به گزارش همشهری آنلاین، بنای اولیه مسجد استادشاگرد توسط امیرحسن چوپانی ملقب به علاءالدین در سال ۷۴۲ هجری قمری ساختهشده و بهنام خان مغول، یعنی سلیمان، نواده هلاکوخان، نامگذاری شده است، به همین دلیل به اعتبار نام بانی و خان، عدهای آن را سلیمانیه و برخی علائیه نامیدهاند. وجهتسمیه مسجد به این علت است که کتیبههای داخل و مندرجات دیوارهای خارج آن، به خط عبدالله صیرفی، خطاط معروف دوره ایلخانی و یکی از شاگردان او نوشته شده که به مسجد استاد و شاگرد نیز شهرت یافته است.
در بنای مسجد، گنبد بزرگ و طاقها و پایههای آجری در عین سادگی و در قسمت پای طاقهای گنبد، عبارتهای «بسمالله الرحمن الرحیم»، «ماشاءالله»، «یا علی (ع) مدد»، «اللهم صلی علیمحمد و آل محمد» نوشته شده است.
بیرون دیوار شمالی مسجد، سنگ مرمرینی نصبشده که تاریخ تعمیر و نام مرمتگر بهطور برجسته به خط نستعلیق بر آن نقش بسته است. بنای مسجد در زمان «عباس میرزا نایبالسلطنه» به شکل اساسی مرمت شده و مرمتهای دیگری در سال ۱۲۹۵ هجری توسط «حاج میرزا محمدعلی اوانسری قراچهداغی» و در سال ۱۳۳۸ از طرف «حاج محمد اردبیلی» صورت گرفته است.
تاریخچه مسجد استادشاگرد تبریز
بررسیها و مطالعات، نشان میدهد که این مسجد در زمان امیرحسن چوپان ملقب به علاءالدین ساخته شده است و بانی ساخت آن کسی نبود جز شیخ حسن چوپانی فرزند تیمورتاش. او این مسجد را به افتخار سلیمان از نوادگان چنگیزخان مغول، مسجد سلیمان نامگذاری کرد. البته برخیها این مسجد را علائیه میخواندند. گفته میشود که تا قبل از سال ۷۴۲ مسجد سلیمانیهای در این محل وجود داشت که طی زلزلهای بهکلی ویران و این مسجد جایگزین آن شد.
مسجد جدید یکبار دیگر در زلزله سال ۱۱۹۳ بهکلی ویران شد، اما عباس میرزا عملیات مرمت آن را بر عهده گرفت. این مسجد یک قرن بعد و در سال ۱۲۹۵ یکبار دیگر تحت مرمت و بازسازی قرار گرفت. با استناد به کتیبه مرمرین مسجد میتوان گفت که محمد آقا اردبیلی در سال ۱۳۳۸ آن را تعمیر کرده است. بنایی که امروزه از به عنوان مسجد استاد شاگرد شناخته میشود به دوره مرمت حاج محمد اردبیلی مربوط میشود.
فضای داخلی مسجد استادشاگرد
با ورود به محله اردبیلیها، دیوارهای بلند و ضخیم مسجدی نمایان میشوند که یکسره از آجر ساختهشدهاند، این مسجد از دو شبستان بزرگ با طاقهای بسیار بلند و یک فضای گنبددار تشکیل شده است. مسجد استاد شاگرد پیش از این دارای یک صحن بسیار بزرگ و حوضی در وسط آن بود که بعدها این قسمت را به فضای دانشسرای دخترانه اختصاص دادند و حالا دیگر حوضی در آن وجود ندارد. این مسجد طی دو دهه گذشته یکبار دیگر بازسازی و در سال ۱۳۸۲ مجدداً افتتاح شد و در دسترس بازدید عموم قرار گرفت.
خواجه عبدالله صیرفی، استادکار دوران چوپانی
خواجه عبدالله صیرفی فرزند محمود صراف تبریزی از مشاهیر خوشنویسی و کتیبهنویسی قرن هشتم هجری است. زندگانی صیرفی معاصر است با حکمرانی الجایتو سلطان محمد خدابنده، سلطان ابوسعید بهادر خان و سلیمان خان. صیرفی شاگرد بلا واسطه سیدحیدر گندهنویس و سیدحیدر نیز شاگرد یاقوت مستعصمی بود، حافظ حسین کربلائی، مولف تذکره ارزشمند «روضاتالجنان و جناتالجنان» که خود در زمره خوشنویسان قرن دهم هجری است، مینویسد: «خواجه عبدالله اگرچه درک زمان خواجه یاقوت مستعصمی کرده، اما شاگرد سیدحیدر گندهنویس است که او شاگرد خواجه یاقوت است و معاصر بوده با حضرت پیریحیی صوفی شیرازی و جناب پیر نیز درک زمان حضرت خواجه یاقوت مستعصمی کرده بود، اما به خدمتش مشرف نگشته شاگرد خواجه مبارک شاه زرین قلم است و او شاگرد خواجه یاقوت است.»
تقریباً تمام منابع تاریخی از صیرفی با عنوان خطاط و کتیبهنویس یاد کردهاند و در برخی منابع به مهارت او در کاشی تراشی نیز اشارهشده است. از آن جمله قاضی احمد در گلستان هنر درباره صیرفی مینویسد: «در کتیبهنویسی استاد و از کاشی تراشی وقوف تمام داشت، عمارات دارالسلطنه تبریز، خصوصاً مسجد استاد شاگرد و کتیبههای بیرون و درون و گنبدها و سردرها تمامی به خط اوست و در مدرسه دمشقیه دارالسلطنه تبریز کتیبه طاقی به خط اوست و در راه بیلانکوه تبریز، در مسجدی قریب به بقعه سلیمانیه کتیبهای کاشیکاری به خط اوست.»
تاریخ وفات صیرفی دقیقا مشخص نیست، میرزا حبیب اصفهانی در تذکره خط و خطاطان، وفات صیرفی را سال ۷۴۲ هجری نوشته است. این در حالی است که در موزه اسلامی ترکیه قرآنی به خط صیرفی نگهداری میشود که در سال ۷۴۴ کتابت شده است. از سوی دیگر حافظ حسین در روضاتالجنان به یکی از کتیبههای صیرفی در مقبره پیر رومی در تبریز اشاره دارد که در سال ۷۴۶ هجری نوشته شده است. با این حال او در روضه سوم این کتاب که به ذکر مزارات چرنداب اختصاص دارد به تاریخ وفات صیرفی اشارهای نکرده است.
چرانداب، مدفن خواجه عبدالله صیرفی
گورستان چراندب در قسمت جنوبی شهر تبریز قرار داشته و بخش قابل توجهی از عرصه محله قدیمی چرانداب را به خود اختصاص داده است. حافظ حسین کربلائی درباره مدفن خواجه عبدالله صیرفی و شاگرد او حاجی محمد بندگیر مینویسد: «مرقد و مزار آن دو بیبدیل بینظیر، خواجه عبدالله صیرفی و مولانا حاجیمحمد بندگیر هم در حوالی مقبره مولانا عبدالصمد واقع است، در محوطه منزلی است که چون از شهر به مقبره چرنداب میآیند بهجانب چپ واقع است از خوشنویسان مشهور و معروفاند اظهر من الشمس و ابین من الامس خصوصاً در فن مثنی که ختم است آن شیوه بر آن دو دانا و مثنی اختراع خواجه عبدالله صیرفی است و هیچکس در هیچ عصر و در هیچ جا مثنی را مثل او ننوشته است.»
نظر شما