اما نتیجه حاصله از این تجربه گرانسنگ که برای قوه مجریه بسیار پرهزینه تمام شد، نباید مورد غفلت قرار گیرد.
مسئولان کشور بهویژه آنان که درگیر امور متعدد جاریاند هرگز نباید بپندارند که فراوان سخن گفتن حسن است زیرا میان تبیین عملکردها با استفاده از توان کارشناسان – که اصلی مغفول مانده بهنظر میرسد – و اظهارنظرهای فیالبداهه مسئولان فرقی اساسی است.
متأسفانه برخی مدیران پرگوییهای غیرکارشناسی شده را برطرفکننده ضعف دولت نهم در ارتباط با افکار عمومی پنداشتهاند و از این نازیبندهتر آنکه بعضا مجریان به حدی بر اظهارات غیرکارشناسی خود اصرار میورزند که هزینه فراوانی بر ملت تحمیل میشود.
شرط عقل و درایت سیاسی آن است که اذعان به خطا بر اصرار بر آن ترجیح داده شود. اعتراف به خطا، نهتنها یک مسئول سیاسی را در نظر ملت کوچک نمیکند بلکه شجاعت شکستن نفس خودبزرگبین، شاخص ارزشمندی است.
اصرار بر خطا علاوه بر افزایش هزینههای خطا، فرد خاطی را در افکار عمومی حقیر و ناچیز میسازد. خوشبختانه سیاستهای کلان در جامعه ما توسط قوه مجریه با همه قدرت اقتصادی و مدیریتیاش رقم نمیخورد، بنابراین اصرار بر خطا بههیچوجه نمیتواند به تثبیت خطا بینجامد.
لذا منطقیتر آن است که با هزینه بسیار اندک بهاصلاح خطای خود اقدام کنیم قبل از اینکه در چارچوب نظام به اصلاح آن مبادرت شود.
برخی قرائن حکایت از آن دارد که متأسفانه تا تقویت فرهنگ پذیرش خطا راهی طولانی درپیش داریم. انفعال رسانههای هر طیف نسبت به اعضای طیف خود بعضا موجب ایجاد توهماتی شده که زدودن آثار منفی آن نیاز به زمان خواهد داشت.
اگر مایل نیستیم رقبای تخریبگر میداندار شوند باید خود در نقد منصفانه پیشقدم باشیم و مانع از آن شویم که در برخی این تصور غلط شکل گیرد که حفظ شئوناتشان بر همه چیز مقدم است درحالیکه در چنین مواردی جامعه انتظار دارد فرد خطاکننده با یک عذرخواهی ساده به موضوع پایان دهد و موجب متمرکز شدن انرژیهای فحول جامعه در جهت وادار ساختن وی به پذیرش خطا نشود.
هرچند این تجربه پرهزینه متوجه دولت بود اما سایر مسئولان در سایر قوا و بخشهای مختلف نمیبایست از این دستاورد غافل شوند.
* رئیس مرکز مطالعات و تدوین تاریخ معاصر ایران