با این حال، این طرح سابقهای 10 ساله دارد و در طول این مدت پیشرفتی در به نتیجه رسیدن آن صورت نگرفته است.
تنها 7 سال پیش قراردادی میان طرفین امضا شد اما بهدلیل برخی افشاگریها در مورد قیمت گاز مورد توافق در قرارداد، اجرایی نشد و بهنظر میرسد ظاهرا گره کور این طرح، اختلاف نظر بر سر قیمت گاز باشد.
راه گشودن این گره ساده بهنظر میرسد گو اینکه به مانند بسیاری دیگر از قراردادهایی از این نوع، زمان و سازوکار لازم برای بازنگری در قیمت گاز قابل توجه است.
گاز صادراتی از میدانی تامین میشود که میان ایران و یک امیرنشین امارات متحده مشترک است و به اعتقاد برخی کارشناسان، اقتصادیترین سرمایهگذاری در این میدان، صادرات آن به امیرنشینهای خلیج فارس است.
حال این سؤال مطرح است که در این فرازونشیبها ایران چه چیزی به دست آوردهاست؟ میدان مشترک سلمان هنوز بلاتکلیف است.
سال گذشته براساس مصوبه دولت، بودجهای برای توسعه آن اختصاص یافت ولی مشخص نیست که این اقدام به کجا کشیده است؟ با اجرایینشدن طرح توسعه این میدان منابع ثروت ملی ما توسط یک شریک دیگر در حال استخراج است و سرمایههای ملی ایران به باد میرود.
شرکتهای کرسنت و داناگاز که هنگام مذاکره با ایران و عقد قرارداد ، شرکتهای کوچکی بودند حالا به شرکتهای بزرگ و مهمی در تامین گاز منطقه تبدیل شدهاند.
این شرکتها در طول اینمدت که مقدمه آن امضای قرارداد با ایران بود با بهرهبرداری از موقعیتی که بهدست آوردهاند به شرکتهای مهمی در اقتصاد منطقه تبدیل شدهاند و امروز در خرید گاز از عراق، مصر و برخی دیگر کشورها فعال هستند.
پس باید پرسید که این ماه( کرسنت) برای چه کسی میتابد؟