با این محتواهایی که اصلاً با فرهنگ ما همخوانی ندارد و اینکه کودکِ ما کماکان تماشاگرِ برنامه‌های کودکانه تلویزیون ایران باشد؛ چه کارهایی کند؟

تلویزیون نشان داده هر وقت خیلی خوب عمل کرده مردم ترجیح‌شان تلویزیون ایران بوده است.  مردم فرهنگ اینجا را می‌خواهند، چون اینجا زندگی می‌کنند. پس اگر ما بتوانیم در زمینه برنامه‌سازی خوب عمل بکنیم سریال‌های تأثیرگذار و امیدوارکننده بسازیم، فکر می‌کنم واقعاً مردم انتخاب‌شان تلویزیون ایران باشد.

  •  خانم روستاپور! برخی از سازندگان فیلم‌های کودک بیشتر از محتوا به سمتِ موسیقی‌های آنچنانی و اصطلاحاً «بزن و بکوب» می‌روند. در تلویزیون هم برنامه‌های این چنینی وجود دارد، چقدر به لحاظ برنامه‌سازی و سریال‌سازی باید از موسیقی استفاده شود؟

ببینید! ما تا قبل از سال ۱۳۸۰ موسیقی‌های درستی برای کودکان در تلویزیون داشتیم. اتفاقی که بعد از این برنامه‌های روتین روزانه زنده افتاد یکسری افرادی آمدند که خیلی اشراف به آهنگسازی نداشتند؛ در مهدکودک‌ها و این طرف و آن طرف کار می‌کردند روی کاور آهنگ‌هایی که شنیده شده بود، کار کردند، این دیگر شد سیستم غلط و اشتباهی که به تلویزیون آمد.

من اصلاً مخالف موسیقی نیستم اما به شدت موافق موسیقی درست برای بچه‌ها هستم. یک مسئله‌ای اتفاق افتاده که سلیقه مخاطب تغییر کرده و دیگر این آهنگ‌ها را شنیده، اما من این آهنگ‌ها را برای دخترم نمی‌گذارم. برنامه‌سازان ما می‌توانند از آهنگ‌های خوب و فاخر برای کودکان استفاده کنند که تأثیر بدی روی ذهن و روان‌شان نگذارد.  

  •  آقای جبلی به عنوان رئیس صداوسیما انتخاب شدند انتظارتان از ایشان به عنوان یک برنامه‌ساز کودک چیست؟ چه کاستی‌ها، ضعف‌ها و جاهای خالی در حوزه کودک تلویزیون وجود دارد که ایشان می‌توانند بیشتر به آن توجه کنند؟

اول اینکه برایشان آرزوی موفقیت دارم خیلی کارشان سخت است و بعد اینکه به نظرم سرمایه‌گذاری را در زمینه کودک خیلی باید جدّی بگیرند. قدری که الان روی بزرگسالان سرمایه‌گذاری می‌شود در حوزه کودک چنین چیزی وجود ندارد. شاید واقعاً اگر دو تا از این سریال‌ها را حذف کنیم و در حوزه کودک سرمایه‌گذاری کنیم به مراتب در چند سال آینده اتفاقات بهتری را در جامعه شاهد خواهیم بود.

یک نمونه‌اش پلیس تلاش کرد که کمربند ایمنی را جا بیندازد به واسطه سرمایه‌گذاری روی کودکان این اتفاق افتاد. سرمایه‌گذاری در کودک یک چیز عجیبی است؛ چرا الان کشورهای دیگر با این حجم هزینه‌ها و شبکه‌های فارسی‌زبان می‌آیند روی کودکِ ما سرمایه‌گذاری می‌کنند؟

چون نقطه هدف آینده‌شان، منِ بزرگسال نیستم اما می‌خواهند این بچه‌ها را با این محتواها، از الان تربیت کنند. ما برای داشتنِ کشورِ پیشرفته و خوب، نیازمند ذهن و فکرِ این کودکانیم که برای‌شان سرمایه‌گذاری کنیم.  

زمانی یادم هست هرکس می‌خواست برنامه‌سازی کند به او می‌گفتند برو از کودک شروع کن! واقعاً یک چارچوبی بگذارند هرکسی اجازه کار در زمینه کودک نداشته باشد. از اساتید و کاربلدهای این حوزه بهره بگیرند. برنامه‌سازانِ این حوزه هم برای تقویت بیشتر نیازمند تبادل نظر با کشورهای دیگرند تا روزی هم ما در عرصه کارهای کودک، صادرکننده باشیم.

البته الان ما در زمینه انیمیشن و برنامه‌سازی پیشرفت کردیم که برخی از کشورها، انیمیشن‌هایمان را خریداری می‌کنند. واقعاً می‌توانیم در این زمینه قطبی شویم. امیدوارم در دوره جدید مدیریتی، کار کودک بیشتر جدّی گرفته شود و برای خردسالان، کودک و نوجوان وجه تمایزی قائل شوند.  

کد خبر 632185

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار رادیو و تلویزیون

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha