این امر که البته از آن گریزی نیست، در بادی امر میتواند مقدمه نظری خوبی برای فتح باب نظریهپردازی در باب هویت شهری باشد، اما در این مجال ما میخواهیم فارغ از این امر که خود، بحث مستوفایی است، به این مقوله بپردازیم که تجلی لایههای زیرین معرفتی یک هویت عام اجتماعی در شهر، چگونه رخ مینمایاند و به عبارت دقیقتر، ما چگونه در مقام یک جامعهشناس شهری میتوانیم به این امر پی ببریم که با چه سنخ شهری مواجه هستیم. بنابراین آن مقدمات فلسفی را موقتاً فرومیگذاریم تا بحث، شکلی انضمامی و کاربردیتر کسب کند.
این امر واضح و عیان است که عرصه عمومی و فضاهای عمومی در یک شهر، محمل اصلی بروز و ظهور هویت آن شهر محسوب میشوند؛ یعنی ما با مددگیری از یک روش تحقیق کیفی و رئالیستی و مشاهده مفهوم محور، میتوانیم با مداقه در کیفیت کنش اجتماعی حادث شده در فضای عمومی شهر، پی به خصایصی ببریم که به نوعی تجلی لایههای زیرین هویتیاند. بدیهی است که این لایههای هویتی در شکل، هنجارهای عملی، سامانیافتن فیزیکی اشیاء، سمبلها و نمادهای شهری، نامگذاری میادین و... نمود اجتماعی و عینی مییابند. با این وصف، «خیابان» در یک شهر چه از حیث معماری و شکل شناختی و چه از لحاظ کیفیت کنش اجتماعی حادثشده در آن، به ما میگوید که شهر از چه هویتی برخوردار است.
همین امر، جدا از آنکه ما را به انکشاف مبانی هویتی بعضاً ناپیدای شهر رهنمون میکند، کارویژه منحصربهفرد خیابان را نیز آشکار میکند. جدا از این امر، این نکته، اصل مهم جامعهشناسی شهری رئالیست و نقاد را که میگوید «شهر ورای موجودیت فیزیکیاش، واجد روح و نظم معنایی است» گوشزد میکند؛ براین اساس خیابان فقط از حیث طراحی شهری و معماری موضوعیت نمییابد و مؤلفهای کیفی برای تحلیل اجتماعی محسوب میشود. خیابان، مهمترین بستر تجلی نقشهای اجتماعی و اساساً «سرمایه اجتماعی» است.
این خیابان و کیفیت کنشهای اجتماعی حادثشده در آن است که به ما میگوید «شهر» در چه وضعیت خاص هویتی یا اجتماعیای بهسر میبرد. به دیگر سخن، خیابان چنان آینهای شفاف، از امروز و فردای جامعه خبر میدهد و اساساً از آنجا که حوزه عمومی است، «عمومیت تلقی اجتماعی از شهر» را عیان میکند. این تلقی تنها بستر حقیقت ذاتی شهر نیست. امکان حادثشدن یا حادثنشدن یک کنش اجتماعی و از دیگر سو کیفیت حدوث آن، خود میتواند به «عمومیت تلقی اجتماعی از شهر» شکل و نما بخشد.
بگذارید عینیتر بحث کنیم. سخن بر سر این است که خیابان در عین حال که نشان میدهد شهر «چگونه» شهری است، کاملاً این قابلیت را داراست که تعیین کند که شهر چه شهری «باید باشد». این خیابان است که میتواند به رفتارهای اجتماعی شکل و نما دهد؛ یعنی میتواند بسته به سنخ معماری خود، نمادهای رفتاری را نضج دهد که به مرور بدل به یک «امر اجتماعی» خواهد شد. در این باب تلازم عملی میان کیفیت رانندگی و معماری خیابان میتواند مورد اشاره قرار گیرد؛ یعنی معماری خیابان میتواند موجد فعلیتبخشیدن به یک نوع رفتار اجتماعی باشد که در قالب رانندگی نمایان شده است.
این امر بستگی به سنخ معماری دارد. مشهور است که برخی معماران، ضدخیابان هستند و جدا از آنکه در طراحی شهر، سهمی شایسته برای خیابان در نظر نمیگیرند، همواره کوشیدهاند آن را محدود به امور دیگری کنند. اما اکنون مشخص شده است که محدودکردن خیابان، یعنی تحدید حیات روزمره. حیاتی که در حوزه عمومی نضج میگیرد، تنها یک شکل خاص زیست مادی نیست بلکه حیاتی معنوی است که در ساحت هویت آن، جامعه سامان مییابد؛ پس تحدید آن، آیا تحدید روح معنوی شهر نیست؟