روز گذشته محمدشریف ملکزاده، معاون گردشگری سازمان میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری در مراسم افتتاحیه هفته گردشگری در حالی که عملکرد یکساله معاونت تحت مدیریتش را تشریح میکرد، گفت: «مقایسه آمار ورودی گردشگران سال 1384 با سال 1386 نشان میدهد که تعداد یک میلیون و 160هزار گردشگر ورودی در سال گذشته به 2 میلیون و 170 هزار گردشگر افزایش یافته است و بر این پایه ما میتوانیم خیلی زودتر از افق سندچشمانداز 20 ساله به سقف تعیین شده برای میزبانی گردشگران برسیم.»
این ادعای معاونت گردشگری البته نخستین بار نیست که از زبان او و همکارانش جاری میشود اما هنوز معلوم نیست چرا راه و روش رسیدن به این 20 میلیون گردشگر از سوی ملکزاده و همکارانش مشخص نشده است.
به هر حال اگر قرار است حدود یک میلیون گردشگر به حدود 2 میلیون و بعد 3 میلیون و بعدها 20 میلیون ارتقا یابد، این پلهها و راه طی کردن آن باید مشخص شده باشد. بهاصطلاحی باید نقشه راه رسیدن به 20 میلیون گردشگر تعیین شده باشد و دستکم نقطهگذاریهای این مسیر معلوم و بر آن تمرکز شده باشد.
برای نمونه ما هنوز نمیدانیم چه تعداد از این 20میلیون گردشگر، توریست فرهنگی هستند، چه تعداد گردشگر مذهبی، چه تعداد توریست با علایق ویژه و چه میزان برای طبیعتگردی به ایران میآیند؟ در این نقشه راه برای رسیدن به 20 میلیون گردشگر معلوم نیست گردشگر علمی و گردشگر سلامت چه نقشی بازی میکنند؟
همه این پرسشهای بدون پاسخ یکطرف، اینکه اساسا کدام نقطه از کشورمان باید میزبان این تعداد گردشگر باشد و با چه امکاناتی هم، طرف دیگر. در حالی که بهنظر میرسد نقشه راه گردشگری ما گمشده است، مشخص نیست برپایه چه اعتمادی سخن از این اعداد و ارقام میشود و نوید پشت نوید تحویل خلقالله.