این خرس که علاقه زیادی به عسل داشت هر روز به کندوهایی که در نزدیکی جنگل محل زندگی او کار گذاشته شده بود سر میزد و عسل این کندوها را میخورد.
این اقدام او موجب میشد که دیگر کندوها هم به هم ریخته و عسل آنها خارج شود. به این ترتیب کندوداران که کار و کاسبی خود را در خطر میدیدند یک شکایتنامه مفصل علیه این خرس تنظیم کرده و آن را به اداره حیات وحش دادند.
ماموران حیات وحش هم در کمین این خرس نشستند و هنگامی که او به کندوها نزدیک شد، با شلیک گلوله بیهوشش کردند.
سرقت پای مصنوعی
فلوریدا: مقامات قضایی در حال بررسی پروندهای هستند که برای یک آتشنشان تشکیل شده است. بازپرس پرونده ادعا میکند که این آتشنشان پای مصنوعی یکی از آسیبدیدگان یک حادثه رانندگی را سرقت کرده است.
این در حالی است که این مصدوم پس از انتقال به بیمارستان درمان شد و سراغ پای مصنوعی خود را گرفت. به گفته مقامات در چنین حوادثی این وظیفه آتشنشانان است که لوازم متعلق به مصدومان شامل دست و پای مصنوعی را به بیمارستان انتقال دهند.
اما یکی از شاهدان حادثه میگوید با چشم خود دیده است که یکی از آتشنشانان پای مصنوعی این مرد را برداشته و با خود برده است.
البته این آتشنشان در دفاع از خود میگوید که چنین اقدامی را مرتکب نشده است و اصولا پای مصنوعی متعلق به یک فرد دیگر چه ارزشی می تواند برای او داشته باشد.
گنج در کشتی غرق شده
نامیبیا: باستانشناسان از یک کشتی پرتغالی که 500 سال پیش غرق شده بود، گنجینهای شامل سکههای قدیمی پیدا کردند. به گفته کارشناسان این گنجینه که مملو از سکههای طلاست یکی از بزرگترین گنجهایی است که تا کنون در قاره آفریقا کشف شده است.
گفتنی است که این کشتی زمانی کشف شد که کارگران در جست وجوی الماس در حال عملیات حفاری شنهای ساحل بودند. در جریان این عملیات حفاری یکی از کارگران به قطعات قدیمی چوب برخورد کرد و پس از یک جستجوی دقیقتر مشخص شد که در زیر شنها یک کشتی به گل نشسته دفن شده است.
در این کشتی 21 کیلوگرم سکه طلا و یک و نیم کیلوگرم سکه نقره کشف شده است که نشاندهنده قدمت اقتصاد در پرتغال است. علاوه بر این دست کم 50 عاج فیل هم در این کشتی کشف شده است که نشان می دهد این کشتی، تجاری بوده است.
پرسش ساده
نیویورک: کارمند بانک که مورد تهدید یک مشتری قرار گرفته بود با یک سئوال خیلی ساده توانست او را به دام بیندازد. کارمند بانک طبق معمول سرگرم انجام کارهای روزانه بود که ناگهان یک زن مقابل گیشه آمد و درخواست پول کرد.
این زن تهدید کرد در صورتی که همه موجودی صندوق را به او ندهد به سویش شلیک میکند. در این هنگام کارمند بانک که به وجود اسلحه در جیب این زن شک کرده بود از او یک سئوال خیلی ساده پرسید.
کارمند بانک از این زن پرسید:آیا در مورد شلیک کردن جدی هستید؟ با همین سئوال به ظاهر مضحک، این زن دست پاچه شد و نشان داد که در واقع هیچ اسلحهای در بساط ندارد.
به این ترتیب کارمند بانک مطمئن شد که او نمی تواند جان کارمندان یا مشتریان دیگر را تهدید کند و با فشار آژیر خطر پلیس را به صحنه فراخواند.ماموران پلیس این زن را به اتهام تلاش برای سرقت از بانک دستگیر و زندانی کردند